cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

•رمان های آنلاینِ آئورا•

چنل pdf هامون👇🏻 @rooman_pdf برای ثبت رمان👇🏻 @Asmaa_pv به این آیدی پیام بده🤍

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
354
المشتركون
+224 ساعات
لا توجد بيانات7 أيام
-1430 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

Repost from N/a
نگاه قشنگی بهش کردم و گفتم: _ولی من یادم نمیاد تورو ..مقصرم نیستم تصادف کردم و مقصر تصادف کردنمم تویی _ایسو یکم فکر کن من ارادم همون پسر خوشتیپه حیف که داشتم نقش بازی میکردم وگرنه میدونستم چی بهش بگم زبونم دراوردم و گفتم: _هههه من پسر خوشتیپی نمیبینم یادمم نیس _تو قصد داری جدی جدی منو فراموش کنی.. ولی من یادت میارم!!! اومد دست انداخت زیر پاهام و منو تو هوا بغلش کرد الکی هی داد میزدم مامان ماااامان یهو مامانم اومد و با وضعیتی که دید گفت: _خدا مرگم بده چیکار میکنی اراد _ببخشید خاله جون مقصر من نیستم من باید یادش بیارم لطفا مزاحم نشید و مستقیم منو برد داخل اتاق ... _که منو یادت نمیاد نه؟؟ سرشو به سرم چسبوند و موهامو کنار زد.. _عه چیزه ولم کن اراد دیدم نه مثل اینکه قصدش جدیه یهو یه فکری به سرم زد میخکوب سر جام وایستادم و چشامو گرد کردم و گفتم نهههه یهو اراد ترسیده گفت چیشده؟ دستامو رو صورتم گذاشتم و گفتم پریود شدم... فکر کردم خیلی زیرکانست داشتم میرفتم که مچ دستمو گرفت و گفت...😈🔥🔞 https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0 https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0 https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0 دوتا ادم لجوج و داستان طنز عاشقانشون🫀 خفن ترین رمان تلگرامه😂🫠🫧 عضوشو تا از دستت نرفته👏❗❗ 1پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
تکین، مامور مخفی مردی جذاب و متعصبی که همه دخترا روش کراش دارن، توی یه دعوای خیابونی متوجه می‌شه که چند تا پسر مست دختری رو به ماشینشون کشیدن و بر سر اینکه کدومشون اولین بار با اون دختر باشه دعوا می‌کردن. هر چند که برای لو نرفتن موقعیتش همیشه محتاط بود اما با شنیدن صدای جیغ اون دختر و صدای جر خوردن یه پارچه‌، خونش به جوش اومد و دیگه نفهمید چی شد. وقتی به خودش اومد که اونا رو لت و پار کرده بود و ابرا با بدنی لرزون، نیمه عریان توی بغلش می‌لرزید. اونو برد خونه تا وقتی که حالش روبراه بشه اما نفهمید چی شد که دلش برای این چشم‌ها که ملتمس نگاش می‌کردن و تن ظریفی که هنوز هم نرمیش رو حس می‌کرد، رفت و ....🤤💦💜 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 1پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
🚫⁠ شیخ ها میخوان دختره رو بفروشن اما پسره سر میرسه و ...🚫 #ارتا دور میز قمار نشست - 300 #میليون دلار شیخ بعدی #حرصی گفت: - #450 میلیون دلار ارتا یه تا #ابروشو_جذاب بالا داد - 600 #میلیون دلار #شیخ_اعصبانی شد - 650 میلیون دلار یکی از #شیخا زیر لب #حروم_زاده ای نثار #دیگری کرد مثل اینکه بد #دندونش و #تیز کرده بود برای من! اما ارتا #پوزخندی زد و با همون نگاه پر ابهتش و با لحنی #مستحکم گفت: - یک میلیارد دلار🔥 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 پسره میخواد دختره رو نجات بده اما نمیدونه خود دختره عامل اصلی این نقشه‌بین المللیه🔥 #جویین_شو_ببین_چه_غوغاییه 24پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
ولم کن کثافط چقدر تو ببشعوری بی ناموس _ایسو خفه میشی یا خفت کنم الکی تقلا نکن امشو باید زیر من باشی تا عشقت با چشاش ببینه زنش داره زیرم جون میده _حیوون .من بمیرم بهتره ازینه ک دست یه کثافطی مثل تو بهم بخوره _یا نه بهتره پخش زنده بگیرم باگوشی تا اراد ببینه چطوره؟ توام یه خورده دیگه بخور که مست شی که امشبو خیلی نیاز دارم بهت... داشت میومد نزدیکم که داد زدم: _به قران یه قدم دیگ بیای با همین چاقو میزنم رگمو... _گوشیشو دراورد و رفت دروقفل کرد زنگ زد به اراد و گفت : _بیا تلگرام خانومیتو ببین و گوشیو قطع کرد... نزدیکم شد و من رفتم سمت چاقو که برش دارم که تو یه حرکت...😱🔞😭 https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0 https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0 https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0 دختره شب عروسیش دزدیده میشه و رقیب شوهرش میخاد بهش تجاوز کنه فیلم میگیره و برای شوهرش میفرسته💔💦🚷 24پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
توی قمار دبی به یک میلیارد دلار فروخته شدم❗️ فروخته شدم به کله گنده ترین تاجری که هرکس باهاش مخالفت میکرد کارش و می‌ساخت مجبور به هم تختی با کسی شدم که در عین جذابیت احساسات براش معنی نداشت تا اینکه برای انتقام وارد اتاقش شدم و از لا به لای مدارکش با دیدن #عکس_دونفره‌ی خودم کنارش...♨️❌ https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 آرتا یه پسر خشن‌و متعصب که توی قمار دل و دینش رو به دختری میبازه که حافظه‌اش رو بعد اون شب کذایی از دست میده و برای پیدا کردنش مجبور میشه.. 🚫🔥 18پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
- اگه اونو ول کنی منم خودمو تسلیم میکنم! ابرا فریاد زد - نه...نه نه تکین توروخدا! مردل مسلح خنده‌ی شومی کرد و گفت - پس یا خودتو بزن یا من عشقتو میزنم! تکین با چشمانی غمگین برای بار آخر یه دردانه‌اش نگاهی انداخت و سر تکان داد، اسلحه را درست سمت چپ سینه‌ش گذاشت؛ دختر با هق هق داشت به پیر و پیغمبر قسمش میداد که این کار را نکند اما تکین با نیمچه لبخندی دوستت دارمی ماشه را کشید و...😱👀♨️🔥 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 هیجانی ترین رمان 1403😍 توصیه ویژه ادمین👌🏻♥ 18پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
بیا ببین با دختره تو محل کارش چیکار میکنه😱🔞❌ https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 با دستی که روی کمرم قرار میگیره هین بلندی میکشم _ نترس #توله منم _وایی تکین اینجا چیکار میکنی الان یکی میاد میبینه بی توجه به حرفم گازی از لاله گوشم میگیره _#آخخ _هیشش دوست داری همکار هات صدای #ناله هات رو بشنون عروسکم؟  با گفتن این حرف چنگی به #سینم میزنه و محکم فشار میده لبمو از درد گاز میگیرم تا داد نزنم و صدام بیرون نره با #عجز رو بهش میگم: _چرا اینجوری میکنی تکین تروخدا ولم کن _امروز اون رئیس #پفیوزتون چی داشت کنار گوشت زر زر میکرد؟ _بخدا..هیچی.. با حرکت دستش به سمت #زیپ شلوارم نفسم میره _هیچی نمیگفت و تو هم نیشت همش باز بود؟ نفس داغش رو رو #گردنم خالی میکنه زیپ شلوارم رو باز میکنه و میگه: _چشم منو دور دیدی باز؟ با خودت نگفتی تکین ببینه بهم #رحم نمیکنه؟ با تقه ای که به در میخوره با استرس مچ دستشو میگیرم ولی با عصبانیت دستمو پس میزنه و همزمان شلوار و #شورتمو میکشه پایین و.. https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 https://t.me/+nDEqZ7tsFv1iYTk0 هات ترین رمان تلگرامه🔥یه پسری داره اووف🤤💦 12پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
🚫- تو یه متجاوز حرومزاده‌ای، تف به شرفت با #خشم‌ سمتم اومد و تو دهنی محکمی بهم زد که مزه خون و حس کردم موهامو کشید و پرتم کرد توی بغلش - نه #توله سگ، #تجاوز برای من یه رابطه #عاشقانه به حساب میاد تو از اولشم مال من بودی فقط امشب یکم #خشن تر به بدنت حالی میکنم امشب تو #بغل کی باید #پیج و تاب بخوره🔞‼️ https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 https://t.me/+oVOwZmMxY-M3ZWU8 #بیا_ببین_چه_بلایی_سر_دختره_میاره🔞 پسر خلافکاری که بخاطر لج بازی دختری رو صيغه موقت میکنه که..🔥‼️ 12پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
آخ..امیر آروم تر... انگار کور شده بود که اصلأ به ناله های از سر دردم توجه ای نمیکرد و با شدت بیشتری به کارش ادامه میداد. _امیر نکن...نمیخوام... آخ لعنتی _نمیخوای؟! گوه خوردی نمی خوای دختر عمو....حتی ارزش اینکه بکنمت هم نداری... چش شده بود؟! چرا اینطوری حرف میزد؟! یهو خودشو بیرون کشید که از درد زیاد جیغ کوتاهی کشیدم و این سیلی پر از درد امیر بود که صورتمو سوزوند. _پاشو تن لشتو جمع کن جنده... توجهی به بهت تو چشام و نگاه اشکیم نکرد و با برداشتن موبایلش و یکم کار کردن باهاش یهوصدای مثل همیشه مهربون بابا تو بلندگو پیچید و روح از تنم پرکشید: _جانم پسرم...کاری داشتی _من پسر تو نیستم آقای احمدی...توعم عموی من نیستی یعنی همون موقع که پدر مادرمو کشتی از لیست آشناهام خط خوردی....بیخیال زنگ زدم بگم انتقامم رو ازت گرفتم قاتل برادر.... _من..منظورت چی..چیه پسر...این حرفای بی سر و ته چیه میزنی امیر تک خنده هیستریکی زد و با حرص گفت چیزی رو که حکم مرگ من بود: _راست میگی حرفام بی سر و تهه، اما اینکه دخترت امروز به دست من زن شده که ته داره دیگه؟! اینکه تا همین چند دقیقه پیش دخترت لخت و عور تو بغل من بود که ته داره؟مگه نه؟ تهش میشه بی آبرویی تو جناب احمدیِ برادرکش... نفهمیدم چیشد که دست به انجام اون کار یهویی زدم . طی حرکتی جنون آمیز آباژور کنار تخت رو به سرعت چنگ زدم و تیکه شکستش رو قبل از اینکه امیر به خودش بیاد روی شاهرگم فشردم و این خون بود که یکهو کل تخت و بدنم رو سرخ کرد. بعد از اون هم صدای عصبی و نگران امیر: _چه غلطی کردی دختره احمق...ترنج...ترنج چشماتو نبند لعنتی....گوه خوردم ترنج منه کثافت گوه خوردم نکن با من این کارو _لَ...لعنت به تو و اون انتقام کثیف تر از خُ..خُودت. گفتم و بعد از اون صداها کمرنگ و کمرنگ تر شدن برام. تا جایی که بی هوشی مطلق وجودمو فرا گرفت و من چه میدونستم که چه اتفاقات عجیبی در آینده برام رخ میده؟🤔🔥🚷 https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 24پاک
إظهار الكل...
Repost from N/a
باسنمو واسه پسر عموم لرزوندم و براش قمبل کردم🔞 _چرا هرشب هر شب اون دخترا رو می‌کنی ولی منو نمیکنی امیر؟  چکی به باسن ژله ایم زدم که باسنم تکونی خورد و امیر حشری لای پام نشست. انگشتشو از رو شلوار ورزشیم به نانازم کشید: _ تپلیت به مامان بی همه چیزت رفته... بوسه ای به تپلم زد و یهو شورت و شلوارمو با هم پایین کشید و... https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 https://t.me/+wOsfzo7xTFY4Yzg0 امیر پسریه که هر شب هرشب دخترا رو می‌کنه و بعدشم قاچاقشون می‌کنه به عراق که یه شب دختر عموش مهمون تختش میشه و...😈 18پاک
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.