رمـــ📓ـــان کــــ🎰ــــازیـــ💋ـــنو| دخترپاییزی (پریسا)
به زور جا کردن تو دختری که تنگه یکی از لذت بخش ترین کارای دنیاست🔞🍑 فایل رمان هامون↓ @kvtsiodqu رمان های آنلاین↓ فلوک زندگی، قتلگاه من، کازینو، جانشین ایکس🖇️ ♥️همه بنر های واقعی از پارت رمان ها هستن♥️
إظهار المزيد735
المشتركون
-824 ساعات
-627 أيام
+3030 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
🔞🎰🔞🎰🔞🍷
🎰🔞🎰🔞🍷
🔞🎰🔞🍷
🎰🔞🍷
🔞🍷
🍷
#رمان_کازینو
#پارت130
با شنیدن صدای فرامرز خان از انسیه دست کشیدم و به طرفش برگشتم، من رو مخاطب قرار داد: سرگل بیا بیرون باهات حرف دارم.
بعد از حرفش بلند شد و به طرف در خونه حرکت کرد، منم به تابعیت از حرفش از جام بلند شدم و قدم به قدم باهاش حرکت کردم تا اینکه از در خونه گذر کردیم و به پشت باغ رسیدیم.
مستقیم به طرف آلاچیق رفت، وبتی رسیدیم در رو باز کرد اول خودش وارد شد و پشت سرش من داخل شدم.
با دستش به طرف یکی از صندلی ها اشاره زد اونجا بنشینم و خودش هم صندلی روبه روم رو انتخاب کرد.
اولش چند ثانیه صبر کرد بعدش ازم پرسید.
- حست به ادریس چیه؟
اولش از حرفش جا خوردم چون هیچ وقت انتظارش رو نداشتم که یهویی بدون هیچ نوع مقدمهای سر بحث رو باز کنه اما میدونستم قراره یک روزی بشینم و درست حسابی با خانوادهاش حرف بزنم ما از شانس من فرامرز خان یک ایرانی بود و ارزش و احترام خاصی برای من قائل بود و من رو عزیز میشمرد و همچنین تا حدودی میدونستم که از من خوشش میاد و من رو به عنوان عروسش قبول داره اما باید درست و حسابی باهاش حرف میزدم و نشون میدادم که ادریس رو برای خودش میخوام نه برای مال و ثروتش نه برای جایگاهی که داره!
لب باز کردم و همه چی رو مو به مو براش تعریف کردم با همون حس و احساس خالصانهام با همون عشقی که همیشه ازش یاد میکردم.
- میخوام حرفم رو با همین جمله شروع کنم که میگه از عشق و دوست داشتن به او حرف نمیزنم!... میترسم قد گفته هایم نباشم... به اندازه دیده هایم حرف میزنم... چرا که دوست داشتن او را هم دیدهام!
با لبخند خجل سرم رو پایین انداختم و سعی کردم اصل کاری حرف های دلم رو بگم.
🍷
🔞🍷
🎰🔞🍷
🔞🎰🔞🍷
🎰🔞🎰🔞🍷
🔞🎰🔞🎰🔞🍷
جهت خرید VIPرمان کازینو مبلغ 35000تومن رو به شمارت کارت زیر واریز کنید.
شماره کارت🍀
6037-7012-0741-3359
پریسا بابایی
سپس شات فیش واریزیرو به ادمین زیر بفرستید👇🏼
@ALMAS_2_00_5
❤ 3
4200
- لامبادا پوشیدی؟
نخ لای باسنمو کشید که ناله سر دادم.
- ایی امیرجونم نکش درد داره.
باسنمو گرفت و ماچی بهش زد.
- عادت کن به دردش دردونه، قراره درد زیادی تحمل کنی.
از حرفش ترسیدم و گفتم:
- منظورت چیه!
- امروز این تپلت بد جر میخوره.
اسپنکی رو باسنم زد که...
https://t.me/+ebIOOJ6rcaE5OGQ0
#دارایردهسنی۲۰سال 💦
6300
_آخ دردم میاد توروخدا پسرخاله ولم کن
_چقدر تنگی کوچولو
این طوری جر میخوری
ناراحت نباش خودم ناز کوچولوتو میدوزم
داداش بی ناموست خواهر دست گلمو بی آبرو کرد
مونده تا بی آبروت کنم دختر کوچولو
اشکاشو پاک کرد :
_می ترسم پسر خاله چکار به من داری ولم کن
بی توجه بهش به پشت خوابوندمش و آلتمو گذاشتم دم سوراخ باسنش و ...
https://t.me/+0U8yHBjv-k0zNTM8
6200
- ک.ص صورتیت خیلی تشنشه کوچولو داره کل ک.یرمو میخوره......🔞💦
- آههه....آییی آقا داره دردم میاد یکم آروم تر
ضربه ی محکم تری به سوراخ تنگش زدم و پستون های درشتشو توی چنگم فشار دادم که جیغ بلندی کشید
- آرومتر نداریم سکسی کوچولو مثل یه دختر خوب هروقت که اشاره کردم باید برام خیس باشی....
- آخخ.....نمیتونم.... غلط کردم اصلا از پرورشگاه بیرونم کنید
حرصی چ.چول خیس و صورتشو بین انگشتام فشار دادم و با شهوت گفتم:
- تا وقتی من نگفتم حق نداری از اینجا بری هرزه، ک.ص صورتیت قراره تا ابد زیر ک.یرم گاییده بشه💦👅
https://t.me/+69_c5U6YueFlNjU0
دختره پرورشگاهی با ک.ص صورتیش روی ک.یر آقای رییس سواری میکنه....🍌🍓
3500
- بابا بزرگ میگه سینه هامو بپوشونم.
سیلی ارومی به سینه هام زد.
- راست میگه، چه معنایی میده با این یقت تو خونه بگردی؟
لبامو غنچه کردم.
- توام همش با شورت میگردی اونجاتو انداختی بیرون.
- بی ادب.
چشمامو ازش برگردندم.
- دروغ میگم مگه؟ همین الانم داره سیخ میشه دارم میبینم.
منو کشید توی اتاق و تنمو چسبوند به در.
- سینه هاتو انداختی بیرون انتظار داری شیخ نشه!
سرشو کرد تو یقم و...
https://t.me/+ebIOOJ6rcaE5OGQ0
❌💦زن کوچولوش لختی پتی میگرده و سرگرد مملکت هروقت میبینتش جوری واسش سیخ میکنه که...👅
8410
Repost from N/a
شبا با زور خودشو تو اتاق زن صیغه ایش جا میده و.. 🙈🔥🤤
داخل اشپزخانه شدم و به سمت سماور رفتم،
داشتم لیوانارو پر از چایی میکردم که یهو تو آغوش گرمی فرو رفتم،
هینی از ترس گفتم و شیر سماورو بستم،
پایین تنشو بهم فشرد و لب زد:
_دلم برات تنگ شده بود! دیشب چرا در اتاقو قفل کرده بودی؟!
اخمی کردم و به عقب هلش دادم؛:
_برو عقب ببینم.. به تو چه!
_تا قبول نکنی امشب باز بزاری در و نمیرم.
+چاووش کجایی عزیزم؟!
با صدای الهه نگاهی بهش کردم دیدم که...
https://t.me/+_J0quGJ7GeM4ZjM0
2900
در حالی که اقا وحشیانه داشت ک.ونمو با ک.یر کلفتش جر میداد خانم سینههای درشتمو توی مشتش گرفت و با دست آزادش ک.صم میمالید
آه و نالههام کل فضای اتاق پر کرده بود دلم میخاست انگشتاشو توی سوراخ ک.صم حس کنم با عجز و التماس نالیدم:
-خانمـ.. لطفا .. انگشتاتو بکن توم
گاز محکمی از نوک سینهم گرفت و....💦🔞
https://t.me/+UOar7nzoVxE1NWJk
6700
دختر #حشری و دردسرسازی که عاشق مرد #متاهلی میشه، اما هرسری یواشکی باهاش خشن #سک.س میکنه و..🔞💦
https://t.me/+WEDeafQAnAo0ZDdk
6500
_ ایییی بسه نخور دیگه تمومش کردی به حاجی میگمممم اوووخخخ
خاله خاور نیشگونی از ک*ص باد کردم گرفت و بدجنس گفت:
_ تو که دوست نداری به حاجی بگم عروسک دخترمو تو برداشتی؟
بغض کرده نگاش کردم که پوزخندی زد و دوباره سرشو بین پاهام برد و وحشیانه شروع به مکیدن تپل پف کرده صورتیم کرد
با گازی که گرفت زدم زیر گریه که با لذت چو*چولمو تو دهنش کشید و ....
https://t.me/+hocw-uwpYUZkMTdk
خدمتکار مسن خونشون هر روز صبا میره سراغ ک*ص و کون زن حاجی از حرصش هر روز جرش میده و ک*صشو میخوره💦💦🔞
6200
#part1
_اووم #ک_یرت خیلی خوشمزه اس بزار برات ساک بزنم آقا پلیسه...
با لوندی زیپ شلوارشو پایین کشیدم که با نگاه بی رحم و وحشیش موهامو گرفت و کشید که با شهوت آخی گفتم...
_بهتره خوب ساک بزنی و پلیس کوچولو رو راضی نگه داری ج،،نده چون قراره حسابی با #ک...یرم تو #ک..صت تلمبه بزنم و ...🔞👇🏼
https://t.me/+ebIOOJ6rcaE5OGQ0
سرگرد مملکت زن #ج..ده صیغه کرده و حسابی #ک...صشو می..گاد🔞🔞😱💦
7300
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.