PRIME
مشت زدن به قلبم،دستشون شکست پیام ناشناس به رایان https://t.me/HarfinoBot?start=de11e787e9550ce
إظهار المزيد240
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
لا توجد بيانات30 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی،
که محکم هستی،
که خیلی میارزی،
و میآموزی و میآموزی،
و با هر خداحافظی، یاد میگیری..
خورخه لوئیس بورخس
دردیم!
هر کدام به شکلی دردیم...
«و اندوهی که زیرِ لبخندهامان پیداست،
ادامه ی کسی ست که نیست...»
حمید جدیدی
امروز هم گذشت ، خاطرات دفن شده را بخاطر می آورم
بیاد دارم که همیشه به امید فردای بهتر تلاش کردم لیکن آیا امروز مگر فردای دیروز نیست!؟
زمان همه چیز را مشخص می کند ، روز گاری را به یاد می آورم که می ترسیدم از همه چیز می ترسیدم از آینده بیشتر
فکر می کردم که نگران نباشم و مثبت اندیش بودن را انتخاب کنم اما فکر به این ایده مرا نگران تر می کرد
خاطرات را در ذهن مرور می کنم این همه عمر به امید چه کسی منتظر ماندم!؟ کسی که جز خودش به کسی دیگر فکر نمی کرد کسی که همیشه مرا با حرف های عاری از حقیقت فریب داد
چند لختی میشود با خودم روراست ام کسی که دنبالش می گشتم جای دوری نبود! اما سخنی نمی گفت لیکن در وجودش خویش اورا محبوس کرده بودم...
Ʀαψαπ
و پیوسته در خانقاه بسته داشتی. چون مسافر به درِ خانقاه رسیدی او در پس درآمدی و گفتی: «مسافری یا مقیم؟ اگر مقیمی درآی و اگر مسافری این خانقاه جای تو نیست که روزی چند بباشی و ما با تو خوی کنیم آنگاه بروی و ما را در فراق تو طاقت نبود.»
• تذکرة الاولیا؛ ذکر شیخ ممشاد دینوری
احساس میکنم مُردهام، اما از بین نرفتهام. زندگی را تماشا میکنم که خروشان به سمتم میآید و من هیچ قدرتی ندارم که در آن دخالت کنم.
پس از لحظهای سکوت زیر لب زمزمه کرد که من آدم عجیبی هستم و او بدون شک مرا دوست دارد، اما شاید روزی به همین دلیل از من متنفر شود.
آلبر کامو
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.