♡عشق و خاکستر ♡
♡ ﷽♡ قَسَمبِهعِشقکه هِیچبِهدِلنِشستِهاِیزِدِلنَخواهَدرَفت رمان های آرامش گمشده- فایل بازگشت جنون- فایل دکترای عشق- فایل معادله عاشقانه- فایل عضو انجمن نویسندگان ایران نویسنده : زهرا مهدوی #هرگونه کپی برداری بدون رضایت نویسنده و حرام است💥
إظهار المزيد2 249
المشتركون
+8024 ساعات
+1887 أيام
+43430 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Photo unavailable
عرشیان امشب زمین را لاله باران میکنند
خاک را خوشبوتر از زلف نگاران میکنند
آفرینش فیض از دیدار احمد میبرد
کعبه امشب سجده بر خاک محمد میبرد
🔹ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) مبارک باد🎉
❤ 1
5010
Repost from N/a
- اون حرومزاده رو از شکمه زنم در میارید!🥵🔞
اون زنا سرشون رو تکون دادن و به سمتم اومدن که جیغی کشیدم و صدا زدم...
- این بچه ی توعه نامردددددد
خداااااااااااا
دو نفر دستو پاهام رو نگه داشته بودن و اون یکیشون داشت وسایلش رو آماده میکرد...
برگشت طرفم و پاهامو از هم جدا کرد...
- پاهاتو جمع نکن دختر جون
- ولمممممممم کنیددددد کثافطااااااا
جیغ میکشیدم تا ولم کنن، ولی انگار بی فایده بود یک لحظه با فرو کردن تیزیه چیزی درونم جیغه فرابنفشی کشیدم و چشمهام سیاهی رفت...
- آقا کارِ ما تموم شد!
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
4700
آرتمیس دختری که طی یه اتفاق غیر منتظره گیر یه باند خلافکار به نام نجوای خاموش می افته!! باندی که بویی از انسانیت نبردن و قتل کردن و شکنجه دادن آدما براشون تفریحه!
درست زمانی که فکر می کنه از شر اون باند خلاص شده ناگهان ورق بر می گرده چی میشه اگه رئیس باند نجوای خاموش از تو خوشش بیاد؟! مردی که همه فکر میکنن یه افسانه است! یه افسانه زنده! مرد جذاب و قدرتمندی که درست لحظه ای که چشمات با یه پارچه بسته است بیاد بالا سرت و سر انگشتاشو روی لبات بکشه و کنار گوشت پچ بزنه
_دیر کردی دختر بد! خیلی وقت بود منتظر بودم بیای پیشم پروانه کوچولو!
و عشقی غیر منتظره شعله ور میشه!!
https://t.me/+cUtXh-6oZyBhNGM0
10پاک
100
- عروسکشو برداشته آورده میگه به نینی شیر بده! من چه جوابی باید بهش میدادم کاوه؟
میخندد و از روی تنم بلند میشود. خیره به عضلات برهنهاش میشوم و او دستش را سمت سینههایم میکشاند.
- بگو این خوشگلا صاحب داره والسلام!
نوازشهایش تنم را مور مور میکند. نالهی خفیفی میکشم و او پوست گردنم را به دندان میگیرد.
- آی...یواشتر کاوه. بچه بیدار میشه یه وقت!
دستم به دور گردنش قفل میشود و او آرامآرام پیشروی میکند.
- دلم تنگه برات نیم وجبی، یه امشب بزار بینق و نوق و بیسر خر...
حرفش نصفه میماند. در اتاقمان بیاجازه باز میشود و آوا درحالی که چشمهای خوابآلودش را میمالد کودکانه و بیحال میگوید:
- نینی شیل میخواد مامانی!
https://t.me/+YLqoB1DpWwBjOTA8
ساعت 10 پاک
100
Repost from N/a
-چیزیم بینتون بوده؟🔞🔥
سکوت کوروش و گونههای سرخ دختر خودش گویای همه چیز است.
-من اینجوری بزرگت نکردم پسر.من نگفتم بهت به ناموس کسی دست دراز نمی کنی.نگفتم دوست شدی عیب نداره ولی فکر رابطه با دختر مردم نباش.نگفتم دخترا تو این جامعه مقصر می شن همیشه.نگفتم هر چی بشه به دختر میشه تو نکن.تو مثل این پسرای شل تنبون نباش.
دختر با صدایی شرمگین میگوید:من خودمم خواستم راضی بودم.
مهوش اما با ناراحتی رو به کوروش میگوید:
-ناامیدم کردی پسر...پس معلومه ذاتتون یکیه به تربیت نیست.همتون از دم به ساز زیر شکمتونین...برات متاسفم واقعا...عین همون امجدی.کپی برابر اصلش.تا دختر دیدی عین اون کثافت شل شدی آره...منو باش می گم حیوونی مثل امجد کم پیدا میشه غافل از اینکه یکی عین خودش جلوم وایستاده...
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
11110
00:34
Video unavailable
﷽
💔جز وصل تو دل به هرچه بستم توبه...
اَللّهُمَ عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج🌤
◍⃟🌴
2.97 MB
❤ 3
23400
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦آزادی در ازای همکاری با یه قاتل!
🔞شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
6220
Repost from N/a
- اون حرومزاده رو از شکمه زنم در میارید!🥵🔞
https://t.me/+ESeJC0uVHe1mN2Q0
اون زنا سرشون رو تکون دادن و به سمتم اومدن که جیغی کشیدم و صدا زدم...
- این بچه ی توعه نامردددددد
خداااااااااااا
دو نفر دستو پاهام رو نگه داشته بودن و اون یکیشون داشت وسایلش رو آماده میکرد...
برگشت طرفم و پاهامو از هم جدا کرد...
- پاهاتو جمع نکن دختر جون
- ولمممممممم کنیددددد کثافطااااااا
جیغ میکشیدم تا ولم کنن، ولی انگار بی فایده بود یک لحظه با فرو کردن تیزیه چیزی درونم جیغه فرابنفشی کشیدم و چشمهام سیاهی رفت...
- آقا کارِ ما تموم شد!
https://t.me/+ESeJC0uVHe1mN2Q0
https://t.me/+ESeJC0uVHe1mN2Q0
12310
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.