cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
1 949
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
+17 أيام
+1430 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

به مناسبت سی ام شهریوارماه زاد روز  فریدون مشیری بی تومهتاب شبی باز آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال توگشتم شوق دیدار تولبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم. درنهانخانه جانم ،گل یاد تودرخشید. باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید فریدون مشیری چه افرادی که احساسات عاشقانه ی خودرا با این شعر مشیری تجربه کرده اند وبا آن (درد دل با تو گفتنم هوس است ) را با عمق وجود آزموده اند. وزندگی شیرین عاشقانه را شروع کرده اند . شعر کوچه مشیری یادآور این شعر معروف است (نشود فاش کسی آنچه میان من وتوست) وبیانگر عشقی پاک وشیرین است . عشقی که هدیه الهی است واستحکام زندگی مشترک با آن  است . مشیری شاعر بیان لحظه های عاشقانه است. چه کسی می تواند آن لحظه های پراحساس را به این زیبایی بسراید چه خوش لحظه هایی که دزدانه ازهم/ربودیم ورازی نهفتیم/ چه خوش لحظه هایی که می خواهمت را/ به شرم وخموشی -نگفتیم وگفتیم. فریدون مشیری فریدون مشیری شعرش را با مضامین عاشقانه شروع کرد. شعرهای کلاسیک او با زبان ساده وزودفهم آغاز شد . ومضامین عاشقانه.جوانان را به سرعت به خودجلب کرد. این سادگی این حسن را داشت که کسانی که نمی توانستنداز پیچیدگی های زبانی نیمایی لذت ببرندبه شعرروان مشیری روی آوردند. ویژگیهای شعرمشیری ۱-- سهل وممتنع بودن شعر مشیری ۲-'در استفاده از زبان مشیری را می توان از محافظه کارترین شاعران  به شما آورد. اوجسارت درگیری بازبان را ندارد. ۳--آشنایی زدایی وقاعده افزایی درشعر اونیست واز هنجار گریزی می گریزد. ۴--شعراوسرشاراز عاطفه وصمیمیت وسادگی است. ولی همه درسطح اتفاق می افتد. وعمق بعضی ازمعاصرانش راندارد. ۵--درشعر مشیری مهربانی دست دوستی را می گیردوبه استقبا ل عشق ومحبت می برد. ۶--درشعرمشیری با ابهام وایهام سروکارنداریم. ۷--مشیری به تشبیه عنایت خاصی دارد. ۸--شعرمشیری نیم نگاهی به مضامین اجتماعی دارد .ولی عشق وطبیعت ازمهمترین دغدغه های شاعراست ۹-- مشیری ستاینده  .خوبی ها.پاکی ها ونیکی ها ومهربانی وجوانمردی هاست. مشیری نظر خاصی همراه با احترام به بزرگان ونام آورانی چون تختی.مصدق.وامیرکبیر  داشت. مشیری رامی توان شاعرمهرومحبت نامید. ممکن است فکر عمیقی پشتوانه شعر مشیری نباشد  ولی عشق واحساس آسمانگونه ای شعر مشیری را برجسته می کند. اولین مجموعه شعری مشیری تشنه ی طوفان اورا(شاعری با احساسات بکروطبیعی  وغمهای شیرین وعشقهای دلپذیر )-از کتاب به نرمی باران-نشان می دهد. استادشفیعی می نویسد( مشیری ازشاعرانی است که من با آنها گریسته ام اثرشعرهای کوتاه اوبرمن اینگونه بوده است .عاطفی وساده .بی پیرایه .ومهربان.) نادرپورمی نویسد(من مشیری راهمیشه دردوران جوانی می بینم) شاعرعشق واحساس با عشق زیست وبا عاطفه سرکرد وبامهربانی دست دوستی دادوهمانگونه که زندگی می کرد می سرود. روحش شادباد کانال گردش قلم لهراسپ ،بهرامیان https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

1
🔻 چه نیازی به ادبیات داریم؟ ادبیات چه اهمیتی دارد؟ آیا خواندن شعر و داستان امری تفننی و سرگرم‌کننده است؟ کاربرد ادبیات کجاست؟ آیا ادبیات ربطی دارد به راه و مسیری که برای زندگی بهتر نیاز داریم؟ اصلاً ادبیات برای چه کسانی، حرف دارد؟ آیا ربطی بین ادبیات و فلسفه و فرهنگ و زبان وجود دارد؟ ادبیات روی سیاست چه تاثیری دارد؟ 🔻🔻 🖋ماریو بارگاس یوسا 🔸 بورخس همیشه از این پرسش که "فایده‌ی ادبیات چیست؟" برآشفته می‌شد. او این پرسش را ابلهانه می‌شمرد و در پاسخ آن می‌گفت "هیچ کس نمی‌پرسد فایده‌ی آوازِ قناری و غروبِ زیبا چیست." اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یُمنِ وجود آنها، زندگی در یک لحظه کمتر زشت و کمتر اندوه‌زا می‌شود، آیا جستجوی توجیه عملی برای آنها کوته‌فکری نیست؟ براستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی که آثار گارسیلاسو، پترارک، گونگورا یا بودلر را خوانده‌اند، در قیاس با آدم‌های بی‌سوادی که سریال‌های بی‌مایه‌ی تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده، قدر لذت را بیشتر می‌دانند و بیشتر لذت می‌برند. در دنیایی بی‌سواد و بی‌بهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آن‌چه مایه‌ی ارضای حیوانات می‌شود نخواهد بود، و هرگز نمی‌تواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود. 🔸 ادبیات برای آنان که به آن‌چه دارند خرسندند، برای آنان که از زندگی بدان گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراکِ جان‌های ناخرسند و عاصی است، زبانِ رسای ناسازگاران و پناهگاهِ کسانی است که به آن‌چه دارند خرسند نیستند. انسان به ادبیات پناه می‌آورد تا ناشادمان، ناکامل نباشد. تاختن در کنارِ روسینانته ( اسب مشهور دن کیشوت) زار و نزار و دوش به دوشِ شهسوار پریشان دماغ لامانچا، پیمودن دریا بر پشتِ نهنگ همراه با ناخدا اهب، ( شخصیت اول رمان موبی دیک) سرکشیدن جامِ ارسنیک با مادام بوواری، این همه راه‌هایی است که ما ابداع کرده‌ایم تا خود را از خطاها و تحمیلاتِ این زندگیِ ناعادلانه خلاص کنیم، زندگی‌یی که ما را وا می‌دارد همیشه همان باشیم که هستیم، حال آن‌که ما می‌خواهیم بسیاری آدم‌های متفاوت باشیم، تا بسیاری از تمناهایی را که بر ما چیره‌اند پاسخ گوییم. 🔸 یکی از اثراتِ سودمند ادبیات در سطحِ زبان تحقق می‌یابد. جامعه‌ای که ادبیاتِ مکتوب ندارد، در قیاس با جامعه‌ای که مهم‌ترین ابزار ارتباطیِ آن، یعنی کلمات، در متون ادبی پرورده شده و تکامل یافته، حرف‌هایش را با دقت کمتر، و غنای کمتر و وضوحِ کمتر بیان می‌کند. جامعه‌ای بی‌خبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، هم‌چون جامعه‌ای از کرولال‌ها دچارِ زبان‌پریشی است و به سببِ زبانِ ناپخته و ابتدایی‌اش مشکلاتِ عظیم در برقراریِ ارتباط خواهد داشت. این در مورد افراد نیز صدق می‌کند. آدمی که نمی‌خواند، یا کم می‌خوانَد یا فقط پرت و پلا می‌خواند، بی‌گمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف می‌زند اما اندک می‌گوید، زیرا واژگانش برای بیانِ آن‌چه در دل دارد بسنده نیست. دنیای بدون ادبیات، دنیای بی‌تمدن٬ بی‌بهره از حساسیت و ناپخته در سخن گفتن، جاهل و غریزی، خامکار در شور و شرِ عشق، این کابوسی که برای شما تصویر می‌کنم، مهم‌ترین خصلتش، سازگاری و تن دادنِ انسان به قدرت است. 🔺🔺از کتابِ "چرا ادبیات" نوشته: #ماریو_بارگاس_یوسا ترجمه: عبدالله کوثری https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

👌سوال: چرا ادبیات مےخوانیم؟ ۱- هیچ‌کس نمےپرسد فایده‌ی آوازِ قناری و غروبِ زیبا چیست." اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یُمنِ وجود آن‌ها، زندگے در یک لحظه کم‌تر زشت و کم‌تر اندوه‌زا مےشود، آیا جستجوی توجیه عملے برای آن‌ها کوته‌فکری نیست؟ ۲- اگر ادبیات نبود، عشق و لذت و سرخوشے بےمایه مےشد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمے و شوری که حاصلِ خیال‌پردازی ادبے است بےبھره مےماند. به‌راستے گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجے که آثار #گارسیلاسو، #پترارک، #گونگورا یا #بودلر را خوانده‌اند، در قیاس با آدم‌های بےسوادی که سریال‌های بےمایه‌ی تلویزیونے آنان را بدل به موجوداتے ابله کرده، قدر لذت را بیش‌تر مےدانند و بیش‌تر لذت مےبرند. در دنیایے بےسواد و بےبھره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آن‌چه مایه‌ی ارضای حیوانات مےشود نخواهد بود، و هرگز نمےتواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود. ۳- انسان به ادبیات پناه مےآورد تا ناشادمان، ناکامل نباشد. تاختن در کنارِ روسینانته (اسب مشھور دن کیشوت) زار و نزار و دوش به دوشِ شه‌سوار پریشان دماغ لامانچا، پیمودن دریا بر پشتِ نھنگ، همراه با ناخدا اهب، (شخصیت اول رمان موبے دیک) سرکشیدن جامِ ارسنیک با مادام بوواری، این‌همه راه‌هایے است که ما ابداع کرده‌ایم تا خود را از خطاها و تحمیلاتِ این زندگےِ ناعادلانه خلاص کنیم، زندگےیے که ما را وا مےدارد همیشه همان باشیم که هستیم، حال آن‌که ما مےخواهیم بسیاری آدم‌های متفاوت باشیم، تا بسیاری از تمناهایے را که بر ما چیره‌اند پاسخ گوییم. ۴- جامعه‌ای که ادبیاتِ مکتوب ندارد، در قیاس با جامعه‌ای که مھم‌ترین ابزار ارتباطےِ آن، یعنے کلمات، در متون ادبے پرورده شده و تکامل یافته، حرف‌هایش را با دقت کم‌تر، و غنای کم‌تر و وضوحِ کم‌تر بیان مےکند. جامعه‌ای بےخبر از خواندن که از ادبیات بویے نبرده، هم‌چون جامعه‌ای از کر و لال‌ها دچارِ زبان‌پریشےست و به سببِ زبانِ ناپخته و ابتدایےاش مشکلاتِ عظیم در برقراریِ ارتباط خواهد داشت. این در مورد افراد نیز صدق مےکند. آدمے که نمےخواند، یا کم مےخوانَد یا فقط پرت و پلا مےخواند، بےگمان اختلالے در بیان دارد، این آدم بسیار حرف مےزند اما اندک مےگوید، زیرا واژگانش برای بیانِ آن‌چه در دل دارد بسنده نیست. ۵- دنیای بدون ادبیات، دنیای بےتمدنُ بےبھره از حساسیت و ناپخته در سخن گفتن، جاهل و غریزی، خام‌کار در شور و شرِ عشق، این کابوسے که برای شما تصویر مےکنم، مھم‌ترین خصلتش، سازگاری و تن دادنِ انسان به قدرت است. از این حیث، این دنیا دنیایے مطلقاً حیوانےست. غرایزِ اصلے تعیین کننده‌ی رفتارِ روزانه مےشوند و ویژگےِ عمده‌ی این زندگے مبارزه در راه بقا، ترس از ناشناخته‌ها و ارضای نیازهای مادی است. جایے برای روح باقے نمےماند. در این دنیا یک‌نواختےِ خردکننده‌ی زندگے با ظلمتِ شومِ بدبینے همراه خواهد شد، و با این احساس که زندگےِ انسانے همان است که باید باشد و همواره چنین خواهد بود، هیچ‌کس و هیچ‌چیز قادر به تغییر آن نیست https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

🔻 چه نیازی به ادبیات داریم؟ ادبیات چه اهمیتی دارد؟ آیا خواندن شعر و داستان امری تفننی و سرگرم‌کننده است؟ کاربرد ادبیات کجاست؟ آیا ادبیات ربطی دارد به راه و مسیری که برای زندگی بهتر نیاز داریم؟ اصلاً ادبیات برای چه کسانی، حرف دارد؟ آیا ربطی بین ادبیات و فلسفه و فرهنگ و زبان وجود دارد؟ ادبیات روی سیاست چه تاثیری دارد؟ 🔻🔻 🖋ماریو بارگاس یوسا 🔸 بورخس همیشه از این پرسش که "فایده‌ی ادبیات چیست؟" برآشفته می‌شد. او این پرسش را ابلهانه می‌شمرد و در پاسخ آن می‌گفت "هیچ کس نمی‌پرسد فایده‌ی آوازِ قناری و غروبِ زیبا چیست." اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یُمنِ وجود آنها، زندگی در یک لحظه کمتر زشت و کمتر اندوه‌زا می‌شود، آیا جستجوی توجیه عملی برای آنها کوته‌فکری نیست؟ براستی گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجی که آثار گارسیلاسو، پترارک، گونگورا یا بودلر را خوانده‌اند، در قیاس با آدم‌های بی‌سوادی که سریال‌های بی‌مایه‌ی تلویزیونی آنان را بدل به موجوداتی ابله کرده، قدر لذت را بیشتر می‌دانند و بیشتر لذت می‌برند. در دنیایی بی‌سواد و بی‌بهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آن‌چه مایه‌ی ارضای حیوانات می‌شود نخواهد بود، و هرگز نمی‌تواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود. 🔸 ادبیات برای آنان که به آن‌چه دارند خرسندند، برای آنان که از زندگی بدان گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد که بگوید. ادبیات خوراکِ جان‌های ناخرسند و عاصی است، زبانِ رسای ناسازگاران و پناهگاهِ کسانی است که به آن‌چه دارند خرسند نیستند. انسان به ادبیات پناه می‌آورد تا ناشادمان، ناکامل نباشد. تاختن در کنارِ روسینانته ( اسب مشهور دن کیشوت) زار و نزار و دوش به دوشِ شهسوار پریشان دماغ لامانچا، پیمودن دریا بر پشتِ نهنگ همراه با ناخدا اهب، ( شخصیت اول رمان موبی دیک) سرکشیدن جامِ ارسنیک با مادام بوواری، این همه راه‌هایی است که ما ابداع کرده‌ایم تا خود را از خطاها و تحمیلاتِ این زندگیِ ناعادلانه خلاص کنیم، زندگی‌یی که ما را وا می‌دارد همیشه همان باشیم که هستیم، حال آن‌که ما می‌خواهیم بسیاری آدم‌های متفاوت باشیم، تا بسیاری از تمناهایی را که بر ما چیره‌اند پاسخ گوییم. 🔸 یکی از اثراتِ سودمند ادبیات در سطحِ زبان تحقق می‌یابد. جامعه‌ای که ادبیاتِ مکتوب ندارد، در قیاس با جامعه‌ای که مهم‌ترین ابزار ارتباطیِ آن، یعنی کلمات، در متون ادبی پرورده شده و تکامل یافته، حرف‌هایش را با دقت کمتر، و غنای کمتر و وضوحِ کمتر بیان می‌کند. جامعه‌ای بی‌خبر از خواندن که از ادبیات بویی نبرده، هم‌چون جامعه‌ای از کرولال‌ها دچارِ زبان‌پریشی است و به سببِ زبانِ ناپخته و ابتدایی‌اش مشکلاتِ عظیم در برقراریِ ارتباط خواهد داشت. این در مورد افراد نیز صدق می‌کند. آدمی که نمی‌خواند، یا کم می‌خوانَد یا فقط پرت و پلا می‌خواند، بی‌گمان اختلالی در بیان دارد، این آدم بسیار حرف می‌زند اما اندک می‌گوید، زیرا واژگانش برای بیانِ آن‌چه در دل دارد بسنده نیست. دنیای بدون ادبیات، دنیای بی‌تمدن٬ بی‌بهره از حساسیت و ناپخته در سخن گفتن، جاهل و غریزی، خامکار در شور و شرِ عشق، این کابوسی که برای شما تصویر می‌کنم، مهم‌ترین خصلتش، سازگاری و تن دادنِ انسان به قدرت است. 🔺🔺از کتابِ "چرا ادبیات" نوشته: #ماریو_بارگاس_یوسا ترجمه: عبدالله کوثری
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
•[📚] مقاله‌ای درباره نوشتن کتاب عاشقانه [بخش سوم] • ۳- به شخصیت‌های عاشق نقص‌هایی بدید که پیرنگ فرعی رو جلو می‌برن. • ۴- از هر مرحله‌ی رابطه عاشقانه به خوبی بهره ببرید. • ۵- نشون بدید که شخصیت‌های فرعی چطور روی اصلی‌ها تاثیر می‌ذارن. پست پایین👇 ✏️ https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
3⃣ به شخصیت‌های عاشق نقص‌هایی بدید که پیرنگ فرعی رو جلو می‌برن. 📘|• شخصیت‌های عالی نقص دارن. نقص‌ها کشمکش درونی می‌سازن که به وقتش می‌تونه باعث پویایی رابطه شخصیت‌ها بشه. 📗|• در رمان عاشقانه، ممکنه خواننده احساس کنه داستان فقط درباره عشق شخصیت‌هاست. از نقص‌های شخصیت‌ها استفاده کنید که پیرنگ‌های فرعی جذاب رو پیش ببرید. 📒|• برای مثال، در کتاب «جین ایر» اثر شارلوت برونته، روچستر به ظاهر خشن و بی‌ادبه، اما از درون نرم‌تره. وقتی جین ایر رازی درباره اون کشف می‌کنه، نقص روچستر توضیح داده می‌شه. پیرنگ فرعی راز روچستر، توضیح می‌ده که چرا شخصیت گوشه‌گیر و محتاطی داره. 4⃣ از هر مرحله‌ی رابطه عاشقانه به خوبی بهره ببرید. 📙|• از هر مرحله‌ی رابطه عاشقانه طوری بهره ببرید که اجزای مهم داستان یعنی پرسش‌های «چرا»، «چه کسی»، «کجا»، «کِی» و «چه چیزی» گسترده بشن. 📕|• مرحله‌های رابطه عاشقانه: 🖌• برخورد اول: ملاقاتی آمیخته با راز و رمز طرف مقابل... ممکنه شخصیت‌ها پیشفرض‌های درست یا اشتباهی درباره‌ی هم داشته باشن. 🖌• آشنا شدن: شخصیت‌ها کم‌کم همدیگه رو می‌شناسن. بعضی پیشفرض‌هاشون درست درمیاد، بعضی‌هاش تغییر می‌کنه. علاقه‌ای کم‌کم شکل می‌گیره. همچنین ممکنه پرچم‌های قرمزی وجود داشته باشن که بذر تردید رو می‌پاشن. 🖌• اولین حرکت: یک یا هردو شخصیت یه حرکتی می‌زنن، چون می‌خوان به رابطه‌ای فراتر از عشق افلاطونی برسن. 🖌• مرحله‌ی ماه عسل: عاشقان همدیگه رو با عینک سرخ عشق می‌بینن. هردو احساس خوبی دارن. 🖌• مرحله‌ی پسا ماه عسل: بسته به این‌که رابطه موندگار می‌شه یا نه، شخصیت‌ها صمیمی‌تر می‌شن و نقاط قوت و ضعف همدیگه رو بهتر می‌شناسن. در انتها یا رابطه‌شون پایان خوبی داره یا به‌خاطر موانع حل‌نشدنی، از هم جدا می‌شن. 📘|• وقتی رمان عاشقانه می‌نویسید، خوبه که برای خودتون خلاصه‌ای از قوس عاشقانه بنویسید و تماشا کنید که چطور عشق رشد می‌کنه. 📗|• مرحله‌ای هست که تعلیق و اختلاف نظر یا پرسش‌های اساسی ایجاد نمی‌کنه؟ البته این مرحله‌ها در همه روابط وجود ندارن. گاهی مردم توی همون برخورد اول حرکتشون رو می‌زنن. به نظرتون چه عواقبی داره؟ 📒|• برای مثال، اگه شخصیت‌ها با عجله وارد رابطه بشن، ممکنه متوجه هشدارهای مهمی نشن که نشون می‌ده رابطه محکوم به شکسته. 5⃣ نشون بدید که شخصیت‌های فرعی چطور روی اصلی‌ها تاثیر می‌ذارن. 📙|• حتی اگه به نظر میاد شخصیت‌ها توی دنیای جداگانه‌ی خوشگل موشگل‌شون زندگی می‌کنن، حقیقت اینه که رابطه عاشقانه توی تار عنکبوتی از باقی روابط شکل می‌گیره. 📕|• شخصیت‌ها ممکنه با تایید یا مخالفت خانواده و دوستان‌شون روبه‌رو بشن. ممکنه کشمکش‌ها و اختلاف‌های کوچکی ایجاد بشه که چالش‌های جدیدی ایجاد می‌کنن. 📘|• پس فکر کنید و ببینید که شخصیت‌های فرعی چطور روی رابطه عاشقانه شخصیت‌های اصلی تاثیر می‌ذارن؟ 📗|• شخصیت‌های فرعی رو وارد دنیای شخصیت‌های عاشق بکنید و ببینید که چطور تنش ایجاد می‌شه و پیرنگ رشد می‌کنه. 📒|• در کتاب عاشقانه‌ی لئو تولستوی، «آنا کارنینا»، رابطه‌ی نامشروع آنا با کنت پیرپسر ورونسکی، پیچیده‌تر می‌شه هنگامی که اخلاقیات جامعه ندای وجدان رو بیدار می‌کنن و شوهر آنا هم درباره رابطه می‌فهمه. 📙|• رابطه نامشروع آنا با ورونسکی در دنیایی باورپذیر اتفاق می‌افته که توش تعهد به دیگران روی انتخاب‌های عاشقانه شخصیت‌ها و گزینه‌هاشون تاثیر می‌ذاره. 📕|• روابط عاشقانه به ندرت فقط درباره دو نفرند. •[📚]• پایان ✏️ https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

👌سوال: چرا ادبیات مےخوانیم؟ ۱- هیچ‌کس نمےپرسد فایده‌ی آوازِ قناری و غروبِ زیبا چیست." اگر این چیزهای زیبا وجود دارند و اگر به یُمنِ وجود آن‌ها، زندگے در یک لحظه کم‌تر زشت و کم‌تر اندوه‌زا مےشود، آیا جستجوی توجیه عملے برای آن‌ها کوته‌فکری نیست؟ ۲- اگر ادبیات نبود، عشق و لذت و سرخوشے بےمایه مےشد و از ظرافت و ژرفا و از آن گرمے و شوری که حاصلِ خیال‌پردازی ادبے است بےبھره مےماند. به‌راستے گزافه نیست اگر بگوییم آن زوجے که آثار #گارسیلاسو، #پترارک، #گونگورا یا #بودلر را خوانده‌اند، در قیاس با آدم‌های بےسوادی که سریال‌های بےمایه‌ی تلویزیونے آنان را بدل به موجوداتے ابله کرده، قدر لذت را بیش‌تر مےدانند و بیش‌تر لذت مےبرند. در دنیایے بےسواد و بےبھره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آن‌چه مایه‌ی ارضای حیوانات مےشود نخواهد بود، و هرگز نمےتواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود. ۳- انسان به ادبیات پناه مےآورد تا ناشادمان، ناکامل نباشد. تاختن در کنارِ روسینانته (اسب مشھور دن کیشوت) زار و نزار و دوش به دوشِ شه‌سوار پریشان دماغ لامانچا، پیمودن دریا بر پشتِ نھنگ، همراه با ناخدا اهب، (شخصیت اول رمان موبے دیک) سرکشیدن جامِ ارسنیک با مادام بوواری، این‌همه راه‌هایے است که ما ابداع کرده‌ایم تا خود را از خطاها و تحمیلاتِ این زندگےِ ناعادلانه خلاص کنیم، زندگےیے که ما را وا مےدارد همیشه همان باشیم که هستیم، حال آن‌که ما مےخواهیم بسیاری آدم‌های متفاوت باشیم، تا بسیاری از تمناهایے را که بر ما چیره‌اند پاسخ گوییم. ۴- جامعه‌ای که ادبیاتِ مکتوب ندارد، در قیاس با جامعه‌ای که مھم‌ترین ابزار ارتباطےِ آن، یعنے کلمات، در متون ادبے پرورده شده و تکامل یافته، حرف‌هایش را با دقت کم‌تر، و غنای کم‌تر و وضوحِ کم‌تر بیان مےکند. جامعه‌ای بےخبر از خواندن که از ادبیات بویے نبرده، هم‌چون جامعه‌ای از کر و لال‌ها دچارِ زبان‌پریشےست و به سببِ زبانِ ناپخته و ابتدایےاش مشکلاتِ عظیم در برقراریِ ارتباط خواهد داشت. این در مورد افراد نیز صدق مےکند. آدمے که نمےخواند، یا کم مےخوانَد یا فقط پرت و پلا مےخواند، بےگمان اختلالے در بیان دارد، این آدم بسیار حرف مےزند اما اندک مےگوید، زیرا واژگانش برای بیانِ آن‌چه در دل دارد بسنده نیست. ۵- دنیای بدون ادبیات، دنیای بےتمدنُ بےبھره از حساسیت و ناپخته در سخن گفتن، جاهل و غریزی، خام‌کار در شور و شرِ عشق، این کابوسے که برای شما تصویر مےکنم، مھم‌ترین خصلتش، سازگاری و تن دادنِ انسان به قدرت است. از این حیث، این دنیا دنیایے مطلقاً حیوانےست. غرایزِ اصلے تعیین کننده‌ی رفتارِ روزانه مےشوند و ویژگےِ عمده‌ی این زندگے مبارزه در راه بقا، ترس از ناشناخته‌ها و ارضای نیازهای مادی است. جایے برای روح باقے نمےماند. در این دنیا یک‌نواختےِ خردکننده‌ی زندگے با ظلمتِ شومِ بدبینے همراه خواهد شد، و با این احساس که زندگےِ انسانے همان است که باید باشد و همواره چنین خواهد بود، هیچ‌کس و هیچ‌چیز قادر به تغییر آن نیست
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
•[📚] مقاله‌ای درباره نوشتن کتاب عاشقانه [بخش دوم] • ۱- تنش عاشقانه رو به تصویر بکشید. • ۲- نشون بدید چطور زوجِ عاشق با هم سازگارند، در عین حال به‌هم نمیان. پست پایین👇 https://t.me/amirnormohamadi1976 ✏️
إظهار الكل...
1⃣ تنش عاشقانه رو به تصویر بکشید. 📘|• کتابی که شخصیت‌هاش به‌طور ساده و سطحی به هم جذب می‌شن، کلیشه‌ایه. طرفداران سرسخت ژانر عاشقانه می‌تونن تا حدی پیش‌بینی‌پذیر بودن کتاب‌تون رو بپذیرن، اما اگه می‌خواید مخاطبان زیادی داشته باشید تنش عاشقانه رو به تصویر بکشید. 📗|• حالا تنش عاشقانه چیه؟ یعنی کاری کنید که قبل از اینکه عاشقان به هم بپیوندند، تعلیق وجود داشته باشه. 📒|• برای مثال، در کتاب «غرور و تعصب» اثر جین آستین، الیزابت بنت و آقای دارسی مثال خوبی‌اند: 📙|• در اولین دیدار این دو شخصیت، الیزابت به شارلوت می‌گه: «خانم، گمونم می‌تونم بهتون قول بدم هیچ‌وقت با این آقا نرقصم.» البته این حس دوطرفه‌ست، چون آقای دارسی هم همین نظر رو به الیزابت داره. 📕|• خواننده با خوندنش فرض می‌کنه که ممکنه این دو شخصیت با هم برقصن و تنش عاشقانه قراره پیش بیاد. خواننده از همون‌جا از خودش می‌پرسه که آشناییِ الیزابت و دارسی چطور پیش خواهد رفت؟ 📘|• برنامه‌های تلویزیونی طنز عاشقانه مثل «دختر جدید» یا «پروژه‌ی میندی»، تنش عاشقانه رو این‌جور می‌سازن که شخصیت‌ها عشق زودگذری داشته باشن که عواقب خاصی نداره و در عین حال به معشوق اصلی نزدیک‌تر می‌شن. 📗|• گاهی به وضوح معلومه که به هم علاقه دارن، اما شخصیت‌ها مدام بگومگو می‌کنن و رابطه‌شون هی بین دو قطب نفرت و عشق جابه‌جا می‌شه. 📒|• این‌جوری تضادی بین نزدیکی‌های زودگذر و علاقه‌ی خالصانه به وجود میاد که باعث افزایش تنش عاشقانه و هدایت شدن شخصیت‌ها به سمت عشقی عمیق می‌شه. 📙|• در داستان‌های مهیج و جنایی، سوال‌های «چه کسی» و «چرا» معمولا نیروی محرکه‌ی داستان‌اند. اگه می‌خواید یاد بگیرید چطور رمان عاشقانه بنویسید، باید اهمیت سوال «چه وقت؟» رو بیاموزید. 📕|• تنش عاشقانه از این سوال به وجود میاد: «چه موقع شخصیت‌هایی که شیمیِ عاشقانه بینشونه و به هم علاقه‌مندن، به همدیگه می‌رسن؟» 2⃣ نشون بدید چطور زوجِ عاشق با هم سازگارند، در عین حال به‌هم نمیان. 📘|• این گفته که «متضادها به هم جذب می‌شوند» در تمام سناریوها درست نیست. 📗|• گاهی علایق، خلق‌وخو، حس شوخ‌طبعی و جهان‌بینی زوج داستان تقریبا همسانه. در عین حال اختلاف و درگیری‌ای وجود داره که تنش و تعلیق به وجود میاره و داستان رو جلو می‌بره. 📒|• اگر شخصیت‌های اصلی رمان عاشقانه‌تون مدام و مبالغه‌آمیز عشق و عاشقی کنند، باورپذیر نیست. چون موانعی سر راه عشق هستن و ناسازگاری‌هایی در بیشتر روایط وجود داره که طرفین باید روشون کار بشه. 📙|• وقتی دارید شخصیت‌ها رو می‌سازید درباره جور بودن و نبودن شخصیت‌ها فکر کنید. 📕|• اهداف نهایی اونا می‌تونه: ● مشابه باشه؛ هردو از سفر و ماجراجویی خوششون بیاد. ● متفاوت باشه؛ یکی تشنه مقام و موفقیت باشد، اون یکی فقط حامی باشه. ● اگر هر دو شخصیت جاه‌طلب باشند، می‌تونه باعث کشمکش بین‌شون بشه. 📘|• چه اهداف اصلی شخصیت‌هاتون جور باشند یا نباشند، مطمئن بشید که در داستان مواقعی هست که چیزهای متفاوت و متضادی رو بخوان. این‌طور تنش و اختلافی به وجود میاد که منجر به تعلیق می‌شه. 📗|• اگه کشمکش توی داستان‌تون نباشه، فقط «آدم‌های شاد توی دنیای شاد» ساختید که داستان رو سطحی و پیش‌بینی‌پذیر می‌کنه. •[📚]• ادامه دارد... ✏️ https://t.me/amirnormohamadi1976
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

چه عواملی علاقه‌مندان به نویسندگی را از نوشتن بازمی‌دارد؟ 🖌|• اسلون ویلسون: درباره‌ی هزاران نفری که می‌گویند می‌خواهند بنویسند اما نمی‌نویسند، این گروه عظیم را چه عاملی از نوشتن باز می‌دارد؟ نبودن استعداد؟ زمانی اعتقاد داشتم که بسیاری از آدم‌ها از آن جهت نمی‌نویسند که جز هیجان ناچیزی برای بیان، چیزی در چنته ندارند اما بعدها به این نتیجه رسیدم که هیجان سرشار هم، چندان که به نظر می‌رسد نادر نیست. اما بسیاری از آدم‌ها بر آن سرپوش می‌گذارند. بسیاری از افراد به دلیل ترس از هیجان، نمی‌نویسند: ترس از بروز دادن خود. نویسنده تا تمام وجودش را به هیجانی خواه با ارزش یا بی‌ارزش نسپارد، نخواهد توانست نوشته ای کارآمد بنویسد. تمامی کار آدمی، ناچار تصویری است از آینه‌ی روح و اندیشه‌ی او. از این رو نویسندگی کار طاقت فرسایی است، زیرا یحتمل پس از کار بسیار، نویسنده‌ای درمی‌یابد که سرانجام توفیق یافته است که به نحو کامل خود را ابله یا چیزی ناچیزتر از آن نشان دهد. من فکر می‌کنم نویسنده‌های بسیاری به خوبی تولستوی نوشته‌اند اما تفاوت در این است که تولستوی به آشکار ساختن وجود خویش می‌پردازد. برای نویسنده بزرگی شدن باید خودت را درک کنی و سپس مهارتی را فراگیری و وجودت را به صفحات کتاب منتقل کنی. 📚|• https://t.me/amirnormohamadi1976 ✏️
إظهار الكل...
علوم وفنون ادبی

شعر شناسی و علم ادبیات تحقیق ومقاله مطالب آموزشی و زبانشناسی مطالب ویرایشی و نگارشی غزل حافظ،معنا،تحلیل کارگاه داستان نویسی برگی از تقویم تاریخ نگاهی به تاریخ ادبیات ایران نقد وتحلیل شعر دکلمه وشعرخوانی معرفی کتاب (پی دی اف وصوتی)

اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.