cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

"طَــلا"

به‌قلم آهو مُرشِدی اروتیک-ممنوعهِ🔞 @ahooroman . . رزرو تبلیغات پربازده @rosii_ad

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
12 432
المشتركون
-4724 ساعات
+5157 أيام
+4 13930 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

رمان داغ و ممنوعه گناه من از دست ندید پیشنهاد ویژه خودمه💋🔞⬆️ قلمش قوی با موضوع متفاوت لینک وی ای پی بزودی باطل میشه https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk 👀این رمان تو چند روز ترکونده👀 ظرفیت لینک رو به اتمام
إظهار الكل...
00:05
Video unavailable
- چه‌قدر صاف و سفیدی... اون پایینم اینجوریه؟💦❌ با شنیدن صدایش از پشت سر، سریعا حوله جلوی تن برهنه‌ام گرفتم و با ترس و لحنی عصبی جواب دادم - خجالت بکش، این چه سوالیه میپرسی نصفه شبی؟ اصلا توی اتاق من چیکار داری تو؟ - تا قهقرا خوردم نیهان... خوردم تا بتونم با کسی غیر تو بخوابم اما...دیگه نمیشه! جلو که آمد عقب عقب رفتم تا به دیوارِ پشت سر برخورد کردم - تو... تو مستی؟ برو بیرون! به من که رسید لبه‌ی حوله ام را در دست گرفت و به یک باره از تنم کنارش زد و...🔞💦🔥 https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk گرفتار مرد خشن و سردی شدم که بوکسور زیرزمینی بود تفاوت سنیمون زیاد بود از من بدش میومد مجبورم می‌کرد بخاطر انتقامش از پدرم هر شب باهاش بخوابم از سک‌س های خشن هر شبش خسته شده بودم وقتی خواست حاملم کنه تا بیشتر شکنجه‌م بده طاقتم تموم شد و وقتی یه شب فهمید قرص جلوگیری میخورم باهام کاری کرد که🔥🔞
إظهار الكل...
6.89 KB
شروعِ رمانِ داغ و ممنوعهِ طَــلا🔞🤩 ⭐️ورود بـــه VIP طـــلا⭐️ ➡️ https://t.me/c/1303844549/14367 📌عضویت وی ای پی رو از دست ندید که پر از پارت‌های جنجالیه🔞 🔥
إظهار الكل...
00:01
Video unavailable
_بیشتر پاهاتو باز کن دخترکِ‌خونبس! میخوام بهشت تنگت خوب ببینم💦🔞 با درد پاهامو باز کردم و نالیدم _کاوان‌خان لگنم درد میکنه..ولم کنید! نیشخندی زد و با لحن‌سردش غرید _یه خونبس‌ حق نداره واسم‌‌ بکن‌نکن تعیین کنه!فکر کردی عاشق چشم و ابروتم؟تو توی این عمارت موندی تا خوب سرویس بدی و انتقام ازت بگیریم سیلی ای به رونم زد _لنگاتو‌ میدی بالا یا بدم کصـ‌تو بدوزن توله سگ؟💦 دست بزرگ و زمختش روی پایین تنم کشید -جرت میدم نبات... اون واژن کوچولوتو جوری به میخ بکشم که نتونی راه بری! یالا دمر شو و سـ‌‌وراخ صورتیتو نشونم بده 🔞🔥 https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk نبات دخترِ مظلومی که بعد از خونبس شدنش‌ مجبوره هرشب با خان رابطه داشته باشه..خان وقتی به خودش میاد میبینه عاشق نبات شده ولی... 💔
إظهار الكل...
doc_2018-12-23_14-00-38.mp40.22 KB
Photo unavailable
من نباتم🧡🔥 دختری که تا به خودم اومدم طبق اون رسم مسخره،قربانی خاندان شدم! خونبس مردی سرد و خشن بزرگتر از خودم شدم که هیچ رحمی نداشت!🎩 مردی که ارباب بود و همه ازش حساب میبردن! اون هیولا هرشب مجبورم میکرد اونطور که دلش میخواد سرویس بدم!🔞💦 ازش وحشت داشتم..از خشونت‌ش تو سکـ‌س بُریده بودم! شاید میتونستم همه بلاهایی که اون خاندان سرم آورد تحمل کنم اما باز شدن یه بچه تو زندگیم آخرین چیزی بود که حتی نمیخواستم بهش فکر کنم! من نمیخواستم بچه کسی رو حامله باشم که هیچ حسی بهم نداره! خواستم از شر نطفه‌ش خلاص شم اما اون میفهمه و باهام کاری میکنه که...❌🔞 https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk 💎رمان صخره سرد تو ژانر خونبس از دست ندید عاشقانه‌ای غلیظ ممنوعه که بینشون شکل میگیره دیدن داره
إظهار الكل...
Photo unavailable
من نباتم🧡🔥 دختری که تا به خودم اومدم طبق اون رسم مسخره،قربانی خاندان شدم! خونبس مردی سرد و خشن بزرگتر از خودم شدم که هیچ رحمی نداشت!🎩 مردی که ارباب بود و همه ازش حساب میبردن! اون هیولا هرشب مجبورم میکرد اونطور که دلش میخواد سرویس بدم!🔞💦 ازش وحشت داشتم..از خشونت‌ش تو سکـ‌س بُریده بودم! شاید میتونستم همه بلاهایی که اون خاندان سرم آورد تحمل کنم اما باز شدن یه بچه تو زندگیم آخرین چیزی بود که حتی نمیخواستم بهش فکر کنم! من نمیخواستم بچه کسی رو حامله باشم که هیچ حسی بهم نداره! خواستم از شر نطفه‌ش خلاص شم اما اون میفهمه و باهام کاری میکنه که...❌🔞 https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk 💎رمان صخره سرد تو ژانر خونبس از دست ندید عاشقانه‌ای غلیظ ممنوعه که بینشون شکل میگیره دیدن داره
إظهار الكل...
Photo unavailable
من نباتم🧡🔥 دختری که تا به خودم اومدم طبق اون رسم مسخره،قربانی خاندان شدم! خونبس مردی سرد و خشن بزرگتر از خودم شدم که هیچ رحمی نداشت!🎩 مردی که ارباب بود و همه ازش حساب میبردن! اون هیولا هرشب مجبورم میکرد اونطور که دلش میخواد سرویس بدم!🔞💦 ازش وحشت داشتم..از خشونت‌ش تو سکـ‌س بُریده بودم! شاید میتونستم همه بلاهایی که اون خاندان سرم آورد تحمل کنم اما باز شدن یه بچه تو زندگیم آخرین چیزی بود که حتی نمیخواستم بهش فکر کنم! من نمیخواستم بچه کسی رو حامله باشم که هیچ حسی بهم نداره! خواستم از شر نطفه‌ش خلاص شم اما اون میفهمه و باهام کاری میکنه که...❌🔞 https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk https://t.me/+_JmrVAbw9JozMDRk 💎رمان صخره سرد تو ژانر خونبس از دست ندید عاشقانه‌ای غلیظ ممنوعه که بینشون شکل میگیره دیدن داره
إظهار الكل...
رمان داغ و ممنوعه گناه من از دست ندید پیشنهاد ویژه خودمه💋🔞⬆️ قلمش قوی با موضوع متفاوت لینک وی ای پی بزودی باطل میشه https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk 👀این رمان تو چند روز ترکونده👀 ظرفیت لینک رو به اتمام
إظهار الكل...
00:05
Video unavailable
- چه‌قدر صاف و سفیدی... اون پایینم اینجوریه؟💦❌ با شنیدن صدایش از پشت سر، سریعا حوله جلوی تن برهنه‌ام گرفتم و با ترس و لحنی عصبی جواب دادم - خجالت بکش، این چه سوالیه میپرسی نصفه شبی؟ اصلا توی اتاق من چیکار داری تو؟ - تا قهقرا خوردم نیهان... خوردم تا بتونم با کسی غیر تو بخوابم اما...دیگه نمیشه! جلو که آمد عقب عقب رفتم تا به دیوارِ پشت سر برخورد کردم - تو... تو مستی؟ برو بیرون! به من که رسید لبه‌ی حوله ام را در دست گرفت و به یک باره از تنم کنارش زد و...🔞💦🔥 https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk https://t.me/+0KmMqefPhkQ4NWZk گرفتار مرد خشن و سردی شدم که بوکسور زیرزمینی بود تفاوت سنیمون زیاد بود از من بدش میومد مجبورم می‌کرد بخاطر انتقامش از پدرم هر شب باهاش بخوابم از سک‌س های خشن هر شبش خسته شده بودم وقتی خواست حاملم کنه تا بیشتر شکنجه‌م بده طاقتم تموم شد و وقتی یه شب فهمید قرص جلوگیری میخورم باهام کاری کرد که🔥🔞
إظهار الكل...
6.89 KB
00:05
Video unavailable
پارت113 - اوستا جون تپلم خراب شده همش ازش آب میاد💦 نگاه سرخش بهم افتاد و فکش سخت شد که با شیطنت شورت خیسمو پایین کشیدم و دستش دادم و دامنمو بالا زدم که ک.صمو محکم تو مشتش گرفت و دم عمیقی از شورتم گرفت که داغ کردم - آیییی دردم میاد نازمو کبود کردی آخخخ - فتنه ای توله سگ وای به حالت به ک.صت دست زده باشی🔞 انگشت کلفتشو لای چاکم فرو کرد و جلو عقبش کرد که چو.چولم روش کشیده شد و نالم در اومد. - آهههه دوست دارم اوممم انگشتای کلفتتو همش لای کلوچه آبدارم تکون بده خمار پره های ک.صمو با دستاش باز کرد و لیس محکمی به چو.چولم زد که از خود بی خود شدم و جیغ کشیدم که در خونه باز شد و صدای فریاد داداشم اومد..... - بی شرف سرت لای پای خواهر کوچولوی من چیکار میکنه!!!!!https://t.me/+BsomrbXTUAs4ZTVk https://t.me/+BsomrbXTUAs4ZTVk آروشا؛دختری لوند و آروم که گرفتار یه عشق ممنوعه‌ میشه! 🔥 عاشق مردی که دوبرابر سنش داشت و از قضا رفیق صمیمی برادرش هم بود عاشق اوستایی میشه که حتی یه بارم لبخند رو لبش ندیده و قلب سنگی‌ش و اخلاق سرد و خشکش هیچوقت با آروشا خوب رفتار نکرده! آروشایی که تازه سن هیجده سالگی رد کرده بود هرکاری می‌کنه تا اون مرد رو به دست بیاره... هرکاری می‌کنه تا اوستا نیم نگاهی بهش بندازه! اوستایی که بخاطر موقعیت مالی و شغلی و قیافه‌ش دخترا حسرتش میکشن! یه شب وقتی اوستا خونشون میمونه دل به دریا می‌زنه و با زیباترین لباس حریرش به اتاقش می‌ره و...💦🔥🔞
إظهار الكل...
animation.gif.mp40.86 KB
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.