مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
تنبیه کردن♨️ باید اینجوری باشه که دست و پاشو ببندی به تخت زبو👅نتو بذاری رو چـو🍭چـ.ولش هی گاز بگیری و محکم میک بزنی💦 چنل اصلی رمان مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی ⛔کپی ممنوع⛔
إظهار المزيد5 268
المشتركون
+45624 ساعات
+2 9017 أيام
+3 92030 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
خوش اومدید قشنگام پارت امروزمون🍭🎀
ریپلای پارت اول رمان حذابمون🍒💦
https://t.me/c/1609997309/23
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
_اقا تپلم داره میسوزه... بکش بیرون اون قلم تتو رو.... 🥺🌸🔥
عصبی سرشو از بین پام بیرون کشید:
_ مگه نگفتی یه اژدها بزنم تنگ تپلت؟ هنوز پاهاشم نکشیدم...♨️❌🔞
این بار محکم تر کشید که جیغی کشیدم:
_اییییی پاره کردیش... داره میسوزههههه لعنتییی بکشتش بیرون... 🧸🚿🎀
به کارش ادامه داد:
_ یکم تحملتو بالا ببر... قراره یه اژدها بره تو ک.صت... 🍓💧👅
لبخند مرموزی زد و زبونشو رو لبش کشید.خودمو بالا کشیدم که چنگی به تپلم زد و همزمان همکارش درو باز کرد ....💦🍌🍒
https://t.me/+pCKnOqmpgdg0ZWRk
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
ک.ص دادنم به قاضی برای آزادی🔞
سرمو گرفت و زیر میز برد و همونجور که روی صندلی نشسته بود شلوارش رو در اورد و عباشو بالا داد.
-ک.ست ارزش اینو داره که بخاطرش آزادت کنم؟
شلوار گشاد زندانیم رو پایین داد و شورت گل گلیمو کنار زد بخاطر تو زندان بودن نتونسته بودم شیو کنم
نگاهی به موهای ک.سم انداخت و تفی کف دستش ریخت و دور موهای ک.سم چرخوند که ناله ای کردم
_اوممممم آقاااا ک.سم مال شماس ک.س گشادمو بگا آهههههه
کمرمو به میز چسبوندم و عین جنده ها تو دادگاه آه و ناله کردم که ک.یرشو تو دست گرفت و به چ.وچولم مالید
_تو زندون خیلی گاییدنت نه؟ جوری میگامت که دیگه یادبگیری به غیر از من به کسی ک.س بی ریختت رو ندی
تا خودشو محکم توم فرو کرد...
https://t.me/+1GfXGSOpocAyYzdk
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
خرگوش حشری🐰🔞💦
- اوستا جون تپلم خراب شده همش ازش آب میاد
نگاه سرخش بهم افتاد و فکش سخت شد که با شیطنت شورت خیسمو پایین کشیدم و دستش دادم و دامنمو بالا زدم که ک.صمو محکم تو مشتش گرفت و دم عمیقی از شورتم گرفت که داغ کردم
- آیییی دردم میاد نازمو کبود کردی آخخخ
- فتنه ای توله سگ وای به حالت به ک.صت دست زده باشی
انگشت کلفتشو لای چاکم فرو کرد و جلو عقبش کرد که چو.چولم روش کشیده شد و نالم در اومد.
- آهههه دوست دارم اوممم انگشتای کلفتتو همش لای کلوچه آبدارم تکون بده
خمار پره های ک.صمو با دستاش باز کرد و لیس محکمی به چو.چولم زد که از خود بی خود شدم و جیغ کشیدم که در خونه باز شد و صدای فریاد داداشم اومد.....
- بی شرف سرت لای پای خواهر کوچولوی من چیکار میکنه!!!!!
https://t.me/+ot9aN3VWDrJkODk0
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
#پارت_1
-اههههیی…دخترتو جر بدهه…اوووم ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ دخترت عقب جلوش کن …اههههه
تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم
ترشحات ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی ک*یرش خیس شده بود
حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر حشری میکرد
سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم
-اهههه ….بابایی ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم….
با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..👇🍑💦
https://t.me/+H6TLXKPbXI04Nzg0
https://t.me/+H6TLXKPbXI04Nzg0
پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🔞💦
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
#part_1
_اههههه قلم تتوت داره ار..ضام میکنه...🖋🍓🫦
نوک سوزنو رو چو..چولم کشید با لمس انگشتش به چو..چولم کمی از آبم رو دستش پاچید. سرشو نزدیک ک.صم برد :
_ یکم دیگه تموم میشه... دووم بیار...👅💦🪡
نفسای داغش که به چو..چولم خورد دوباره ار..ضا شدم و سرشو به ک...صم کوبیدم و تو دهنش...🫧💧🌸
https://t.me/+pCKnOqmpgdg0ZWRk
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
00:04
Video unavailable
ارسلان فاتحی...مالک بزرگترین کارگاه مبل سازی ،مرد عبوس و مغرور وجذابی که بعد از فوت همسرش دختر دبیرستانی پرستار پسرکوچولوش میکنه و داستان از همین جا شروع میشه که پرستار زیادی جلوی پسربچه لخت میشه و ارسلان این بین گهگاهی دیدش میزنه تا اینکه با دیدن نوک صورتی ممه ی پرستار که وارد دهن پسرش شد تحریک میشه و....
https://t.me/+tylgekVBYlszMGM0
https://t.me/+tylgekVBYlszMGM0
با دیدن م..مه های صورتی پرستار بچش کی*رش سیخ میشه و همین که بچش میخوابه یواشکی از پشت م..مه ی بزرگش رو چنگ میزنه و کی*ر سیخ شده اش رو به کو*ن پرستار میماله و...❌🔞💯
IMG_0452.MP43.94 KB
300
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
#پارت۱
بعد دراوردن کفشم، به سمت خونه رفتم
سر و صدای ناله ای که از خونه میومد، منو کنجکاو به سمت پذیرایی کشید.
با چیزی که داشتم میدیدم، احساس کردم روح از تنم رفت...
-وااای شاهین ج.ررر خوردم. اوووف قربون ک.یر کوچولوت بشم که داره پا.رم میکنه. آههه ، منو تند تر ب.کن.
اووووف .
-جووون سهیلا چه ک.ص سفیدیییی داری توووو جن..ده.
داری به کی ک.ص میدیییی هاااا؟
-توووو، دارم به تو ک.ص میدممم شاهین جووونم. اوووف میسوزه سو.راخم ، لیسش بزنننن.
-ای به چشمممم ، الان این ک.صو جوری میخورم که آ.بت درجا بیاد.
-اوووف شاهین سرتو ببر لای پام. میخوام پامو قفل کنم دور سرت. تا از آ.ب ک.صم خفههه شی دول طلای مننن.
https://t.me/+KFOlHn0k_YQ5YzFk
100
Repost from مافــیای سـ🍓ــکـ🔞ــسی
مداد رو روی ک..ص لزجم کشید و دم سوراخم تابش داد که ناله کردم.👄🖌🍓
- چی نوشته بودی این دفعه، که با مداد توی دستت جرت میدم.♨️
از شهو..ت ناله ای کردم و داگی شدم. آب لزج و سفیدم رونامو خیس کرده بود.🍑💦
- نویسنده ی هورنی من به جای ک..یر من دلش مداد میخواد.
با فرو رفتن مداد توم نالیدم که...🖍💧🫦
https://t.me/+XfhtHJDqD70yN2Jk
https://t.me/+XfhtHJDqD70yN2Jk
❌💦دختری که داستان های سک.سی میفروشه تا این که مشتریش ازش میخواد روی خودش اجرا شه و ک..ص و کو.نش پاره شه تا...🌸🐳🐙
100
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.