cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

چشم‌انداز ایران

کانال نشریه چشم‌انداز ایران. تلفن: 02166433207. ارتباط با ما: [email protected] توئیتر: https://twitter.com/ LotfollahMeisam

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
2 612
المشتركون
-124 ساعات
-47 أيام
+630 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

▪️جناب آقای دکتر حبیب‌الله پیمان، سرکار خانم مینو مرتاضی ضایعه درگذشت شادروان محمود پیمان را به شما تسلیت می‌گوییم. خداوند روح ایشان را قرین رحمت کند. یادشان گرامی لطف‌الله میثمی و همکاران نشریه چشم‌انداز ایران @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
🔸اگر مستبدان سخن بگویند ✍🏻مهدی غنی ✅راستش خیلی وقت است که در فکرم این مطلب را بنویسم، اما نمی‌دانستم از کجا شروع کنم و چگونه حرفم را بزنم که هم فهم شود و هم مستبدین محترم بهانه دستشان نیفتد و انقلابیون گرامی هم مرا عمله و جیره‌خوار مستبدین نشمارند و خلاصه نه سیخ بسوزد و نه کباب، اما دیدم در این فضای پرتلاطم چنین کاری محال است. نمی‌شود وارد دریا شد و خیس نشد. دل به دریا زدم و سر از جبهه استبداد درآوردم. بالاخره بعد از عمری ترکه‌ خوردن از استبداد، هوس کردم ساعتی هم بر مسند آن بنشینم و ببینم در این‌سو چه می‌گذرد؛ هرچه بادا باد. ✅اما از کدام مستبد شروع کنم؟ شکر خدا این یک ‌قلم را کم نداریم. از هر رنگ و قوم و کسوتی نمونه‌ای می‌یابی. آخرش رسیدم به دورانی که مبارزه با مستبدین در ایران ما شروع شد و ما صاحب انقلاب مشروطه و قانون اساسی شدیم. انقلابی که می‌خواست شاهان مستبد قاجار را در چارچوب قانون مقید و محدود کند؛ بنابراین رفتم توی جلد محمدعلی شاه با آن قیافه مقتدر که با توپ بستن مجلس نزد ایرانیان شناخته شده است. بعد اگر این قلم برقرار باشد، خدمت سایر مستبدین هم خواهیم رسید. همین‌ جا از همه کسانی که هنوز نشان تیغ استبداد بر تن و روانشان نمایان است پوزش می‌خواهم که نگارنده هم خود یکی از آنان است. راستش ازآنجا که ما ایرانیان علاقه زیادی به سرنگونی مستبدین و جایگزین کردن مستبد دیگر به جایش داشته‌ایم و نمی‌توانیم بنا به عادت دوهزاروچندصدساله در فضای آزاد نفس راحت بکشیم به فکرم رسید سخن گفتن از دل مستبدین، آن هم مستبدین قدیمی شاید بیشتر به دل مبارزان بنشیند، اما محمدعلی شاه هم عجب زبانش دراز است و گلایه‌هایش بسیار. ✅محمدعلی شاه: اول از همه به ایرانیان که قبلاً رعیت می‌نامیدمشان و حالا شهروند شده‌اند می‌گویم من ازجمله پادشاهانی بودم که حرمسرا نداشتم و تنها با یک همسر زندگی کردم و به او وفادار ماندم. حتماً می‌دانید موقع خواستگاری او شرط کرد همسر صیغه‌ای که داشتم طلاق دهم و من مستبد تسلیم شرایط او شدم؛ یعنی قبل از اینکه شما مشروطه بیاورید او مرا مشروط کرد. مادرم تاج‌الملوک ملقب به ام‌الخاقان دختر میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود که اولین اصلاحات و اقدامات ترقی‌خواهی را بنیان نهاد، اما از بد روزگار من شاید اولین شاهی باشم که پایان عمرش را در خارج از وطن سپری کرد و بعد از من همه شاهان ایران به این بلا مبتلا شدند. ✅می‌دانم اغلب ایرانیان مرا به‌عنوان پادشاهی مستبد که اولین مجلس مشروطه را به توپ بست و انقلاب مشروطه را فلج کرد لعن و نفرین می‌کنند، اما من هم حرف‌هایی دارم که اینجا با شما در میان می‌گذارم. آنچه می‌گویم ممکن است پاسخ این سؤال باشد که چرا کشور ایران همواره در بند استبداد گرفتار است و گرچه عده‌ای با آن مبارزه می‌کنند، اما همچنان به اشکال مختلف بازگشت می‌کند. از مجله چشم‌انداز هم سپاسگزارم که گرچه خودش سخت با استبداد مخالف است، اما برای اولین بار اجازه داد یک مستبد هم از خودش دفاع کند. ✅احمد کسروی را حتماً می‌شناسید. او در کتاب تاریخش درباره شخصیت من نوشته است: «این مرد با خودکامگی بزرگ گردیده و پادشاهی را جز گردن کشیدن و فرمان راندن نمی‌شناخت و کنون که در هنگام جوانی به تاج و تخت رسیده بود، این بر وی سنگین می‌افتاد که کسانی از توده در برابر او بالا افرازند و با وی گفت‌وگو از کارهای توده و کشور کنند. معنی مشروطه و سود همدستی با توده چیزهایی بود که به مغز او راه نمی‎یافت». من نمی‌خواهم گفته او را تکذیب کنم. کاملاً تحلیل درستی از شخصیت من کرده است. من در محیطی پرورش یافتم که شاه را سایه خدا می‌دانستند و همه علما او را حمایت می‌کردند. مردم هم از او فرمان می‌بردند. در ادبیات ما جملاتی از قبیل «چه فرمان یزدان، چه شاه» فراوان است، حتی زمانی که جدم امیرکبیر، جد دیگرم، ناصرالدین شاه را راضی کرد برای مملکت قانون اساسی تهیه کنند و چنین کردند در تعریف شرایط قانون نوشته بود: قانون باید بیان اراده شاهنشاهی و متضمن صلاح عامه خلق باشد. اختیار وضع قانون و اختیار اجرای آن را هم هر دو حق شاهنشاهی دانسته بود. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/j91530 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
اگر مستبدان سخن بگویند - چشم انداز ایران

1. محمدعلی شاه

🔸سقف بی‌ستون 🔺گفت‌وگو با بیت‌الله ستاریان ✅شکست طرح‌ها ناشی از دو علت عمده است: یکی اینکه مجموعه ساختار حکومتی دولت ما در خصوص مسکن فقر شدید اطلاعاتی دارند؛ یعنی خود مسکن و مسائلش برایشان ناشناخته است. عموماً هم این طرح‌ها از جاهای مختلف کپی‌برداری شده است مثل مسکن اجتماعی، مسکن ویژه، مسکن اجاره به شرط تملیک و مسکن مهر. این‌ها از کشورهایی برداشته شده است که رویکرد ویژه‌ای در اقتصاد دارند و مشکل مسکن را تقریباً حل کرده‌اند. مشکل مسکن در ایران تفاوت‌های بسیاری با آن کشورها دارد. در ایران دهک‌های میانی و حتی میانی بالا هم درگیر چنین مشکلی هستند و به همین دلیل یکی از مشکلات بزرگ اقتصاد ما شده است. ✅در کشورهای دیگر بخشی از دهک‌های پایین نمی‌توانند مشکل مسکن خودشان را حل کنند و به همین دلیل دولت‌ها مداخله می‌کنند. طرح‌هایی مانند مسکن اجتماعی، مسکن شهرداری یا هر نامی ساخته می‌شود یا اجاره می‌دهند یا اجاره به شرط تملیک می‌شود، یا اشکال دیگری از مسکن اجتماعی است. آن‌ها سالانه ۳۰-۴۰ هزار مسکن به تناسب استهلاک خانه‌هایی که قبلاً ساخته‌اند تولید می‌کنند تا مشکل دهک‌های پایین را حل کنند، ولی ما برای مشکلی که بخش بزرگی از جمعیت ما را دربر گرفته است و حتی دهک‌های میانی را با مشکل مواجه کرده، سراغ این طرح‌ها رفته‌ایم. برای همین است که جواب نمی‌دهد. این طرح‌ها برای تأمین چند ده هزار مسکن است و با نیاز یک میلیون واحد مسکونی که بخش خصوصی در همه کشورها به تناسب جمعیتشان در اختیارشان قرار می‌دهد قابل قیاس نیست. مشکل این است که ما الآن یک میلیون واحد مسکونی در سال نیاز داریم ولی ۱۰۰ هزار واحد تولید می‌کنیم. در دو سال گذشته تعداد واحدهای تولیدشده کمتر از ۳۰۰ هزار واحد بوده است. ✅مسکن و صنعت ساختمان در همه جای دنیا در اختیار بخش خصوصی است. دولت توان چنین کاری را ندارد، اما در ایران چون سیاست‌های بالادستی و ابزار و امکانات طوری طراحی شده که در دست بخش‌های دولتی یا خصولتی قرار بگیرد، این‌ها در اختیار بازار قرار نمی‌گیرد. درواقع باید این ابزار در اختیار بازار باشد تا بگوییم اقتصاد آزاد است. بخش خصوصی در ایران ۹۵ تا ۹۷ درصد از تهیه مسکن را در اختیار دارد، اما ابزار و امکانات در اختیار دولت‌هاست. گاهی تسهیلاتی به بخش خصوصی مرحمت می‌کند که این هم یکی از ده‌ها ابزار مالی است که باید طوری طراحی می‌شد که در اختیار بازار باشد تا بتواند فعالیت کند. بخش خصوصی کشورهای اطراف ما جواب نیازهای جامعه‌شان را می‌دهند، حتی برای همسایه‌های خودشان هم بازار ایجاد می‌کنند، چرا بخش خصوصی ما نمی‌تواند؟ به همین دلایلی که گفتم. ✅شاکله اقتصادی ما این‌طور است که دولت متولی همه‌چیز است همه منابع، همه درآمدها، بانک‌ها، بانک مرکزی در اختیار دولت است در این اقتصاد قابلیت و پتانسیل و توانایی بخش خصوصی بیش از تولید یک‌پنجم این نیاز نیست. همان یک‌پنجم را که گفتم می‌توانیم هم بخش خصوصی می‌تواند. خود دولت که هیچ نمی‌تواند. باید این اقتصاد باز باشد باید ابزارهای مالی وسیعی در اختیار گرفته بشود تا بتوانیم از این ابزارهای مالی استفاده بکنیم و بخش خصوصی بتواند تولید بکند. مابقی طرح‌های دیگر که در این حاشیه داده می‌شود عموماً کمک است نه اینکه اصل طرح باشد؛ یعنی دولت‌هایی که در دنیا در بخش مسکن ویژه، مسکن اجتماعی، مسکن اجاره به شرط تملیک و مسکن مهر فعالیت دارند، هدفشان گروه خاص و کوچکی است که توانایی تأمین سرپناه ندارند. با این طرح‌ها این مشکل حل می‌شود، نه اینکه بخواهیم مشکل به این بزرگی را با طرح‌های کوچک حل کنیم. ✅ما دو نوع صنعت اجاره‌داری داریم. یکی صنعت اجاره‌داری در بخش خصوصی است و ما در این حوزه ۷ میلیون واحد مسکونی داریم. این یعنی یک صنعت اجاره‌داری بسیار قوی و پیشرفته. ۳۰ درصد از خانه‌های ما الآن اجاره‌ای است. قرار نیست همه مالک خانه باشند، قرار است همه سرپناه داشته باشند، ولی مشکل اینجا شده که چون قیمت مسکن بالاست، اجاره‌اش هم بالاست و این اجاره آن‌قدر بالا رفته که گاهی از درآمد روزانه یک نفر خارج شده است. هزینه مسکن باید در سبد خانوار حدود ۱۵ درصد باشد؛ یعنی شما با حدود یک ساعت کار روزانه بتوانید اجاره‌تان را تأمین کنید. مابقی حدود شش ساعت و نیم باید صرف خوردوخوراک و پوشاک و تفریح شود؛ اما در ایران شما حتی اگر هشت ساعت هم کار کنید باز نمی‌توانید فقط هزینه مسکن را تأمین کنید. باید شش ساعت هم کار اضافه انجام دهید تا فقط بتوانید صاحبخانه را راضی کنید؛ چون مسکن گران است. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/w30341 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
سقف بی‌ستون - چشم انداز ایران

نقدی بر سیاست‌گذاری‌های دولتی در حوزه مسکن در گفت‌وگو با بیت‌الله ستاریان

🔸مسکن نیاز یا رؤیا 🔺 گفت‌وگو با فردین یزدانی ✅اگر بخواهیم درباره بعد از انقلاب حرف بزنیم، به نظرم باید خیلی متفاوت نگاه کرد؛ چون مثلاً از دهه ۶۰ تا پس از جنگ، نظام حاکمیتی و اقتصادی ما یک ویژگی‌های اقتصادی و اجتماعی داشت، از دهه ۷۰ به بعد یک ویژگی داشت و در دهه ۸۰ نیز یک تحول ساختاری با توجه به تغییر حاکمیت و جناح سیاسی ایجاد می‌شود و متفاوت می‌شود، ولی در همه این‌ها باید یک نکته را رعایت کرد: اولاً مسکن و توزیع آن و بهره‌مندی خانوارهای ایرانی از تولیدات بخش مسکن که واحد مسکونی و فضای مسکونی است یک نمادی از نظام اقتصادی حاکم و ساختار قدرت اقتصادی در سطح جامعه است، چون مستغلات یک بخش مهمی از ثروت جامعه را نشان می‌دهد و توزیع مستغلات بین گروه‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی نمادی از توزیع ثروت است؛ بنابراین هر زمان که ساختار اقتصادی در راستای تا حدی ایده‌آل به سمت عدالت و به سمت بهبود نسبی حرکت کردند، هم از لحاظ اندازه اقتصاد، هم از لحاظ الگوی توزیع شاهد هستیم وضعیت مسکن هم تا حدی بهتر شده و هر زمان هم کیک درآمد ملی و اندازه اقتصاد ملی آب شده یا رشد نکرده یا سرانه‌اش تقلیل یافته در کنار آن نظام توزیع ثروت و درآمد به‌شدت مبتنی بر نابرابری رفته وضعیت مسکن هم خراب‌تر شده است. چرایی این را به نظرم باید در نظام اقتصادی اجتماعی حاکم جست‌وجو کرد. ✅ما در ادبیات مسکن یک شاخصی به نام index affordability داریم که آن را به توان‌پذیری خانوار ترجمه می‌کنند؛ یعنی درآمد چند سال خانوار معادل خرید یک واحد مسکونی است. الآن اگر نگاه کنید، به‌طور متوسط در تهران حدود هفده سال و در کشور شانزده سال درآمد یک خانوار است؛ یعنی اگر یک خانواده شانزده سال هیچ مصرفی نداشته باشد و درآمدش را جمع کند، می‌تواند بعد از شانزده سال یک واحد حدوداً ۸۰ متری بخرد. با این استدلال اگر یک خانوار یک‌سوم درآمدش را پس‌انداز کند حدوداً دوره انتظار برای تملک مسکن پنجاه سال است. نتیجه این است که در درجه اول یا وارد مسکن استیجاری می‌شود، بعد مسکن استیجاری چون در کانتکس اقتصاد کلان تنش و آشوب است، قیمت‌های ریل استیت۱ و تورم بالا می‌رود. در نتیجه مالک آن واحد مسکونی که اجاره می‌داد، اجاره‌ها را افزایش می‌دهد که یک بازدهی از دارایی‌اش را به دست بیاورد و آن خانواری که از ابتدا به ساکن از بازار ملکی به استیجار رفته به‌تدریج امکان استیجار در جایی که می‌توانست تصاحب کند از او صلب می‌شود. در نتیجه به مسکن سکونتگاه غیررسمی یا حاشیه، پانسیون‌ها و مسکن‌های اشتراکی می‌رود، تراکم خانوار بالا می‌رود و همین‌جوری بدمسکنی توسعه پیدا می‌کند. این وضعیت چند سال اخیر بود. ✅اصولاً برای اینکه یک بازار خوب کار کند و کلاه سر کسی نرود مهم‌ترین چیز این است که یک جریان شفاف اطلاعات باشد از اینکه امروز در شهر تهران این تعداد ملک با این قیمت عرضه شده است و این تعداد تقاضا هم شده است و این تعداد معاملات هم شده است؛ بنابراین فکر می‌کنم نفس خود اپلیکیشن کارکرد بسیار مثبتی دارد، حتی در قیمت‌گذاری؛ البته امکان دارد چند تا معاملات ملکی در اپلیکیشن قیمت بالاتری بگذارند، ولی چون تولید اطلاعات در مقیاس انبوه است، من خریدار هم درواقع سرچ می‌کنم و سنس می‌گیرم. اینکه گفته می‌شود اپلیکیشن ها را ببندید یا محدود کنید این کاملاً به ضرر مصرف‌کننده و متقاضی است، چون سازندگان آدم‌های حرفه‌ای هستند و به اندازه کافی اطلاعات دارند. اپلیکیشن‌ها می‌تواند به رفع عدم تقارن اطلاعاتی و به کنترل کمک کند. حقیقت این است که قیمت مسکن ناشی از بحران اقتصادی و تورم است و اپلیکیشن‌ها جز شفاف‌سازی نقشی ندارند. ✅بخش خصوصی برای گروه‌های کم‌درآمد بدون حمایت دولت هیچ کاری نخواهد کرد؛ یعنی درواقع دولت باید کاری بکند. اگر ما جامعه را به سه گروه کم‌درآمد، میان‌درآمد و پردرآمد تقسیم کنیم برای گروه کم‌درآمد حتماً باید مداخله دولت باشد. برای گروه میان‌درآمد و پردرآمد بخش خصوصی تولید می‌کند و آن‌ها هم می‌روند می‌خرند، برای گروه میان‌درآمد بخش خصوصی می‌تواند مؤثر باشد. چرا اکباتان مؤثر بود: اول، چون نظام تأمین مالی خوب برای آن ریختند و نظام بانکی کمک کردند؛ و دوم، چون تأمین زمین کردند؛ بنابراین دولت می‌تواند به بخش خصوصی کمک کند تا برای گروه‌های متوسط درآمد با بسته‌های متنوع سرمایه‌گذاری کمک کند و تأمین مالی از طریق نظام بانکی کاملاً هم شدنی است؛ البته اگر بخواهم در کانتکس حرف بزنم، طبقه متوسط ما دیگر بسیار نازک شده است و به معنای ده بیست سال پیش ما دیگر طبقه متوسط نداریم. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/b17268 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
مسکن نیاز یا رؤیا - چشم انداز ایران

گفت‌وگو با فردین یزدانی

🔸از «ماشین رشد مستغلاتی» به مسکن اجاری در استطاعت 🔺 گفت‌وگو با اعظم خاتم ✅در ایران مجموعه‌ای از عوامل در سطح کلان و خرد و در حوزه سیاست و اقتصاد مشوق بحران مسکن هستند که به‌سادگی و با اقدامات موضعی رفع نمی‌شوند. اگر از منظر اقتصاد سیاسی نگاه کنیم، طبقه حاکمه با انباشت ثروت از طریق غارت منابع طبیعی و سوداگری زمین و ساختمان مشکلی که ندارد هیچ، بخش مهمی از گروه‌های ذی‌نفوذ آن به همین شیوه انباشت متکی است. شما می‌توانید این امر را در گرایش نهادهای حکومتی به تملک املاک از راه‌های غیرقانونی ببینید، حتی جناح‌هایی که دم از مستضعفان می‌زنند و مسکن مهر و مسکن ملی را راه انداختند از نظر قدرت اقتصادی متکی به بخشی از سرمایه‌داران مستغلاتی کشور هستند، پس بخش‌های مختلف طبقه حاکمه انگیزه زیادی برای مهار این سوداگری ندارد. توجه کنید ثروت ملکی بیش از سایر اشکال ثروت در انباشت‌های بعدی مؤثر است، چون به اعتبار آن می‌توان وام و اعتبار گرفت. ✅اقتصاد سیاسی شهری هم تحت تأثیر ائتلاف شهرداری‌ها با سرمایه مستغلاتی به انباشت ثروت از زمین و مسکن متکی است. مهم‌ترین کارکرد شهرداری‌ها در ایران اضافه کردن املاک تازه به شهر و افزایش بازدهی اقتصادی زمین از طریق افزایش تراکم ساخت بر آن است. اصلاً سایر کارکردهای شهرداری‌ها در ایران، مثل افزایش عرصه عمومی و خدمات شهری تحت تأثیر نقش آن‌ها در اقتصاد سیاسی مستغلات تعطیل شده است. عواملی هم در سطح اقتصاد کلان به کمک این روند سوداگری زمین و مسکن آمد، مثل تحریم‌ها و فرار سرمایه از بخش‌های دیگر اقتصادی به مستغلات که کمتر از سایر بخش‌ها گرفتار آثار تحریم‌های بین‌المللی و موانع مبادله تجاری با دنیاست. در کشورهای مختلف وقتی عواملی مثل شیوع کووید و رکود تولید، یا انتقال و صدور صنایع به آسیا، یا ورودِ سرمایه بین‌المللی به مستغلات شهری موجب تورم سرمایه در بخش مستغلات شد؛ چون طبقات حاکم همگی شریک قافله نبودند و دولت‌ها هم خواهان مهار آن بودند و سیاست‌های مختلفی برای مقابله با آن اتخاذ شد. نمونه آن افشاگری درباره تخلف فرماندار انتاریو، داگ فورد، در واگذاری املاک کمربند سبز شهر تورنتو به حامیانش در کسب‌وکار مستغلات بود. ✅ابزارهایی که این طبقات و دولت‌ها برای جلوگیری از هجوم سرمایه به مستغلات در اختیار دارند یا مالی است، یا قوانین شهری یا ابزارهای سیاسی. برای مثال آن‌ها میزان واگذاری وام‌های بانکی به سازندگان یا بهره وام مسکن به خریدار و مصرف‌کننده را کنترل می‌کنند تا تقاضای سوداگرانه در بازار کاهش یابد. یا قوانین تازه مثل مالیات از خانه خالی و خانه دوم و سوم را اجرا کردند، مکانیسم کنترل اجاره را که از قدیم داشتند استفاده کردند و مانع تخلیه خانه‌های اجاری شدند تا از ارزش مصرفی خانه در برابر ارزش مبادلاتی آن دفاع کنند. ✅در ایران دولت با طرح‌های نسنجیده مسکن مهر و مسکن ملی سعی کرد بخشی از این پیمانکاران و سرمایه‌های مستغلاتی را پای کار تولید مسکن برای محرومان و کم‌درآمدها بیاورد. نظام بانکی هم تسهیلات فراوانی در اختیار آن‌ها قرار داد؛ اما بدیهی بود که سوداگری مستغلات در مسکن لوکس به دلایلی که گفتیم ادامه داشت، تازه افزایش تولید در این دو طرح خودش به کمبود و گرانی زمین و مصالح و نیروی کار دامن زد. مقایسه نقش مستغلات در تولید ناخالص داخلی ایران با کشورهای دیگر این تورم و بزرگ‌شدگی مسکن را نشان می‌دهد. ✅حدود چهل سال پیش یک نظریه‌ای درباره «ماشین رشد شهری» در شهرهای امریکایی مطرح شد توسط یک جامعه‌شناس به نام هاروی ملوچ که بحث اصلی‌اش همین ذی‌نفعان رشد شهری بود. ملوچ می‌گفت یک الیت محلی هست که منافع زیادی در توسعه زیرساخت‌های شهری و ساخت‌وساز در آن دارد، حتی کشاندن صنایع و فعالیت‌هایی که لزوماً برای شهرها فایده زیادی ندارند. او می‌گفت این طبقه حاکمه محلی که زمین و سرمایه شهری را در دست دارد با شهرداری و فرمانداری‌ها ائتلاف «ماشین رشد» درست کرده‌اند. در ایران در دهه ۷۰ شهرداری تهران شروع کرد این ذی‌نفعان محلی را با فروش تراکم تشویق کند که وارد ائتلاف برای راه انداختن ماشین رشد در بخش ساختمانی تهران بشوند و موفق هم شد، اما بعد از او این ائتلاف ماشین رشد ساختمان مداوم بزرگ‌تر شد و حجم عملیات و رقابت آن با سایر بخش‌های اقتصادی بقیه ائتلاف‌ها و ماشین‌های رشد شهری (صنعتی و خدماتی و غیره) را نابود کرد. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/e03693 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
از «ماشین رشد مستغلاتی» به مسکن اجاری در استطاعت - چشم انداز ایران

 گفت‌وگو با اعظم خاتم مدرس دانشگاه و پژوهشگر شهری دانشگاه یورک

🔸سقف کوتاه مسکن در نگاه دولت‌ها 🔺گفت‌وگو با دکتر میرطاهر موسوی ✅قانون اساسی در دو اصل به‌تصریح مسئله مسکن را مطرح کرده است. درواقع این دو اصل پوشش‌دهنده قالب متوسطی از دولت رفاه هم هست. قانون اساسی ما تجویز دولت رفاه به معنای کامل را نمی‌کند، اما تصویری از دولت رفاه را ارائه می‌کند که نسبتاً قابل‌توجه و مهم است: یکی اصل ۳۱ قانون اساسی است که می‌گوید: «داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آن‌هایی که نیازمند هستند به‌خصوص روستاییان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند». این اصل خوب، مهم و درخشانی هم هست، گرچه من امروز که در سال ۱۴۰۳ به این اصل نگاه می‌کنم می‌بینم نقصی دارد که در سال ۱۳۵۸ مشکل مسکن ما در روستاها نبوده. با اجرای قانون اصلاحات ارضی از دهه ۴۰ ما با موج تخلیه روستاها روبه‌رو بودیم و بیشتر مشکل مسکن در شهرها بود. اینکه به روستاها و کارگران توجه شود خیلی نکته درخشانی است، اما اینکه از شهرها غفلت شده نکته‌ای است که الآن می‌توانیم روی آن تأمل و نقد کنیم. ✅در جامعه‌شناسی خیلی حاشیه‌نشینی را پذیرش نمی‌کنیم؛ چراکه بیشتر به یک وضعیت جغرافیایی میل می‌کند و یک مسئله اجتماعی را بیشتر جغرافیایی نشان می‌دهد؛ لذا در جامعه‌شناسی بیشتر سعی می‌کنیم که از عبارت مسکن غیررسمی استفاده کنیم. البته تعابیری مانند مسکن نامطلوب و مسکن خودساخته هم به کار می‌رود، اما شاید مفهوم استاندارد مسکن غیررسمی باشد. وقتی می‌گوییم حاشیه‌نشینی لزوماً حاشیه شهرها را در نظر داریم و خود شهرها وارد این بحث نمی‌شود، درحالی‌که ما شاهد هستیم در ایران بخش عمده‌ای از مسکن به‌اصطلاح حاشیه‌ای در درون شهرها به وجود آمده. شما در تهران ده ونک، تپه فرحزاد، محله فرحزاد، محله بالای جمشیدآباد یا در حاشیه تهران، شهرری، قرچک، ورامین، پیشوا یا بخش‌های مهمی از اسلامشهر یا نسیم‌شهر یا خود شهرستان بهارستان را می‌بینید. درواقع مفهوم حاشیه‌نشینی دقیقاً در متن شهر شکل گرفته و دیگر نمی‌توان به آن حاشیه‌نشینی گفت؛ لذا مسکن غیررسمی شاید مفهوم دقیق‌تری باشد. ✅در همین سال‌های اخیر شاهد رشد قابل‌توجهی در مهاجرت از مناطق کم‌آب ایران به مناطق با منابع آب بهتر هستیم. یا در اثر ریزگردهایی که چندین استان را درگیر کرده باز شاهد مهاجرت و جابه‌جایی جمعیت در سرزمین هستیم. این جابه‌جایی گسترده جمعیت، مسکن غیررسمی و حاشیه‌نشینی را تشدید می‌کند و اجتناب‌ناپذیر است. برخی از پژوهشگران از اسکان غیررسمی و حاشیه‌نشینی به‌عنوان «آپاندیس شهری» یاد می‌کنند. این عبارت به‌نوعی به وضعیت انفجاری، برآمدگی و تورمی که حالت انفجاری در شهر دارد اشاره می‌کند. گاهی اوقات در اثر جابه‌جایی وسیع جمعیت و اسکان غیررسمی از آن تحت عنوان کوچک‎سری و بزرگ‌سری سرزمینی نام می‌برند. این بزرگ‌سری و کوچک‎سری یک رابطه حلقوی و دوسویه با تشدید نابرابری‌ها و آسیب‌های اجتماعی دارد. به این معنا که نابرابری‌های طولی و عرضی و آسیب‌های اجتماعی ناشی از نابرابری‌ها خود می‌تواند عامل مولد و تشدیدکننده اسکان غیررسمی باشد. در عین ‌حال اسکان غیررسمی می‌تواند به‌عنوان عامل تشدید نابرابری‌ها و پیدایش و تشدید آسیب‌های اجتماعی عمل کند. ✅در مسئله حوزه شهر باید سه مفهوم را از هم تفکیک کنیم. گاهی اوقات این سه مفهوم با هم اختلاط پیدا می‌کند؛ رشد شهری، شهرنشینی و شهرگرایی. رشد شهری همان‌طور که از نام آن پیداست رشد کمّی جمعیت در شهرهاست که با آمار قابل ‌بررسی است. به فرآیندی شهرنشینی می‌گوییم که جمعیت چگونه از جاهای مختلف در قالب مهاجرت در شهرها یعنی جایی که سبک زندگی شهری را داشته باشد مستقر می‌شوند؛ اما شهرگرایی مسئله بسیار پیچیده‌ای است که شاید الآن بحرانی که در ایران هم داریم همین هست. شهرگرایی مربوط به شیوه‌ای از یک نوع زندگی می‌شود که الگوهای هنجاری و ارزش‌هایی را در شهر مرسوم می‌کند و ساکنین شهر بایستی این الگوها و هنجارها را رفتار و تکرار کنند و نهادینه شود. به نظر می‌رسد ما در ایران با رشد شهری و شهرنشینی فراوان روبه‌رو هستیم، ولی شهرگرایی در ایران به حد کافی اتفاق نیفتاده است. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/u94800 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
سقف کوتاه مسکن در نگاه دولت‌ها - چشم انداز ایران

نقدی بر سیاست‌های مسکن در ایران در گفت‌وگو با دکتر میرطاهر موسوی

🔸زیست مؤمنانه در این زمانه 🔺سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه در جمع خصوصی «کندو»  در  فروردین ۱۴۰۳ ✅ایمان یکی از قابلیت‌های مهم انسانی است. یکی از صورت‌های امکانی بشر  است، از جمله ساحات وجودی ماست؛ البته این ساحت ممکن است در کسانی و به عللی فعال نشود یا نیمه‏فعال باشد، اما در بخشی از مردمان این ساحات وجودی فعال می‌شود. پس می‌توانیم بگوییم دین یکی از ابعاد هستی‌شناسی بشر و از ساحات ذهن و زبان ماست و به معنی ویتگنشتاینی، یکی از فرم‌های زندگی است. کسانی با این شیوه زیست و با این زبان زندگی می‌کنند. قاعده‌ای هست که بهترین دلیل برای اینکه چیزی امکان دارد یا نه وقوع آن است.۱ ایمان به هست آن را به‌عنوان واقعیت می‌بینیم. خیلی‌ها با ایمان زندگی می‌کنند و مابازای جمعیتی دارد. ضمناً یک امر تاریخی نیز هست. به لحاظ تاریخی قدمت دارد و در دوره معاصر و حاضر نیز انواع پیمایش‌ها نشان می‌دهد افراد و گروه‌های با ایمان در جوامع هستند، هرچند با تغییرات و تکثرات که در ایمان و زیست دینی به چشم می‌خورد. پس ایمان یک واقعیت فرهنگی، ذهنی، انسانی، روانی و اجتماعی است. ✅ایمان ساحتی متمایز از سایر ساحات ذهن و زبان مردمان است. مثلاً از فلسفه به‌عنوان ساحتی دیگر از ذهن آدمی، متمایز است، چون فلسفه تقلای معطوف به حقیقت است، ولی ایمان معطوف به یک امر قدسی و استعلایی است. پس ایمان چیزی متمایز از فلسفه است. ممکن است کسی هم فلسفه بورزد و هم ایمان داشته باشد، ولی هریک از این دو ساحت تمایزهای خود را دارد. همین‌طور ایمان از دیگر ساحات نیز متمایز است. مثلاً ساحت هنر تمنای معطوف به زیبایی است، ساحت اخلاق میل معطوف به فضیلت است و ایمان از هر دو این‌ها متمایز است؛ البته ممکن است کسی از ایمانش در خلاقیت هنری استفاده بکند یا ایمانش به اخلاقش اعتلای بیشتر بدهد مثلاً حقوق دیگران را بیشتر رعایت کند، اما هنر و اخلاق اصولاً مستقل از دین و ایمان هستند و خودارجاعی دارند. ✅برای اخلاقی بودن هیچ لزومی به مؤمن بودن نیست، حتی بعضی ایمان‌ها ضد اخلاقی نیز هست؛ چون ایمان و دین‏ورزی توأم با خشونت و رذیلت‌های اخلاقی و دگرآزاری و مردم‌آزاری می‌شود و این را هر روز دور و بر خویش به چشم می‌بینیم، برخلاف انتظار معقول که ایمان صحیح باید به اخلاق کمک بکند اما نه‌تنها نمی‌کند برعکس ابتدایی‌ترین اخلاقیات مثل رعایت حقوق و آزادی‌های افراد و گروه‌ها در این جامعه را نابود می‌کند. ایمان از ساحت علم نیز جداست. علم کوشش نظری و تجربی و سیستماتیک برای تبیین علّی جهان است و برای خود قواعدی دارد و نباید به نام ایمان، قواعد معرفتی و روش‌شناختی علم را مخدوش کنیم. پس ایمان، ساحتی متمایز  از فلسفه، هنر، اخلاق، علم و غریزه است. غریزه عبارت از امیال معطوف به زندگی و بقا و لذت و مانند این‌هاست. ایمان، این هم نیست. پس ایمان چیست؟ ✅ایمان تقلای معطوف به امر استعلایی است. شما یک امر استعلایی را احساس می‌کنید و مدام می‌خواهید قرب به او داشته باشید، یعنی یک امر قدسی است که مدام می‌خواهید توجه به آن داشته باشید. ایمان معطوف به رستگاری غایی و نهایی است و حیاتی فراسوی زندگی مادی در ایمان وجود دارد. ایمان متمایز است و زبان خاص خودش را دارد، دل‌بستگی‌های خاصی در ایمان است، در ایمان امید و آرامش و اعتماد است. ایمان به شما قدرت توکل و تصمیم و امید و آرامش می‌دهد. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/t79526 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
زیست مؤمنانه در این زمانه - چشم انداز ایران

سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه در جمع خصوصی «کندو»  در  فروردین 1403

🔸فقه شیعه محصور در پدرسالاری است 🔺گفت‌وگو با فاطمه صادقی ✅ یکی از بحث‌هایی که از دوره مشـروطه مطرح بود و برای زنان اهمیت داشت، مشارکت در انتخابات و داشــتن حق رأی بــود، حقی که تا ســال ۱۳۴۱ و تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که مشارکت زنان در مقام رأی‌دهنده را در انتخابات هموار می‌کرد به تعویق افتاد. ظهور تدریجی گفتار زن‌ستیز، اثر مستقیمی بر حق رأی و حق انتخاب شدن زنان داشت و بــا اینکــه زنــان حــق رأی پیــدا کردند، امــا حق انتخاب شــدن آن‌ها بــا مخالفت جدی اسلام‌گرایان روبرو شد. ✅پس از ورود زنان به انتخابات، اطلاعیه‌های متعددی بر ضد این اقدام صادر شد. ازجمله آیت‌الله گلپایگانی انتخاب کردن و انتخاب شــدن زنان را مغایر با اسلام دانست و نسبت به آن هشدار داد. آیت‌الله مرعشی نجفی نیز در نامه‌ای به اسدالله علم به این روند اعتراض کرد. همچنین در ســال ۱۳۳۹ کتابی با عنوان زن و انتخابات زیر نظر مکارم شــیرازی منتشر شد که در آن تعدادی از مراجع و طلاب آن زمان ازجمله زین‌العابدین قربانی، محمد مجتهدشبستری، علی حجتی کرمانی، عباســعلی عمید زنجانی، حسین حقانی و مکارم شیرازی بر ضد حضور زنان در سیاست قلم زدند. مقالات مختلف این مجموعه عناوینی دارد از این قبیل است: چرا زن حق حکومت ندارد؟ آثار سوء آزادی فعلی زنان، تمدن و آزادی زنان و جز آن‌ها.تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی که به زنان حق رأی داده بود، مخالفت علما را به دنبال داشـت. ازجمله آیت‌الله خمینی در یکــی از نطق‌های خود ضد این لایحه در ۲۵ اردیبهشـت ۱۳۴۲ گفت: «ما با ترقی زن‌ها مخالف نیســتیم. ما با این فحشا مخالفیم. با این کارهای غلط مخالفیم. مگر مردها در این مملکت آزادند که زن‌ها [آزادی] داشته باشند؟ مگر آزاد زن و آزاد مرد با لفظ درست می‌شود؟» ✅پس از انقلاب، اول لایحه حمایت از خانواده لغو شد که مشکلات زیادی را به بار آورد، چون به مردان اجازه می‌داد هر زمان بخواهند همسر خود را طلاق دهند و همسر دیگری اختیار کنند. یک نوع آنارشی به وجود آمد که آقایان خود ناچار شدند از نو قاعده بگذارند. بعد هم ماجرای حجاب اجباری که مخالفت زنان را به دنبال داشت و تا به امروز ادامه دارد، اما یکی از مسائلی که کمتر در مورد آن صحبت شده مخالفت علما ازجمله آقای خمینی با رئیس‌جمهور شدن زنان پس از انقلاب است. خانم گرجی در مذاکرات قانون اساسی به آن اشاره کرده است. او می‌گوید خود امام به او چنین گفته است. آدم‌های دیگر هم این مطلب را تأیید کرده‌اند؛ البته باید این نکته را متذکر بشوم که آقای خمینی هرچند در دهه ۴۰ با حق رأی زنان مخالف بود، اما به خاطر شرکت گسترده زنان در انقلاب ۵۷، نخواست یا نتوانست با حق رأی آنان مخالفت کند، ولی با انتصاب آن‌ها در پست‌های سیاسی به‌ویژه ریاست‎جمهوری مخالفت کرد و این مسئله به نحوی در قانون اساسی ایران با تأکید بر «رجال» انعکاس پیدا کرده است که نوعی تقیه و پنهان‌کاری به شمار می‌آید، ولی معنای روشنی دارد. ✅در چند سال اخیر اما تحولی در حوزه اتفاق افتاده که در پی آن بعضی از طلاب جوان‌تر به این درک رسیده‌اند که باید فقه را بر اساس تحولات اجتماعی به‌روز کنند. آثاری هم در این زمینه تولید شده است. ازجمله می‌توان به آقای موسوی عقیقی اشاره کرد که کتابی با عنوان زنان در آرای فقهی (نشر نگاه معاصر) تألیف کرده است. او در این کار به بررسی احادیث مختلف در مورد حجاب، قاعدگی، دیه و جز این‌ها پرداخته و حرفش این است که این‌ها با زمانه هم‎مسیر و همراه نیستند و به بازنگری نیاز دارند. درمجموع برخلاف نسل‌های قبل که مسائل زنان را چندان جدی نمی‌گرفتند، در بین نسل‌های جدیدتر هرچه جلوتر می‌آییم این مسائل جدی‌تر گرفته می‌شود. قبلاً چیزی به اسم حقوق زن در بین فقه اسلامی و به‌ویژه فقه شیعه مطرح نبود. زن به آن معنا اساساً واجد حق نبود. یک‎سری تکالیف بود که زن باید انجام می‌داد و یک چیزهایی هم مطابق با عرف و شرع به او تعلق می‌گرفت، ولی مفهوم حقوق و حق به معنای مدرن کلمه به هیچ وجه مطرح نبوده است. نه‌فقط در مورد زنان، اصولاً مسئله حق یک مسئله جدی است، درحالی‌که در فقه اسلامی با تکلیف مواجه هستیم. منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۶ برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/x02370 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
فقه شیعه محصور در پدرسالاری است - چشم انداز ایران

روحانیت و توسعه جایگاه اجتماعی زنان در گفت‌وگو با فاطمه صادقی

به مناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ 📚برشی از خاطرات طاهر احمدزاده: 🔸باید توجه کرد که کودتا ۲۸ مرداد با توجیه مذهبی انجام گرفت. پیش از آن و بعد از آن به گونه‌ای تبلیغ شد که اگر شاه برنمی‌گشت و کودتا انجام نمی‌شد، ایران دیگر پشت پرده آهنین رفته بود و دیگر اسمی از مذهب نبود؛ حتی می‌گفتند که می‌خواسته‌اند قبر امام رضا را مرکز حزب توده بکنند! وقوع کودتا به چشم عامه، دلیل بر این بود که امام زمان کشور شیعه را نجات داده! اصلا اسم کودتا به آن نمی‌دادند، آن را به اصطلاح «قیام ملی» می‌گفتند. 🔹شاه قبل از مراجعت به ایران گفت: «امام علی را در خواب دیده‌ام که شمشیری به کمرم بسته، من یقین کردم که برای خدمت به کشورم به ایران باز خواهم گشت.» و نیز گفت: «نذر کردم که به محض ورود به ایران برای زیارت به مشهد مشرف شوم و در حرم حضرت رضا نماز گذارم …» 🔸شاه به شکرانه نعمت نجات کشور از شرّ اشرار و بی‌دین‌ها فرمان صادر کرد که مردم می توانند بدون گذرنامه و فقط با پرداخت یک صد ریال، برای زیارت عتبات مقدسه به عراق روند. مردم علی‌الخصوص توده‌های روستایی عازم عراق شدند و شاه را به سبب تسهیلات دعا می‌کردند. برشی از کتاب خاطرات طاهر احمدزاده، جلد اول ۱۳۰۰-۱۳۵۷: «آزادی، شأن انسان» https://www.naakojaaketab.com/product-page/azadiahmadzadeh1 @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
azadiahmadzadeh1

خاطرات دوران زندان پدرم از سال ۱۳۵۰ تا هنگام آزادی در آبان ماه ۱۳۵۷ از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است. به ندرت کسی که خود حضور زنده و تجربه تاریخی داشته است. اختلافات ما بین زندانیان به ویژه بین قشر مذهبی سنتی و گروه های چپ را که در سال ۱۳۵۴ با تحریک های ساواک به اوج خود رسید و تا سال ۵۷ در زندان و بعد از آن هم در خارج از زندان ادامه داشت این چنین با دقت و حسن نیت نقد و بررسی و تحلیل کرده است. پدرم حوادث و اختلافاتی را که منجر به انحلال کمون واحد» در میان زندانیان شد و در نتیجه تفرقه دشمنی و کینه توزی را مابین گروه های مخالف رژیم گسترش و تقویت کرد به عنوان نطفه و زمینه ساز آنچه بعد از آزادی، شأن انسان انقلاب اتفاق افتاد، معرفی می کند.از پيش گفتار كتاب

🔸جدال دکتر مصدق با کودتاچیان سلطنت‌طلب ✍🏻فرید اسدی دهدزی ✅در نهایت با مداخله نظامی امریکا و انگلیس، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سامان یافت و کابوس موقت محمدرضا پهلوی تا حدی تسکین یافت و او توانست به یاری امریکا و انگلیس، تاج‌وتخت خود را بازیابد. برای او کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنان اهمیت داشت که هر ساله برای آن جشن می‌گرفت و آن را قیام ملّی و رستاخیز ملّی می‌نامید. سال آخر سلطنت وی، به‌رغم اینکه به‌واسطه خیزش ملّی جشن‌های مختلف سلطنتی را متوقف کرده بودند؛ اما نتوانست احساس دائمی خود را در مورد این روز نادیده بگیرد. چنان‌که دو روز پیش از ۲۵ سالگی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به پیشواز این روز به‌یادماندنی رفت! محمدرضا پهلوی در این نشست مطبوعاتی همچنان در توهم شکست خود در کودتای نخستین خود در ۲۵ اَمرداد ۱۳۳۲ است. ✅اگر جملات مربوط به ۲۵ اَمرداد را واکاوی کنیم و با آنچه روزولت بیان می‌کند، تضاد بارز دارد. شاه می‌گوید: «پس از مقدار زیادی فکر کردن نقشه‌ای کشیدیدم که به موجب آن اگر دولت [نخست‌وزیر مصدق] از فرمان قانونی پادشاه مشروطه ایران [یعنی فرمان عزل مصدق توسط شاه] تبعیت نکند ما باید کشور را ترک کنیم؛ و به این‌ترتیب به مردم ایران فرصت بدهیم راه زندگی خود را انتخاب کنند. راه دیگری به‌جز این کار وجود نداشت». در آنجا تفاوت بین گفتار محمدرضا پهلوی و روزولت نمایان است که شاه از «مدت زیاد فکر کردن» صحبت می‌کند درحالی‌که روزولت می‌گوید فکر عقب‌نشینی بعداً مطرح شد و اندیشه پرواز به بغداد فی‌البداهه بود. ✅ماروین زونیس، روان‌شناس گفتار به مناسبت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در شرایط انقلابی آن زمان را نوعی همانندسازی برای خود محمدرضا پهلوی قلمداد می‌کند و می‌گوید: «در اینجا بود که برای شاه مشابهت‌های آشکار و دردناک میان رویدادهای سال ۱۹۵۳ [کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲] و ۱۹۷۸ [روزهای منتهی به انقلاب] آشکار شد. وی مشکل خود در زمینه فعالیت و انفعال را تا حدودی درک کرد. او در این مصاحبه، این درک خود از موضوع را آشکار ساخت، زیرا همچنان به اظهارنظرهای خود درباره مصدق ادامه داد: «هیچ راه نجات دیگری وجود نداشت مگر ترک کشور تا افکار عمومی «تبلور» پیدا کند. عده‌ای از مردم می‌گفتند «شما چرا این‌قدر صبوری نشان دادید؟ چرا زودتر دست به عمل نزدید؟» اما شاید جریان رویدادها در آن روزها به من اجازه نمی‌داد کار دیگری بکنم. مردم ایران انتخاب خود را کردند.» بی‌تردید این مطلب درست است که شاه امیدوار بود که چنانچه بار دیگر کشور را ترک کند (در اَثنای انقلاب) مردم ایران بار دیگر دست به انتخابی به نفع او خواهند زد. ✅به گفته بسیاری ازجمله ثریا اسفندیاری، ۲۵ اَمرداد ۱۳۳۲، محمدرضا پهلوی نه‌تنها هیچ امیدی به بازگشت نداشت، بلکه می‌خواست مزرعه‌ای در امریکا را راه‌اندازی کند و تا آخر عمرْ در امریکا بماند، اما مداخله نظامی امریکا و انگلیس، چهار روز بعد، نَهضَت ملّی ایران را سرکوب کردند و محمدرضا پهلوی را هفت روز بعد به سریر تخت سلطنت نشاندند. البته ملّت کار ناتمام خود در اَمرداد ۱۳۳۲ برای راندن همیشگی محمدرضا پهلوی، در ۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷ یک‎سره کرد، محمدرضا پهلوی زمان گریزش از ایران همچنان در رؤیا و توهم کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود. بر این پندار بود که امریکا، ارتش و اجامر ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، انقلاب ایران را سرکوب خواهند کرد. ✅دکتر مصدق در واپسین پیام خود در دادگاه نظامی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ چنین گفت: «شاید برای آخرین بار در زندگی خود ملّت رشید ایران را از حقایق این نبرد وحشت‌انگیز مطلع سازم و مژده بدهم: مصطفی را وعده داد الطاف حق/ گر بمیری تو نمیرد این ورق. حیات و عرض و مال و موجودیت من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سرافرازی میلیون‌ها ایرانی و نسل‌های متوالی این ملّت کوچک‌ترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آورده‌اند [کودتا] هیچ تأسف ندارم، وظیفه تاریخی خود را تا سر حد امکان انجام داده‌ام. من به حس و عیان می‌بینم که این نهال بَرومَند در خلال تمام مشقت‌هایی که امروز گریبان همه را گرفته به ثمر رسیده است و خواهد رسید. عمر من و شما و هر کسی چند صباحی دیر یا زود به پایان می‌رسد، ولی آنچه می‌ماند حیات و سرافرازی یک ملّت مظلوم و ستمدیده است… چون از مقدمات کار و طرز تعقیب و جریان دادرسی معلوم است که در گوشه زندان خواهم مُرد و این صدا و حرارت را که همیشه در [راه] خیر مردم به کار برده‌ام، خاموش خواهند کرد و دیگر جز این لحظه نمی‌توانم با هم‌وطنان عزیز صحبت کنم. از مردم رشید و عزیز ایران مرد و زن تودیع [وداع] می‌کنم و تأکید می‌نمایم که در راه پرافتخاری که قدم برداشته‌اند از هیچ حادثه‌ای نهراسند و یقین بدانند که خدا یار و مددکار آن‌ها خواهد بود». منبع: چشم انداز ایران شماره 146 برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/a43232 مراجعه کنید. @cheshmandaz_iran
إظهار الكل...
جدال دکتر مصدق با کودتاچیان سلطنت‌طلب - چشم انداز ایران

فرید اسدی دهدزی

اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.