cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

علی اکبر ورمقانی۲

در این کانال موارد متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فنی و مهندسی و خاطرات دوران خدمت و... بارگذاری می گردد.

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
343
المشتركون
-124 ساعات
-27 أيام
+230 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

امروز ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ مراسم هفته وحدت سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران با دوستان قنبری، مهرآرا و جمشیدزادی https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
2
Photo unavailableShow in Telegram
هفته وحدت بر تمام کسانیکه دغدغه واقعی و عملی وحدت دارند مبارک باد https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
01:01
Video unavailableShow in Telegram
۲۷شهریور روز بزرگداشت مقام استاد شهریار و روز ملی شعر وادب گرامی باد https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
2.72 MB
1
Photo unavailableShow in Telegram
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ انّا لله وانّا الیه راجعون خانواده های محترم کنعانی ودیگر منسوبین‌گرامی خاصه آقای حاج ناصر کنعانی با کمال تاسف درگذشت مادر گرامیتان مرحومه مغفوره حاجیه خانم سیده خاور احمدی را به  شما سروران عزیز تسلیت و تعزیت عرض می نمایم. علوّ رحمت وِغفران الهی نثار روح آن بانوی مکرمه و خداوند به تمام بازماندگان صبر و سلامتی عطا فرمایند. علی اکبر ورمقانی https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
خاطرات روزانه دکتر پزشکیان " شنبه، ۲۴ شهریور سخنرانی [محمدرضا] عارف را [در جمع رؤسای دانشگاه‌های کشور] به صورت زنده دنبال کردم. در کل خیلی خوب بود. مخصوصا آن قسمت که گفت با بچه‌هایمان اگر پرخاش کنند، چه می‌کنیم؟ اولش نگران شدم که الآن است که بگوید «برای دل‌جویی، می‌بریم‌شان به جلسات دولتی»، که دیدم نه، خیلی پدرانه و خیرخواهانه موضوع را جمع کرد. در قسمتی از صحبت‌هایش هم به دانشگاه کردن [زندان] اوین اشاره کرد. خیلی ایده جالبی است. قبل از انقلاب هم زندان‌ها دانشگاه بود. الان هم وضع بد نیست. خیلی از زندانیان در موضوعات خودشان متخصص‌اند و همین الآن هم می‌شود چند دوره باکیفیت [ بیشتر از بسیاری دانشگاه‌ها در زندان‌ها] برگزار کرد. [آیا] بهتر نیست واقعا به جای اینکه زندانیان وقت و عمرشان را در زندان تلف کنند،‌ حداقل یک لیسانس [کارشناسی] هم بگیرند؟ آنهایی هم که دوره محکومیت‌شان طولانی است، می‌توانند تا دکترا هم بروند. البته چند روز پیش نامه فائزه‌خانم [هاشمی رفسنجانی] را خواندم و فهمیدم موانعی هست. بار دیگر به من ثابت شد که اگر دعواها را کنار بگذاریم، می‌توانیم زندان را هم [به] دانشگاه [تبدیل] کنیم. تازه شاید از دانشگاه‌های معمول بهتر هم باشد، چون از نظرات و دیدگاه‌های مختلف در آن حضور دارند. امروز هم همه درباره سفرم [به عراق] صحبت می‌کردند. برایند دیدارها و کردی حرف زدن و زیارت‌ها مثبت و در راستای وفاق بود. به قول دکتر‌ قائم‌پناه، اردوی تدارکاتی خوبی بود برای حضورم در سازمان ملل. به عراقچی [وزیر امور خارجه] سپردم که ترتیب دیدارهای خوبی را دهد. به [محمد جواد] ظریف [اینفلوئنسر انتخاباتی] هم سپردم متنم را آماده کند و چند حدیث وفاق‌ساز که ترجمه‌شان به انگلیسی سخت نباشد، از نهج‌البلاغه انتخاب کند تا بخوانم. مأموریت من وفاق و کنار گذاشتن دعواهاست [اگر پروتکل‌های اجازه دهند البته]. سید [محمد] مهدی [طباطبایی] خبر داد که فردا دومین سالگرد فوت خانم [مهسا] امینی است و فضای مجازی پر شده است از خاطرات آن روزها [جنبش زن، زندگی، آزادی]. از ادمین صفحه‌ام در ایکس [توییتر بابا! توییتر] رمز عبور حساب کاربری‌ام را گرفتم تا خودم هم رصد کنم. در ایکس آدم فکر می‌کند بیشتر مردم ایران بازداشت شدند. از سیدمهدی پرسیدم آیا لازم است فردا کاری بکنیم؟ گفت به ما مربوط نمی‌شود و روی پس‌فردا که کنفرانس خبری دارم تمرکز کنم. چشم باز کردم دیدم یک ساعت است در ایکس هستم. به خودم که آمدم لاگ‌اوت [Log out] کردم و به ادمین سپردم که رمز عبور آن را تغییر دهد و هرگز به من نگوید. کارهای مهم‌تری داریم. باید تا تابستان بعد ۶۰۰ تا مدرسه بسازیم و پایتخت را انتقال دهیم و ناترازی برق و گاز را هم جبران کنیم. رفتم یادداشت [امشب] را در کانال بگذارم که دیدم دو نفر رسانه‌ای دیگر را به دولت اضافه کردند. هنوز نفهمیده‌ام این همه آدم [رسانه‌ای] به چه کاری می‌آیند و خروجی‌شان چیست. فعلا که تأثیر خودم [با این کانال] بیشتر بوده است. امشب در تهران باران خوبی آمد. یادم ایام قدیم کردم: شیشه پنجره را باران شست از دل من اما، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ @Masouds_Concerns https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
علی اکبر ورمقانی۲

در این کانال موارد متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فنی و مهندسی و خاطرات دوران خدمت و... بارگذاری می گردد.

Repost from خبرفوری
Photo unavailableShow in Telegram
🔺توئیت جدید پزشکیان به زبان کُردی و عربی /اولویت فوری دیپلماسی دولت چهاردهم چیست؟ مسعود پزشکیان، رئیس جمهوری کشورمان در یادداشتی به زبان کردی و عربی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: 🔹در اهدافی که طی سفر سه روزه به کشور دوست همسایه عراق دنبال کردیم، نگاه وحدت، انسجام و همبستگی بود. 🔹در جریان این سفر، ۱۴ تفاهم نامه همکاری بین ایران و عراق امضا شد. 🔹اولویت فوری ما دستیابی به زبان و دیدگاه مشترک در روابط دوجانبه بین دو کشور است. دیدارهای خوبی در عراق برگزار شد که منجر به همبستگی و همبستگی بیشتر بین دو کشور می شود. 🔹هدف اصلی ما وحدت، انسجام و وفاق در کل امت اسلامی است. @khabarfouri
إظهار الكل...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
🔴موج اول انتصاب استانداران در راه است 🔹گزینه‌های پیشنهادی برای استانداری توسط کمیته انتصابات، نهایی شده و به وزیر کشور تحویل داده شده است. 🔹فرایند تغییر و انتصاب استانداران جدید در دولت چهاردهم، ظرف چند روز آینده آغاز خواهد شد. پیش‌بینی می‌شود در هر جلسه‌ی هیات دولت نام‌ سه یا چهار استاندار مطرح و تصویب شود. @dr_pezeshkian_1403✅️
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
یک بام و دو هوای جناب صدیقی" خدا وکیلی چند بار در سه سال گذشته از رئیس جمهور فقید رئیسی در خطبه های نماز جمعه خودتان در خواست عمل به وعده ها نمودی چی شد یک دفعه برای دکتر پزشکیان یاد عمل به وعده های رئیس جمهور افتادی البته عمل به وعده باید باشد ولی برای همه https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
👍 1 1
خاطرات دکتر مسعود پزشکیان" پنج‌شنبه، ۲۲ شهریور برای اولین‌بار [در مقام رئیس‌جمهور] در کشور دیگری چشم باز کردم. اما دقت که کردم دیدم از این بابت احساس خاصی ندارم. شاید برای این است که با عراق خیلی دوست و برادریم. برنامه‌های امروز واقعا فشرده بود. اول رفتیم اربیل. استقبال خیلی خوب بود. با نیچروان [بارزانی، رئیس اقلیم کردستان] روبوسی‌مان شد. دیدار سازنده‌ای داشتیم. من کردی حرف ‌زدم. نیچروان فارسی حرف زد. همه خوشحال بودند. وفاق [در فضای اطرافم] موج می‌زد. از دیروز که در اخبار عراق فامیلی مرا «بزشکیان» می‌گویند، جعفر [قائم‌پناه] مترصد بود. قبل از دیدار با کاک مسعود [بارزانی] آمد بیخ گوشم گفت: دیدار «م. ب» با «م. ب»؛ استقبال مسعود بارزانی از مسعود بزشکیان. نگاهش نکردم. در عوض رو کردم به سیدمهدی [طباطبایی] گفتم: «آن اشاره‌ای که امروز سر صبحانه درباره جنگ چالدران و جدایی تاریخی کردها از خاک ایران داشتی، مفصلش را بده دست آقای [جعفر] قائم«بناه» خلاصه کند بدهد دست من». خنده‌ جعفر ماسید [روی صورتش]. حوصله تاریخ ندارد. دیدم وزیر خارجه  [سیدعباس عراقچی] هم دارد لبخند می‌زند. گفتم «آقای قائم«بناه»! یک نسخه از خلاصه گزارش مذکور را به آقای [عباس] «عراقجی» هم بدهید». دیدار با کاک مسعود [بارزانی] خوشایند بود. هر دو متولد مهابادیم. غریبگی نداشتیم. در پایان [دیدارمان] یک نسخه از منظومه عاشقانه «مم و زین» را هدیه داد. قصه عشق دو دلداده است که داستان‌شان با مرگ یکی‌، پایان می‌پذیرد. داغ دلم تازه شد. او را به تهران دعوت کردم. مقصد بعدی سلیمانیه بود. بافل طالبانی [رئیس اتحادیه میهنی کردستان] آمد استقبال. سر مزار پدرش [جلال طالبانی، رئیس‌جمهور فقید عراق] ادای احترام کردم. یک متن هم در دفتر یادبود آنجا نوشتم. متن بدی نشد. قبلا هم کتبی‌ام بهتر از شفاهی بود [به همین خاطر اینجا هم این‌قدر خوب می‌نویسم]. با بافل نشست کوتاهی داشتیم. پرانرژی و خوش‌خنده است. توی ماشین سلفی انداخت. خوشم آمد که در بند پروتکل‌ها نیست. از اقلیم [کردستان] مشرف شدیم به نجف اشرف. در حرم [امیرالمؤمنین] بار سنگین مسئولیت را بیشتر از قبل حس کردم. نزدیک بود منقلب شوم، اما خودداری کردم. به ضریح که دست زدم جانم تازه شد. واقعا شاعر خوب گفته‌: نجف به رقص درآرد مرا به رغم کسالت/ ز لطف کم نگذارد علی به رغم جلالت. از مولا (ع) خواستم مرا شرمنده خودش و مردمم نکند. بعضی از همراهان اصرار داشتند شب را نجف بمانیم. گفتند شب آغاز امامت حضرت حجت (عج) هست. اما بچه‌هیأتی، شب جمعه، یا دلش را یا خودش و دلش را می‌رساند کربلا. ما هم رساندیم. وقت ورود به حرم آقا اباعبدالله  (ع) خواستم سجده کنم. [محافظان] نگذاشتند. خدا می‌داند چرا. جای بحث نبود. نایب‌الزیاره تک‌تک شما عزیزان بودم. از همه بیشتر جای [محمدجواد] ظریف را خالی کردم که سه سال است از کشور بیرون نرفته و آخر نشد کربلا را با هم بیاییم. می‌خواستم لااقل برایش کمی تربت [کربلا] گیر بیاورم، آن هم نشد. این همه چشم و دوربین، حسرت زیارت درست و حسابی را به دلم گذاشت. [از تهران] خبر دادند دولت بنزین ندارد. فکر کردم شیطنت رسانه‌ای است و می‌خواهند جامعه را ملتهب کند. بعدش فهمیدم منظورشان [پمپ بنزین] خیابان دولت است. خدا ماجرای بنزین را ختم به خیر کند. حسن [مجیدی] قبل از خواب آمد ببیند چیزی لازم دارم یا نه. توی چشم‌هایش خیره شدم. گفت اتفاقی افتاده؟ خواستم بیشتر خیره شوم، یادم آمد دامادم است و خوبیت ندارد. گفتم: «هوس طراحی سامانه و این چیزها به سرت نزند. زیاد هم این‌طرف و آن‌طرف نچرخ. تو را صدا زده‌ام، عصای دستم باشی و کمکم کنی، نه اینکه فردا مثل آقای [علیرضا] زاکانی [شهردار تهران] خبر سامانه «داماد من» برای ما هم دربیاید». سرش را پایین انداخت و گفت: «شما که می‌دانید من اهل سامانه و این چیزها نیستم». بعد هم به جان زهرا [پزشکیان] قسم خورد که دست از پا خطا نکند. کمی خیالم راحت شد. @Masouds_Concerns https://t.me/varmaghani1373_2
إظهار الكل...
علی اکبر ورمقانی۲

در این کانال موارد متنوع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فنی و مهندسی و خاطرات دوران خدمت و... بارگذاری می گردد.

Photo unavailableShow in Telegram
🔴 شهرام عباسی، استاد اخراجی دانشگاه فردوسی مشهد، تصویری از ترم جدید تحصیلی خود در دانشگاه وسترن آمریکا منتشر کرد! نمیدونم بخندم یا گریه کنم
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.