🌿🌹مجمع الذاکرین حسینی🌹🌿
سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش به دو دنیا نمیدهم
إظهار المزيد188
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from N/a
دلم به درد و غم اسیره
شش ماهه ام داره می میره
تو خیمه ها آبی ندارم
خدا کنه بارون بگیره
غنچه من تشنه آبه لالا علی
بخدا که حالش خرابه. لالا علی
لالا علی لالا علی جان
گریم چنان ابر بهاری
کمتر بکن تو بی قراری
آرزو داشتم که ببینم
یه روز تو دندون در بیاری
توون نمونده تو وجودت. لالا علی
تو لبای خشک و کبودت. لا لا علی
آروم بگیر دلدار و دلبر
کم گریه کن علی اصغر
شیری ندارم شیرخوارم
ناخن کش به تنم اصغر
تو خیمه ها قحطی آبه. لالا علی
دل رباب برات کبابه. لالا علی
طاقت بیار غنچه زیبا
تو رودادم به دست بابا
شاید برا تو آب بگیره
از دست این لشکر اعدا
الهی داغت و نبینم. لالا علی
سیراب میشی ای نازناینم. لالاعلی
افتاده در جانم شراره
از خیمه می کردم نظاره
حرمله تیرش و رها کرد
شد حنجر تو پاره پاره
خونی شده دستای بابا. ای وای من
می پاشه خونت و به بالا. ای وای من
جگرت آب شد از شدت گرما چه کنم
روی دستم نکن اینقدر تقلا چه کنم
آب از کافر اگر خواسته بودم می داد
گرهام وا نشد آخر به تمنا چه کنم
کن حلالم اگر آغوش پدر امن نبود
سرزده تیر رسید و بیمحابا چه کنم
گیرم از چشم حرم حلق تو را پوشاندم
تیر بیرون زدهِ از زیر عبا را چه کنم؟
از بدن، تجربهی تیر کشیدن دارم
ولی این تیر سه شعبه است خدایا چه کنم؟
گیرم از دور، نه این حنجره پیداست نه تیر
با دو دستی که پر از خون شده حالا چه کنم
سعید خرازی
Repost from کانال رسمی شعر آل یاسین
﷽
@aleyasein_ir
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
به روی دست بابا آسمانها را نشان كرده
چقدر آبی به این چشمان بیتقصیر میآید!
زبانش كودكانهست و نمیفهمم چه میگوید
ولی میخوانم از چشمش كه با تكبیر میآید
به چیزی لب نزد جز آه، از لطف ستم اما
نمیدانم چرا از دست دنیا سیر میآید!
جهانی را شفاعت میكند با قطرهٔ اشكی
كه از چشمش تو گویی آیهٔ تطهیر میآید
بگو ای آخرین سرباز میدان، چند سالت بود؟
که با خون دارد از زخم تو بوی شیر میآید
بخواب ای كودكم، لالا... كه سیرابت كند دشمن
بخواب ای كودكم، لالا... كه دارد تیر میآید
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#علی_فردوسی
@aleyasein_ir
هر دو عالم قطره و دریا حسین
هر دو دنیا صورت و معنا حسین
آبرو دار است بین ما حسین
شهر ما شهر خدا شد یا حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
صبح محشر روزگار فاطمهست
سینه زن جایش کنار فاطمهست
گریه هرکس کرد، یار فاطمهست
این محرم ها بهار فاطمهست
پس بخوان با نوحه زهرا، حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
@seyedrezanarimani
من خدا را در جهان دارم فقط
مصطفی را در جهان دارم فقط
مرتضی را در جهان دارم فقط
مجتبی را در جهان دارم فقط
میشود اینها همه یکجا حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
چشم آب از نهر کوثر میکِشد
باده از دست علی سر میکِشد
میل ما دائم به قنبر میکِشد
هر که سر بر پای رهبر میکِشد
میشود یک عبد سر تا پا حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
@narimani_matn
جبههی فرهنگ، جنگ خیبر است
پیر ما فرمود، مسجد سنگر است
نسل زهرا، ذوالفقار حیدر است
دشمن زهرا یقیناً ابتر است
لشکری دارد تک و تنها حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
شد منا فیض جهاد اصغرم
سایهی پرچم نشد کم از سرم
کعبه راهش بسته شد، رفتم حرم
دست بردارید اصلا از پَرم
میکِشد من را خودش بالا حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
@seyedrezanarimani
کنده اسراییل یک چال سقوط
شد یمن تاراج عمال سقوط
سال بعدی میشود سال سقوط
میشود «آل سعود»، «آل سقوط»
میکند محشر به پا فردا حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
ابرهه از قبل با ما آشناست
جانِ داعش، دست کودکهای ماست
اربعین گردان بچه شیعههاست
سفرهی زهرا نجف تا کربلاست
مینشیند پیش ما آنجا حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
@narimani_matn
ما نمیخواهیم این دینار را
مرحبا این امت بیدار را
رهبر ما داده این هشدار را
بیعت ایران و استکبار را
هرکسی مرد است گوید یاحسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
وای از اسلام اشرافیگری
مرگ بر حکّام اشرافیگری
کوفه هم شد خام اشرافیگری
این هم از فرجام اشرافیگری
سر در آورد از نوک نِیها حسین
از همه دل میکنم الّا حسین…
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
بدون تو ضربان زمین منظم نیست
چقدر ساده گرفتیم بی تو بودن را
هزار سال بدون تو زندگی...کم نیست
خودت بخواه که دست از گناه بردارم
که عهدهای منِ روسیاه محکم نیست
هزار بار خودت را به ما نشان دادی
ولی چه فایده...چشمان ما که مَحرَم نیست
خودم به چشم خودم دیده ام که در روضه
حلاوتی ست که در هیچ جای عالم نیست
حوائجم همه در بین روضه یادم رفت
غمت چه کرده...غم روزگار یادم نیست
بیا و روضه ی گودال را بخوان آقا
محرمی که نباشی در آن محرم نیست
جمعه
۸
شهریور
۱۳۹۸
ساعت
۱۷:۱۱
نوشته شده توسط
احسان نرگسی رضاپور
در رگ رگش نشانه ی خوی کریم بود
او وارث کمال پدر از قدیم بود
دست عمو به گیسوی او چون نسیم بود
این کودکی شهید که گفته یتیم بود؟
وقتی حسین سایه ی بالای سر شود
کو آن دل یتیم که تنگ پدر شود؟
در لحظه های پر طپش نوجوانی اش
با آن دل کبوتری و آسمانی اش
با حکم عمّه، عمّه ی قامت کمانی اش
بر تل زینبیه بود دیده بانی اش
اخبار را به محضر عمّه رسانده است
دور عمو به غیر غریبی نمانده است
خورشید را به دیده شفق گونه دید و رفت
از دست ماه دست خودش را کشید و رفت
از خیمه ها کبوتر عاشق پرید و رفت
تا قتلگاه مثل غزالی دوید و رفت
می رفت پا برهنه در آن صحنه ی جدال
می گفت عمّه، جانِ عمو کن مرا حلال
دارد به قتلگاه سرازیر می شود
مبهوت تیر و نیزه و شمشیر می شود
کم کم خمیده می شود و پیر می شود
یک آن تعلّلی بکند دیر می شود
در موج خون حقیقت دریا نشسته است
دورش تمام نیزه و تیر شکسته است
دستش برید و گفت: که ای وای مادرم
رنگش پرید و گفت: که ای وای مادرم
در خون طپید و گفت: که ای وای مادرم
آهی کشید و گفت: که ای وای مادرم
وقتی که ضربه آمد و بر استخوان نشست
در عرش قلب فاطمه چون پهلویش شکست
خونش حنا به روی عمویش کشیده است
از عرش، آفرین پدر را شنیده است
مشغول ذکر بانوی قامت خمیده است
تیری تمام قد به گلویش رسیده است
تیری که طرح حنجره اش را بهم زده
آتش به جان مضطر اهل حرم زده
یعقوب را بگو که دو تا یوسفش به چاه
ماندند در میانه ی گرگان یک سپاه
فریاد مادرانه ای آید که: آه، آه
دارد صدای اسب می آید ز قتلگاه
ده اسب نعل خورده و سنگین تن آمدند
ارواح انبیا همه با شیون آمدند
Repost from اشعار ناب آئينے
🏴 اشعار #شب_پنجم_محرم
______________________
#عبدالله_بن_الحسن
@shere_aeini
دست اگر از پوست آویزان شود
خوش تر است از این که بار جان شود
جان اگر در مقتلت قربان شود
مرگ در آغوش تو آسان شود
با تو در این بحر هم رنگم عمو
با گلو و دست میجنگم عمو
نیزه ها رفتند بین پهلویت
سنگ جا خوش کرده روی ابرویت
چنگی افتاده به موج گیسویت
دست من قربان دست و بازویت
با خودم آوردم آنچه هست را
پس پذیرا باش از من دست را
مادرت هم دست داده پای یار
من چرا بی بهره باشم یک کنار
تیر ها و تیغ های آبدار
ساقی جسمت شدند ای شهسوار
داری ای شه خانه خانه میشوی
چون اناری دانه دانه میشوی
ای به قربان قد و بالای تو
کاش در گودال باشم جای تو
میکشم این نیزه را از نای تو
تا ته این قصه هستم پای تو
با تو تا اعماق این غم میروم
زیر سُمّ اسبها هم میروم
لحظه ای این قوم کور شب پرست
برنمیدارند از جان تو دست
استخوان هایت شبیه نی شکست
نیزه ای راه گلو را بسته است
آمدم آغوش وا کن جان من
آمده گودال بابایم حسن
دشمنم با هر که با تو بد کند
کاش دستم از تو دردی رد کند
کار سرو امروز کوته قد کند
کاش تیری حنجرم را سد کند
کیف کن از غیرتم دور از وطن
حرمله زانو زده در نزد من
🔸شاعر:
#محمد_علی_بقایی
_______________________
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
روضه حضرت عبدالله بن حسن ع
(نه علمدار مانده در بر تو
ونه قاسم نه عون نه اکبر تو)
می روند عده ای به سمت حرم
پیش چشم زخون تر تو
خواهرت می رود سوی گودال
همرهش میوه برادر تو
بین گودال محشری بر پاست
جلوی دیدگان خواهر تو
یک نفر در هوای پیراهن
دیگری فکر انگشتر تو
شمر جالس علی صدره
تا کند جدا زتن سر تو
ناگهان ناله ای به گوش آمد
واعلیا است ذکر خواهر تو
پسر مجتبی سراسیمه
پر کشید و نشست در بر تو
نیزه ها امان ندادند که
گیرد اشک از دو دیده تر تو
دست خود را سپر نموده تا
نرود خنجری به حنجر تو
می شود همچو لاله ای پرپر
در کنار تن مطهر تو
دیده بست و ندید در گودال
که چسان شد جدا زتن سرتو
وای من ز عصر روز دهم
وای از ضربه دوازدهم
م.رجبی
التماس دعا
یا حسین (ع)
❤🌸🌹🌺
در خیمه ی عزای تو تا دل شکسته ایم
انگار روی بال ملائک نشسته ایم
جز نوحه خوان و سینه زن و زائر شما
با هیچکسی عقد اخوت نبسته ایم
#محمدمحمدی
❤🌸🌹🌺
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.