لَبــ❤️🔥ـهآیِ مُذآب
درحَوالـیِ لبایِ طُ سُست ترینَــم!🤤🥂✨ #دارای_صحنه_های_فول_هیجانی_هـــــــات🔞😈 پارت گذاری هرشب به صورت منظم👍 همراه با فراگمان😍😍 #لبهای_مذاب(درحال نوشتن) #سه_کام_آخر (درحال نوشتن) به قلم=▪️𖥓Shadow⸙▪️
إظهار المزيد463
المشتركون
-424 ساعات
-227 أيام
+1430 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
- از دوس پسر حرومیت حاملهای پناه؟
لبم را به دندان میگیرم. لرز به جانم میافتد و بدون اینکه خودم را ببازم جواب میدهم.
- این حرفا چیه عطا خان؟ تهمت میزنید به من؟
کنج دیوار خفتم میکند و میگوید:
- حرف مفت نزن، مریم مقدسی؟ خودم دیدم سر دیگه نذری، بوی غذا که به مشامت خورد دوئیدی تو دسشویی!
نفسم توی سینه حبس میشود. و عطا بیملاحظه میگوید:
- بابات خبر داره قراره نوه دار بشه؟ خبر داره دخترش با شناسنامه سفید حاملهست؟
پناه یدونه دختر حاج اسماعیل، معتمد به نام محل، از دوس پسرش حاملهست و حالا خواستگار سمجش این موضوع رو فهمیده و...
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
11 پاک
1700
Repost from N/a
- اون حرومزاده رو از شکمه زنم در میارید!🥵🔞
اون زنا سرشون رو تکون دادن و به سمتم اومدن که جیغی کشیدم و صدا زدم...
- این بچه ی توعه نامردددددد
خداااااااااااا
دو نفر دستو پاهام رو نگه داشته بودن و اون یکیشون داشت وسایلش رو آماده میکرد...
برگشت طرفم و پاهامو از هم جدا کرد...
- پاهاتو جمع نکن دختر جون
- ولمممممممم کنیددددد کثافطااااااا
جیغ میکشیدم تا ولم کنن، ولی انگار بی فایده بود یک لحظه با فرو کردن تیزیه چیزی درونم جیغه فرابنفشی کشیدم و چشمهام سیاهی رفت...
- آقا کارِ ما تموم شد!
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
2700
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
دختری که به #اجبار برده #جنسی
پسره خان میشه!📛🫦
رو تخت هُلم داد:
- شوهر#حرومزادت کاری کرد که خواهرم #خودکشی_کنه حالا تو باید تاوان مرگ خواهرم با #جر خوردن
هر #شب زیر من پس بدی😈
ترسیده خودمو عقب کشیدم که #پرت شدم روی تخت پشت سرم گریه ام شدت گرفت سریع قبل اینکه #فرار کنم بدنم خیمه زد و با شهوت کنار گوشم پچ زد:
- هر وقت خواستم باید #زیرم باشی فهمیدی #هرزه؟! باید هر شب خوب واسم #خیس کنی
با ترس تروخدایی زمزمه کردم که دستشو سر داد تو #شور.تم و..💦😈
💦 #هات ترین رمان سال که حق عضو.یت به مدت محدود رایگان شده پس از دستش ندید ❌️🔥🤐
بمال رو لینک💦🤤
https://t.me/+N5Ah6Aq9OAs5YWVk
p19:30
Ev6DMY5XcAMTabE.mp40.47 KB
3900
Repost from N/a
-آهههه اومممم تاحالا یه قاضی ک.یر کلفت که خوب میکنه ندیده بودم آیییی
ک.یرشو از ک.صم دراورد و به لایه های چو.چولم مالید
-دوست داری کوچولو؟ میخوای تا صبح بکنمت؟!
حش..ری نالیدم:
-اوهومممم ؛ بکن منو ؛ تند تند بکن آبم بیاد آه
با فرو رفتن دوباره ک.یر کلفتش توی وا*ژن تپلم...🔞💦
https://t.me/+a_iP4APbSnA4ZjU0
🍓 ۶ پاک
2800
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
دختره از ددیش نون خامه ای میخاد اونم خامه رو میزنه رو #کیـ*ـرش و به خورد #دخترکوچولوش میده!😈💦
#ددی_حشری #لیتل_کیوت #فول_صحنه
با وارد شدن ددی تو اتاق چهار دستو پا سمتش رفتم و جلوی پاش نشستم و #مظلوم لب زدم:🥹
- د..ددی..هوس نون خامه ای کلدم..
لبخند #شیطانی ای زد و سمت یخچال رفت و خامه صبحانه رو از یخچال بیرون کشید...
با تعجب بهش خیره شدم که شلوار و #شورتشو پایین کشید و #خامه رو به #مردونگی نیمه بیدارش مالید...
و رو بهم با #شهوت لب زد:
- دخترم اگه خوب #آبنبات خامه ایه ددیشو #بخوره و به ددی #لذت بده براش نون خامه ای هم میخرم!🫦🔥
https://t.me/+SI-nV_6oW9FkYWQ0
🍓 ۱۲ پاک
87562683.gif.mp40.50 KB
4100
Repost from N/a
-چیزیم بینتون بوده؟🔞🔥
سکوت کوروش و گونههای سرخ دختر خودش گویای همه چیز است.
-من اینجوری بزرگت نکردم پسر.من نگفتم بهت به ناموس کسی دست دراز نمی کنی.نگفتم دوست شدی عیب نداره ولی فکر رابطه با دختر مردم نباش.نگفتم دخترا تو این جامعه مقصر می شن همیشه.نگفتم هر چی بشه به دختر میشه تو نکن.تو مثل این پسرای شل تنبون نباش.
دختر با صدایی شرمگین میگوید:من خودمم خواستم راضی بودم.
مهوش اما با ناراحتی رو به کوروش میگوید:
-ناامیدم کردی پسر...پس معلومه ذاتتون یکیه به تربیت نیست.همتون از دم به ساز زیر شکمتونین...برات متاسفم واقعا...عین همون امجدی.کپی برابر اصلش.تا دختر دیدی عین اون کثافت شل شدی آره...منو باش می گم حیوونی مثل امجد کم پیدا میشه غافل از اینکه یکی عین خودش جلوم وایستاده...
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
2700
- عروسکشو برداشته آورده میگه به نینی شیر بده! من چه جوابی باید بهش میدادم کاوه؟
میخندد و از روی تنم بلند میشود. خیره به عضلات برهنهاش میشوم و او دستش را سمت سینههایم میکشاند.
- بگو این خوشگلا صاحب داره والسلام!
نوازشهایش تنم را مور مور میکند. نالهی خفیفی میکشم و او پوست گردنم را به دندان میگیرد.
- آی...یواشتر کاوه. بچه بیدار میشه یه وقت!
دستم به دور گردنش قفل میشود و او آرامآرام پیشروی میکند.
- دلم تنگه برات خانومی، یه امشب بزار بینق و نوق و بیسر خر...
حرفش نصفه میماند. در اتاقمان بیاجازه باز میشود و آوا درحالی که چشمهای خوابآلودش را میمالد کودکانه و بیحال میگوید:
- نینی شیل میخواد مامانی!
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
3 پاک
4100
Repost from N/a
پسره برای انتقام از دوسته کلاهبردارش دختره دوستشو لیتل خودش میکنه و هر روز میگ*ادش!💦🔥🍑🍆
اسپنکمحکمی به باسن سفید و ظریفم زد که آهی از دهنم خارج شد کهانگشتشو داخل دهنم فرستاد
- خوب خیسش کن ترمه!
مک عمیقی به انگشتش زدم که از دهنم بیرون کشید و انگشتشو وارد مقع*دم کرد..🫦🔥
- آیی..بابایی در..د میک..نه..
پوزخندی زد و سرشو نزدیک بهشت صورتی و خیسم کرد و مک عمیقی بهش زد که نالیدم:
- اهه...اوم..ددی..خ..خیلی..خوبه...
با شهوت غرید:
- لونه بلبلت آمادست تا بلبله ددی جرش بده؟!😈😈💦
https://t.me/+6PdCzCDTSCJiMmJk
❌🔞لینک این رمان حق عضویته و بعد از اینکه 15 نفر عضو شن باطل میشه پس تا دیر نشده عضو شو❌🔞
🍓 4 پاک
2600
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
خواهر کوچولوی رفیقش #تحریک میکنه یه روز که خونشون تنهان بدن #لخت دختر میبینه تحمل نمیکنه و...💦🤤
بیصدا وارد اتاقش شدم
#لخت بود و داشت به بدنش کرم میمالیداز #پشت دستمو گذاشتم روی #دهنش ترسیده به خودش لرزید
#ممه_های کوچولو و #نرمش رو تو دستام گرفتم🫦
_آروم فسقلی!کاریت ندارم! آروم باش وگرنه به #داداشت میگم اونم بیاد ببینه #خواهرش چقدر #سکسیه!
پرتش کردم رو #تخت و خودم رو بهش #مالیدم بی مقدمه خودم #واردش کردم ..🔥😈
#صحنه_دار #سکسی 🫦💦🔥
https://t.me/+9EJO7vMWpqdlNzA0
بیا ببین چه بلای سر دختر میاره #داداشش #میفهمه و... 😱🤯
9:30 p
2.79 KB
6011
- لباس عروست چرا خونیه؟
لبم را به دندان میگیرم و چشم از نگاهش میدزدم. بیخیال نمیشود و بازویم را محکم میکشد.
- حرف بزن پناه! شب عروسی پریود شدی؟ چرا نگفتی بهم؟
چشمهایم پر از اشک میشود. توان حرف زدن ندارم و ای کاش تمام مشکلم همین بود.
بای حقیقت را بگویم و خودم را خلاص کنم. این خونریزی عاقبت جانم را میگیرد.
- بچه رو...بچه رو سقط کردم!
خون توی نگاهش میدود. ترسیده خودم را کنار میکشم و جریان خون بین پایم راه میگیرد. صدای فریادش تنم را میلرزاند.
- چه غلطی کردی؟
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk
دختره تن به یه ازدواج صوری داده و از بد ماجرا قبل از عروسی حامله میشه.🙈🔥🔞
صبح پاک
3600
اختر خطة مختلفة
تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.