کانال خبری لرنا

😍مژده به همشهریان کوهدشتی😍 .... 👈برای اولین بار در کوهدشت کلینک تخصصی دندان پزشکی پارسا، جراحی فک و صورت با حضور دکتر ارسلان ابراهیمی بورد تخصصی و استاد دانشگاه .. 👈زیبای بینی (رینو پلاسی) 👈کاشت گونه و لیفت سلیقه و ابرو 👈جراحی مادر زادی فک و صورت 👈کاشت دندان و همچنین پیوند استخوان .... 👈شنبه ۳۱ شهریور... نوبت دهی محدود است همین الان تماس بگیرید و رزرو نوبت کنید👇👇👇 09163665146 🌍 با ما بروز باشید  #لرنا https://t.me/loorna ✍ ادمین @Mohsenghasemi7127 اینستاگرام لرنا https://www.instagram.com/loorna_news ایتا https://eitaa.com/joinchat/461111526C7b65950c80

🔺گل دوم استقلال توسط جلالی در دقیقه 75 🔹️نساجی 2 - استقلال 2 🔹‌ابتدا این گل توسط داور مردود شد اما پس از بازبینی صحنه گل مورد قبول قرار گرفت. @khabarfouri

هم اکنون ... 🏐 مسابقات لیگ والیبال استانی یادواره شادروان #نصرت_اله_کونانی 🏐 این مسابقه بین دو تیم #آکادمی_آرین_خرم_آباد #طلا_دانه_کوهدشت سالن مجموعه ورزشی آزادی ❇️ پایان ست دوم . خرم آباد یک کوهدشت یک 🌍 با ما بروز باشید  #لرنا https://t.me/loorna ✍ ادمین @Mohsenghasemi7127 اینستاگرام لرنا https://www.instagram.com/loorna_news ایتا https://eitaa.com/joinchat/461111526C7b65950c80

. 🟠 سردار علی مویدی در راه استانداری لرستان؛ اعتماد دولت به یک گزینه نظامی و بومی 🔸 طبق شنیده های موثق از راهروهای وزارت کشور؛ استانداری سردار علی مویدی برای استانداری لرستان نهایی شده است و طی روزهای آینده از طرف هیات دولت منصوب خواهد شد. 🔸 مویدی نظامی، اهل لرستان و سابقه قائم مقامی دبیر کل ستاد مبارزه با قاچاق مواد مخدر را در کارنامه خود دارد. 🔸 وی مورد وثوق مجمع نمایندگان استان است و همچنین اسم ایشان در بین گزینه های معرفی شده ستاد پزشکیان استان (لیست ۱۹ نفره) نیز دیده می شود. @kashkanews

هم اکنون ... 🏐 مسابقات لیگ والیبال استانی یادواره شادروان #نصرت_اله_کونانی 🏐 این مسابقه بین دو تیم #آکادمی_آرین_خرم_آباد #طلا_دانه_کوهدشت سالن مجموعه ورزشی آزادی عکس : سید محسن قاسمی 🌍 با ما بروز باشید  #لرنا https://t.me/loorna ✍ ادمین @Mohsenghasemi7127 اینستاگرام لرنا https://www.instagram.com/loorna_news ایتا https://eitaa.com/joinchat/461111526C7b65950c80

🔵💥نرخ‌ جدید کرایه بین شهری در لرستان اعلام شد #خط_رهبر #مرجع_رسمی_اخبار_غرب_لرستان #خلیف_نیوز_مردمی_فراجناحی_مستقل #پایگاه_خبری__تحلیلی_خلیف_نیوز_رسانه_رسمی 🇯‌🇴‌🇮‌🇳👇 🔷وب‌سایت:👇 WWW.KHELIF.IR 🔷کانال تلگرام:👇 ⛰@KHELIFNEWS ⛰#خلیف_نیوز_در_اینستاگرام👇👇 https://instagram.com/khelifnews ⛰#خلیف_نیوز_در_ایتا👇 eitaa.com/khelifnews https://eitaa.com/joinchat/60162265C465543879e

*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار* گویا یکی از معشوقه های صدام در خاطرات خود آورده است که: در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.   یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند. *میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند. *برزان* قبول نکرد و در جواب نامه‌ی *میاده* نوشت: جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد .... *میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبه‌ی دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت. خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد. *رضیه* زنِ زندانبان، با اشاره‌ی رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!!   آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست. رییس زندان نیز در گزارش نوشت: جنین با مادر در چوبه‌ی دار ماند تا مُرد ... رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد. از آن‌ پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند. سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد. برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود. او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت. *ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت: *رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم. این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود. خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند. ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود. از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصه‌ی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!. آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ... پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت. بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند. برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقه‌ی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق. *آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل* *چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*    ((صائب تبریزی)) @khabarfouri