⚜️تــــــرومـا⚜️

شما حدس میزنید چیه !؟🙄🤔🧨

#تروما #پارت_۱۰۱ روی مبل کمی جا به جا شد و بی توجه به سنگینی نگاه الیاس به برگه ها زل زد. پرینت استعلام پیامک .ابرو بالا انداخت و متن را زمزمه کرد: _اونی که ساخته ، فروخته . اونی که خریده ، استفاده نکرده . اونی که استفاده کرده ،ندیده . چشمانش را ریز کرد و با تمرکز بیشتر فکر کرد ناگهان چهره اش از هم باز شد و نیشخند زد: _ خب معلومه دیگه آذرخش هیجان زده گفت : _چیه؟ آیلا شیطان ابرو بالا انداخت _ سودش چیه ؟ پا رو پا انداخت و به مبل تکیه زد : _ یا بهتر بگم ،چی گیر من میاد ؟ ونگاهش را به طوفان سوق داد حس کرد لبخند کمرگی روی لب هایش حضور دارد .قبل از اینکه آذرخش چیزی بگوید الیاس گفت : _یعنی تو به این سرعت فهمیدی چیه؟ _معلومه که اره ! الیاس رو به طوفان کرد: _ نگفته بودی زنت نابغست !! _ در واقع من نابغه نیستم ! فقط کافی بود دوبار تو زندگیتون جدول حل کنید اونوقت چشم بسته اینا رو جواب میدادید .

دختری که به #اجبار برده #جنسی پسره خان میشه!📛🫦 رو تخت هُلم داد: - شوهر#حرومزادت کاری کرد که خواهرم #خودکشی_کنه حالا تو باید تاوان مرگ خواهرم با #جر خوردن هر #شب زیر من پس بدی😈 ترسیده خودمو عقب کشیدم که #پرت شدم روی تخت پشت سرم گریه ام شدت گرفت سریع قبل اینکه #فرار کنم بدنم خیمه زد و با شهوت کنار گوشم پچ زد: - هر وقت خواستم باید #زیرم باشی فهمیدی #هرزه؟! باید هر شب خوب واسم #خیس کنی با ترس تروخدایی زمزمه کردم که دستشو سر داد تو #شور.تم و..💦😈 💦 #هات ترین رمان سال که حق عضو.یت به مدت محدود رایگان شده پس از دستش ندید ❌️🔥🤐 بمال رو لینک💦🤤 https://t.me/+N5Ah6Aq9OAs5YWVk p19:30

خواهر کوچولوی رفیقش #تحریک می‌کنه یه روز که خونشون تنهان بدن #لخت دختر میبینه تحمل نمیکنه و...💦🤤 بی‌صدا وارد اتاقش شدم #لخت بود و داشت به بدنش کرم می‌مالیداز #پشت دستمو گذاشتم روی #دهنش ترسیده به خودش لرزید #ممه_های کوچولو و #نرمش رو تو دستام گرفتم🫦 _آروم فسقلی!کاریت ندارم! آروم باش وگرنه به #داداشت میگم اونم بیاد ببینه #خواهرش چقدر #سکسیه! پرتش کردم رو #تخت و خودم رو بهش #مالیدم بی مقدمه خودم #واردش کردم ..🔥😈 #صحنه_دار #سکسی 🫦💦🔥 https://t.me/+9EJO7vMWpqdlNzA0 بیا ببین چه بلای سر دختر میاره #داداشش #میفهمه و... 😱🤯 9:30 p

پسره وقتی بدن #لخت_دختر میبینه تحمل نمیکنه بهش...🔥👄💦 اگر میدونستم دخترکوچولو، زیبای مثل ت اینجاست این همه سال توی این خونه رفته امد میکردم این احمقا #خشک خالی نمیومدم بشینم برم هر وقت که حواس بقیه نبود ازت #کام میگرفتم حتما🫦 _دیونه شدی گمشو از اتاقم بیرون مگرنه به #داداشم میگم که تو قبل اینکه حرفم کامل بشه پرتم کرد روی تخت اتاقم از پشت #دستام #اسیر دستاش کرد کنار گوشم لب زد: حالا که میخوای بری بگی پس بزار آش نخورده دهن #سوخته نشه حسابی از این 🍑هات #استفاده کنم پس..🫦😈 https://t.me/+9EJO7vMWpqdlNzA0 p24

د اخه اینا رو نداشته باشی که باختی🦴..🐩 واسه رئیس جمهورم واجبه حتی🥋.. بمال بجوین🐼🥼

رمان های سال تلگرام رو آوردم🤌 لامصب عسلــــــه عســـــــل🤤

ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı مــروارید عـــشق💦 روایت مرد مافیاکه عاشق گروگانش میشه و اونو ازدست رئیس خطرناکش نجات میده.... [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] شب های پاریس ماه نداشت💦 نیلگون دختری که بعد از شیش سال برمیگرده تا به عشقش برسه ولی اون مرد دیگه اونو نمیخواد... ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı مهریماه💦 دختری که از پانزده‌ سالگی اونو شوهرش دادن.. [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] شاران💦 طناز مادری که بخاطر دزدی و تهدید مجبور به ازدواج با یه خان میشه که دوتا زن داره ولی او برای سوگلی شدن... ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı تاروت ابله💦 پریچهر، دختری که روی پای خودش وایساده و حالا گیر عشق مریض گونه یزدان افتاد، یزدانی‌ک ازش متنفره... [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] بهار عاشقی💦 رعنا دختری از خانواده مذهبی که آفتاب مهتاب ندیده با یه پسری آشنا میشه که راز های زندگیش رو بر ملا میکنه ... ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı باوانم💦 ریحان دختری از جنس و تبار لطافت که به اجبار با خشایار ازدواج می‌کند غافل از اسماعیل که نقشه‌های دیگری برای او دارد... [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] آرام وحشی💦 عاشق پسر مرموزی شدم که هم بیمارم بود، هم برادر ناتنی نامزدم و نمی‌دوستم که قراره... ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı دِل ماه💦 مرصاد، مردی حامی برای دختر کوچولوش که از قضا بوکسور مسابقات هست ،دل باخته مربی جذاب مهد میشه... [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] کبیر💦 متاسفم ولی پسره یه قاتله خشنه دختر یه داروساز که باید جلوی انتشار مخرب ترین دارو رو بگیره و.. ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı جنگل سحرآمیز💦 همه‌ی وجودم اون دختر و میخواست؛ ولی نه باید ازش دوری میکردم، چون من یه خون‌آشام بودم.. [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] پولاریس💦 الوا، دختری که اسیر دعوای ارث و میراثی حاج بابا و پسر عمش شد و یه شب بی سر صدا کیاشا میدزدتش و یه جای متروکه... ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı وارث💦 تو که نمیخوای با خدمتکارت تو یه اتاق بخوابی ..! اگه یه خدمتکار به خوشگلی و لوندی تو باشه، چرا که نه ؟ [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] عشق و نفرت💦 لیدیا دختری که بخاطر ورشکستگی پدرش به عقد پسر بزرگ ترین مافیای جهان در آمد و... ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı تروما💦 طوفان خلافکاری که عاشق پرستار دخترش میشه و مجبورش میکنه ... [☃️❄️][☃️❄️] [☃️❄️][☃️❄️] دربند عشق💦 سوگل توسط فردی خریداری می‌شود که او را عاشقانه دوستش دارد ولی مانند برده بی‌ارزش با او رفتار می‌کند.. ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı تبادل لیستی لاو تب پر جذب ترین تب🤝🥰 ıllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllııllıllı 🍭🖤 ıllıllı

منبع رمان‌های #هــات و #خــیس کننده و اب اور شب #جمعه‌ای به علاوه رمان‌های #سکسی #بزرگسال👿🔞 هرجور ژانری بخوای هست از شیر مرغ و #گی #لیتل_گرل #صحنه_دار گرفته تا جون آدمیزاد🤧🤧 رمـانهای PDF شـده پرطرفدار🔞💦 دنبال چنل رمانهای بزرگسال ممنوعه میگردی پیدا نمیکنی لاوم؟! 🥺 میخوام یه چنل معرفی کنم پراز پی دی افای ممنوعه هرجوری دلت میخاد گذاشته شده 🤤🔞 https://t.me/+h-DTSuzXG8QxYmE0 تیز جوین شو که پخش کردن لینک این چنل ممنوعه و به زور پیداش کردم🤫❌‼️ p20:50

#پارت_واقعی_رمان عشقی که عالم و آدم میخوان جلوش رو بگیرن و نذارن دختری که قبلا با یه آدم خطرناک ازدواج کرده حالا با پسر ارشد یه خانواده سنتی ازدواج کنه با ضربان قلبی که قصد شکافتن سینه ام را داشت روبرویش ایستادم -من نمیخوام بخاطر من حرف بشنوی نمیخوام با کسی زندگی کنی که قبلا... اجازه تکمیل حرفهایم را نداده و  و محکم گفت -دفعه آخری باشه با حرفات سعی میکنی بهم بفهمونی لایق عشق و علاقه ی من به خودت نیستی کمی جلوتر آمد وبدون آنکه نگاه از چشمانم بگیرد گفت -اونموقع که داشتی دلمو میبردی به خواست من توجه نکردی حالا که میخوام ازت دل ببرم حرف از نخواستن و نشدن میزنی با معرفت؟ دستانم که را که کنار بدنم قرار داشت مشت کرده و سعی کردم بی توجه به رایحه ی عطر ملایم و چشمان قهوه ای خیره اش خود را عقب کشیده و فرار کنم اما پچ زدنش درست کنار گوشم باعث شد بی حرکت سرجایم بایستم -اونقدر میخوامت که اصلا گور بابای همه آدمای دورمون سپس کمرم را چنگ زد -هیچجوره بیخیالت نمیشم پس فکر فرار به سرت نزنه ایستادم من باید میماندم، جای من کنار این مرد بود و من او را میخواستم به هر قیمتی که بود. صدای نفس سنگین و محکمش به گوشم خورد این مرد را کم اذیت نکرده بودم و میدانستم این‌ خودداری هایش را روزی جبران خواهد کرد با فکر به آن روز اشاره ای به قلبم کرده و گفتم -خیلی وقته سند این قلب به نام امیرصدرا موحد شده جناب https://t.me/+n4dt3s4dBGg5OTk0 https://t.me/+n4dt3s4dBGg5OTk0

من یه دختر #خرابم که مشکات رو #تحریک کردم کاری کردم بهم نزدیک شه بهم #تجاوز کنه تا من ...💦🔥🫦😈 کاملا واقعی 🫣اگر نبود لف بده🤤 من #منشی شرکت مشکات بودم ، مشکات مردی بود که هر دختری رو که برای کار #استخدام میکرد #برده_جنسی خودش میکرد 😱 بر خلاف بقیه با من کاری نداشت با اینکه هیکل خوبی داشتم ؛ اون #شب که وارد شرکتش شدم #تنها بود منم برای #اذیت کردنش وقت خوبی داشتم.. واسه ادامش کلیک کن 👈🏽 پیوستن https://t.me/+Pt0A90fsIzk3YWNk ⛔️محدودیت سنی🔞 p15