• 𝒅𝒆𝒗𝒊𝒍'𝒔 𝒕𝒓𝒂𝒑.𝑩𝒖𝒕𝒕𝒆𝒓𝒇𝒍𝒚 •
در حال اپ: تله شیطان🥀 پروانه🦋 نویسنـدہ :صحرا گنج کارینا:فایل شده✔ ادمین تبادل @S_OME_O_NE
إظهار المزيد1 092
المشتركون
-124 ساعات
+17 أيام
-12030 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
- عروسکشو برداشته آورده میگه به نینی شیر بده! من چه جوابی باید بهش میدادم کاوه؟
میخندد و از روی تنم بلند میشود. خیره به عضلات برهنهاش میشوم و او دستش را سمت سینههایم میکشاند.
- بگو این خوشگلا صاحب داره والسلام!
نوازشهایش تنم را مور مور میکند. نالهی خفیفی میکشم و او پوست گردنم را به دندان میگیرد.
- آی...یواشتر کاوه. بچه بیدار میشه یه وقت!
دستم به دور گردنش قفل میشود و او آرامآرام پیشروی میکند.
- دلم تنگه برات نیم وجبی، یه امشب بزار بینق و نوق و بیسر خر...
حرفش نصفه میماند. در اتاقمان بیاجازه باز میشود و آوا درحالی که چشمهای خوابآلودش را میمالد کودکانه و بیحال میگوید:
- نینی شیل میخواد مامانی!
https://t.me/+YLqoB1DpWwBjOTA8
ساعت 10 پاک
300
آرتمیس دختری که طی یه اتفاق غیر منتظره گیر یه باند خلافکار به نام نجوای خاموش می افته!! باندی که بویی از انسانیت نبردن و قتل کردن و شکنجه دادن آدما براشون تفریحه!
درست زمانی که فکر می کنه از شر اون باند خلاص شده ناگهان ورق بر می گرده چی میشه اگه رئیس باند نجوای خاموش از تو خوشش بیاد؟! مردی که همه فکر میکنن یه افسانه است! یه افسانه زنده! مرد جذاب و قدرتمندی که درست لحظه ای که چشمات با یه پارچه بسته است بیاد بالا سرت و سر انگشتاشو روی لبات بکشه و کنار گوشت پچ بزنه
_دیر کردی دختر بد! خیلی وقت بود منتظر بودم بیای پیشم پروانه کوچولو!
و عشقی غیر منتظره شعله ور میشه!!
https://t.me/+cUtXh-6oZyBhNGM0
10پاک
300
وقتی که برای اولین بار مرا بوسید فقط هجده سالم بود. داخل گاراژ، درست وقتی که پیکان گوجهای آقای شهابی، رفیق بابا، روی چاه با کاپوت باز منتظر سرویس رایگان بود.
آن روزها مثل الان ظاهر تمیز و اتو کشیده نداشت، کت شلوار مارک نمیپوشید و بوی عطر گران قیمتش از چند متر آن طرف تر هوش از سر نمیپراند. برعکس، سر و صورتش همیشه سیاه بود و لباسهایش کثیف و روغنی اما آن بوسهی ممنوعهی از سر بیاحتیاطی با همان سر و شکل نابسامان عجیب به هر دویمان چسبید.
اما رازمان برای عطا فاش شد، برادر نامادریام که بدبختانه عشقی یکطرفه نسبت به من را در سینه داشت...
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
دوستان رمان قراره برای چاپ بره و عضوگیریش محدوده، پس فرصت رو از دست ندید.💥🔥
3 پاک
1510
- لباس عروست چرا خونیه؟
لبم را به دندان میگیرم و چشم از نگاهش میدزدم. بیخیال نمیشود و بازویم را محکم میکشد.
- حرف بزن پناه! شب عروسی پریود شدی؟ چرا نگفتی بهم؟
چشمهایم پر از اشک میشود. توان حرف زدن ندارم و ای کاش تمام مشکلم همین بود.
بای حقیقت را بگویم و خودم را خلاص کنم. این خونریزی عاقبت جانم را میگیرد.
- بچه رو...بچه رو سقط کردم!
خون توی نگاهش میدود. ترسیده خودم را کنار میکشم و جریان خون بین پایم راه میگیرد. صدای فریادش تنم را میلرزاند.
- چه غلطی کردی؟
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
دختره تن به یه ازدواج صوری داده و از بد ماجرا قبل از عروسی حامله میشه.🙈🔥🔞
صبح پاک
910
دختر سرکش و زیبایی که #اسیر دستای یه پادشاه #وحشی😈 میشه و هر شب بزور به تختش میره تا براش بچه بیاره🔥⛓️
https://t.me/+9rUSzU6wmxI3MDJk
https://t.me/+9rUSzU6wmxI3MDJk
صبح پاک
1110
پاهاشو تو تنش جمع کرده بود و اجازه نمیداد پیشروی کنم
_باز کن پاتو جوجه... قول میدم درد نداشته باشه...دردت به جون من..
انگشتام نوازش وار روی پاهای برهنه اش حرکت کردن و آروم کنار گوشش پچ زدم
_میدونم بزور باهام اومدی و شدی سوگولی این عمارت..سوگولی من...ولی از این به بعد دیگه تموم شد..دیگه تو بغل منی اسم من کنار اسمته سایه من همیشه وقتی برگردی و پشت سرتو نگاه کنی پشتته، نمیزارم هیچکس بلایی سرت بیاره بذار کارمو انجام بدم دردونه..
https://t.me/+o_33dv50ZlQ1OGU0
صبح پاک
100
_مامان جون میگه شب اول خیلی درد داره من نمیخوام دردم بگیره عماد!
_بیا بغلم ببینم جوجه!تو دوست نداری مال من بشی؟
_یعنی فقط اینطوری میتونم مال تو شم؟
پوست گردنشو بین لبام میکشم
_هوم..اینطوری مال من میشی..من دوست ندارم عروس کوچولوم درد بکشه ولی فقط اولشه عروسک..بعدش دیگه درد نداره!
_وای عماد..اونطوری نکن یه جوری میشم!
لب هایم را از عمد روی گردنش بیشتر حرکت میدهم
_چطوری میشی فسقلی؟
https://t.me/+HjbKiiUDFjU2MGQ0
صبح پاک
1900
دختر سرکش و زیبایی که #اسیر دستای یه پادشاه #وحشی😈 میشه و هر شب بزور به تختش میره تا براش بچه بیاره🔥⛓️
https://t.me/+9rUSzU6wmxI3MDJk
https://t.me/+9rUSzU6wmxI3MDJk
12 پاک
1310
-دو ماهه پریود نشدی!واسه چی هوم؟
با ترس به شیخ نگاه کردم تموم بدنم یخ کرده بود اگه می فهمید ازش حاملم بچمو زنده نمیذاشت...
-من...منپریودم...همین دیروز پریود شدم...
نگاه مشکوکی بهم انداخت...جلو اومد و نفس داغشو کنار گردنم خالی کرد...
-دختر کوچولوی بد...میدونی که من راحت اعتماد نمیکنم؟ تا خودم چک نکنم باور نمیکنم...
https://t.me/+tUyVy7VMgGA2MDY0
10 پاک
400
آرتمیس دختری از جنس امید و زندگی که تمام عمرش در تلاش بود تا با راه های مختلف به بقیه کمک کنه اما طی یه اتفاق غیر منتظره گیر یه باند خلافکار به نام نجوای خاموش می افته!! باندی که بویی از انسانیت نبردن و قتل کردن و شکنجه دادن آدما براشون تفریحه!
درست زمانی که فکر می کنه از شر اون باند خلاص شده ناگهان ورق بر می گرده چی میشه اگه رئیس باند نجوای خاموش از تو خوشش بیاد؟! مردی که همه فکر میکنن یه افسانه است! یه افسانه زنده! مرد جذاب و قدرتمندی که درست لحظه ای که چشمات با یه پارچه بسته است بیاد بالا سرت و سر انگشتاشو روی لبات بکشه و کنار گوشت پچ بزنه
_دیر کردی دختر بد! خیلی وقت بود منتظر بودم بیای پیشم پروانه کوچولو!
و عشقی غیر منتظره شعله ور میشه!!
https://t.me/+cUtXh-6oZyBhNGM0
10پاک
1330
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.