cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

مُجیب

﷽ [انّک کادحٌ الیٰ ربّک کَدحاً کَدحاً کَدحاً فَمُلاقیه.] درحال تلاش برای تغییر نگاه‌هامان به عالَم و بیشتر، شناخت نگاه خدا با نفوذ در دل روزمرگی. [مفرد مونث طلبه] instagram.com/a___daliri لینک پیام ناشناس http://t.me/HidenChat_Bot?start=469593808

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
906
المشتركون
-224 ساعات
-37 أيام
-930 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

داشتم inside out ِ دو رو می‌دیدم و دیدم که با بزرگ شدن و نوجوونی رالی چهار تا احساس دیگه هم به احساسات اصلی اضافه شده :) هیجان، خجالت، کسالت و حسادت! و تقریبا غالب داستان اینطور بود که هیجان، شادی رو کنار زده بود و سرپرستی احساسات رو به عهده گرفته بود و می‌تازوند! یه جا که شادی از رسیدن به مرکز احساسات عاجز شد گفت فکر می‌کنم رالی با بزرگ شدن دیگه به شادی نیازی نداره درحالیکه حماقتای هیجان و ترکیبش با کسالت و حسادت و خجالت اجازه نمی‌داد نوبت به شادی اصلی برسه... اگر از دیدگاه تربیتی بخوام نگاه کنم میگم که نوجوونی سنیه که بخاطر بروز احساسات جدید مجالی برای حکمرانی احساسات اصلی نیست و این احساسات فرعی و بی‌اصالت هستن که تو رو می‌چرخونن. و درنهایت؟ در عین عجز و ناتوانی از بهم ریختگی روحی دوره‌ی نوجوونی فقط اصالت دادن به احساسات اصلیه که می‌تونه منجی تو باشه و تو رو به روحِ پاک و فطرتت برگردونه. فلذا خیلی به احساسات نوجوونی‌تون تکیه نکنید. می‌گذره‌.
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
بعد از دو ماه این کتاب تموم شد و من جواب چالش‌های گذشته و آینده ذهنم رو اینجا گرفتم. درست همون‌جایی که اشکم چکید. «اما من! هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی‌کنم، که تکلیف خود را از حسین می‌پرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت می‌خواهم. و من... حسین را برای دنیای خویش نمی‌خواهم، که دنیای خویش را برای حسین می‌خواهم. آیا بعد از حسین کسی را می‌شناسی که من جانم را فدایش کنم؟»
إظهار الكل...
این ترم زهرا باید بخاطر یک سری واحدهای مونده، روزاشو تنها تو قم سپری کنه و ما بخاطر یک امتحان داده نشده دو روز مهمون جامعه‌ایم و برمیگردیم. خلاصه که وقتی بابام منو رسوند پیش زهرا تا باهم بریم قم گفت زهرا دخترم اصلا نگران نباشیا. ما میایم بهت سر میزنیم. نوکرتم هستیم :) زهرا چی بگه خوبه؟ خیلی ممنونم دایی. مهربونیتون... قشنگه :)))
إظهار الكل...
إظهار الكل...
ما سیاهیامونو درآوردیم عزیزم ولی ابد والله ما ننسی حسینا یازهرا..
إظهار الكل...
گفته بودم پناه اول و آخر تویی عزیزدلم؟
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
وقتی نصف عمرت پای درس آخوندا میگذره:
إظهار الكل...
إظهار الكل...
إظهار الكل...
مُجیب

اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.