cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

کانال کیوان پهلوان

@keyvanpahlavan تماس با من

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
498
المشتركون
+224 ساعات
+87 أيام
+2730 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

عجب ماشین عجیبی است این بدن انسان: تو می‌‌توانی با نان و شراب و ماهی و تربچه پُرش کنی، و آن برایت غم و شادمانی و رویا تولید کند! نیکوس کازانتزاکیس
إظهار الكل...
03:42
Video unavailableShow in Telegram
#موسیقی #وطن ترانه‌ی بسیار زیبای ازبکی که شاعر و آهنگساز آن گمنام است ولی گفته می‌شود در زمان جدایی سرزمینهای شمال‌شرقی ایران و واگذاری آنها به روسیه سروده شد و مردم با آه و افسوس آن را می‌خوانده‌اند. 📎 عهدنامه‌ی آخال عهدنامه‌ای است که پارسی‌ زبانان پیرامون دریای کاسپین را از سرزمین مادریشان یعنی ایران جدا نمود و در ۳۰ شهریور سال ۱۲۵۹ (۱۸۸۱م) میان ایران و روسیه بسته شد. سرزمینهای جداشده دربرگیرنده‌ی ازبکستان (۴۴٧١٠٠ کیلومتر)، تاجیکستان (١۴١٣٠٠ کیلومتر)، ترکمنستان (۴٨٨١٠٠ کیلومتر)، بخشهای پیوسته به قزاقستان (١٠٠٠٠٠ کیلومتر) و بخشهای پیوسته به قرقیزستان (۵٠٠٠٠ کیلومتر)، روی هم ١،٢٢۶،۵٠٠ کیلومترمربع #ایران_بزرگ_فرهنگی @ThinkTogether🌱
إظهار الكل...
17.48 MB
غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر #تورج_نگهبان
إظهار الكل...
👆👆👆👆👆 غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر #تورج_نگهبان https://telegram.me/zemestaaan👆👆👆👆👆 غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم بگذار ای بی خبر بسوزم ، چون شمعی تا سحر بسوزم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم دیگر ای مه به حال خسته بگذارم ، بگذر و با دل شکسته بگذارم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر از من تا به سوز دل بسوزم آه ، در غم این عشق بی حاصل بسوزم بگذر تا در شرار من نسوزی ، بی پروا در کنار من نسوزی همچون شمعی به تیره شب ها می دانی عشق ما ثمر ندارد ، غیر از غم ، حاصلی دگر ندارد بگذر زین قصه ی غم افزا غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر سر تا به پا عشقم ، دردم ، سوزم بگذشته در آتش همچون روزم غمگین چو پاییزم ، از من بگذر شعری غم انگیزم ، از من بگذر تورج نگهبان
إظهار الكل...
زمستان

🌎بخند ، ببخش ، فراموش کن رفیق🌍 برای ارتباط با ما روی لینک زیر کلیک کنید @Sabersalehiaan

01:30
Video unavailableShow in Telegram
‏فیلم از طرف کیوان پهلوان
إظهار الكل...
17.93 MB
هیچ و باد است جهان؟ گفتی و باور کردی! کاش، یک روز، به اندازه‌ی «هیچ» غمِ بیهوده نمی‌خوردی! کاش، یک لحظه، به سر مستی باد شاد و آزاد به سر می‌بردی... فریدون مشیری
إظهار الكل...
دل من دیر زمانی ست که می پندارد، « دوستی » نیز گلی ست  مثل نیلوفر و ناز ، ساقه ترد ظریفی دارد بی گمان سنگدل است آن که روا می دارد جان این ساقه نازک را  -دانسته- بیازارد! در زمینی که ضمیر من و توست از نخستین دیدار، هر سخن ، هر رفتار، دانه هایی ست که می افشانیم برگ و باری ست که می رویانیم آب و خورشید و نسیمش « مهر » است . فریدون مشیری
إظهار الكل...
دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می‌کنند هیچ حیوانی به حیوانی نمی‌دارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند فریدون مشیری
إظهار الكل...
گر تو آزاد نباشی همه دنيا قفس است هر كجا هست زمين تا به ثريا قفس است تا كه «نادان» به جهان حكمروایی دارد همه جا در نظر مردم «دانا» قفس است فریدون مشیری
إظهار الكل...
شرم تان باد ای خداوندانِ قدرت، بس کنید! بس کنید از این همه ظلم و قساوت بس کنید! گرچه می دانم آنچه بیداری ندارد، خواب مرگ بی گناهان است و وجدان شماست! با تمام اشکهایم، باز - نومیدانه- خواهش می‌کنم؛ بس کنید! بس کنید! فکر مادرهای دلواپس کنید! رحم بر این غنچه های نازک نورس کنید! بس کنید! فریدون مشیری
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.