cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

گذشته چراغ راه آینده.......

🔰 جهت هر گونه پیشنهاد٬ انتقاد و نیز ارسال مطلب، سند و عکس تاریخی با مدیر کانال در ارتباط باشید: 🆔 @Fkarimzade

Show more
Advertising posts
878
Subscribers
No data24 hours
-37 days
-830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from کانال سلام
Photo unavailableShow in Telegram
🔘مردم این شهر، پروژه اخراج افغان‌ها را کلید زدند انتشار ویدئویی از شهر یزد در ساعات اخیر پربازدید شده است. کاربری به نام علی اکبر با انتشار این ویدئو نوشت: "مردم یزد در کوچه و خیابان به صورت دسته جمعی پیاده‌روی می‌کنند و اجازه‌ی حضور افغان‌ها را نمی‌دهند. درب خانه‌ی ساکنین افغانی را می‌زنند و به آنان جهت تخلیه منازل گوشزد می‌کنند. امیدوارم به زودی این مسیر به تمام شهرهای ایران برسد." @Salamonlline
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
📢 محمود حکیمی، نویسنده و پژوهشگر درگذشت ◀️ محمود حکیمی، نویسندۀ آثار پرفروش و پژوهشگر تاریخ اسلام و معاصر، بامداد امروز در بیمارستان شریعتی تهران درگذشت. _ اصلاحات نیوز ✅ @Eslahatnews 🔗 Eslahatnews.com
Show all...
00:23
Video unavailableShow in Telegram
🎥 سفارت نروژ در ایران، ویدیویی از حضور «پاول بیورنستاد»، سفیر جدید نروژ در ایران، در یک زورخانه فدراسیون جهانی زورخانه منتشر کرده است ◀️ در این ویدیو که در اینستاگرام سفارت نروژ در تهران منتشر شده است بیورنستاد، سفیر نروژ در ایران در حال میل زنی است و درباره تاثیر عمیق خود از این تجربه می‌گوید: «من از اجرا و معماری زیبای زورخانه بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم. یادگیری در مورد این ورزش شگفت‌انگیز و تاریخ بسیار طولانی ۹۰۰ ساله آن عالی است. مشتاقانه منتظر کشف بیشتر میراث فرهنگی ایران هستیم.» _ اصلاحات نیوز ✅ @Eslahatnews 🔗 Eslahatnews.com
Show all...
1.50 MB
Photo unavailableShow in Telegram
❇️ کتاب فرهنگ مصادر تاتی، تالشی و گیلکی منتشر شد فرهنگ مصادر تاتی، تالشی و گیلکی تألیف جهاندوست سبزعلی‌پور، عضو هیئت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی رشت و با همکاری محمد حسن‌دوست، عضو هیئت‌علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دو جلد منتشر شد. فرهنگ مصادرِ تاتی، تالشی و گیلکی در دو جلد گردآوری شده است. جلد اول شامل پیکرۀ مصادر گویش‌های تاتی، تالشی و گیلکی و مصادر این گویش‌ها به تفکیک گونه‌های سی‌گانه است. جلد دوم شامل ریشۀ مصادر گویش‌های تاتی، تالشی و گیلکی و نمایه‌های فارسی و انگلیسی است. انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی کتاب فرهنگ مصادر تاتی، تالشی و گیلکی را در دو جلد و با شمارگان چهارصد نسخه منتشر کرده است. ■ متن کامل معرفی کتاب را در وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی بخوانید. ‌ 🆔️ @Ir_Azariha
Show all...
Repost from توفان یزد
گذشته چراغ راه آینده است یادها ، نام ها و خاطرات من ، دکتر پزشکیان ، دکتر اصغر عبدی و انقلاب فرهنگی( قسمت دوم) قلندر تبریزی بعد از آشنایی اولیه من با دکتر عبدی ،اطلاعات من در مورد وی بیشتر شد و متوجه شدم عامل به راه انداختن تظاهرات دانشگاه تبریز قبل از انقلاب اسلامی،ایشان بوده است.البته لیدری به عهده دیگران بودو عبدی در واقع مجری تصمیمات اخذ شده لز سوی رهبران دانشجویان بود. روزی در سلف سرویس دانشگاه با دکتر عبدی مشغول ناهار خوردن بودیم.به ایشان گفتم:دکتر !! شما که عهده دار راه اندازی تظاهرات و اعتصابات دانشجویی بودید ،چگونه تقریبا موفق می شدید؟! در جوابم گفتند : راه اندازی اعتصابات در دانشگاه کار مشکلی نبوده است.ترکیب جمعیتی دانشجویان ، انباشت آنها در خوابگاهها و در کنارش روحیه ضد رژیم پهلوی. با جور کردن بهانه ای می شد کار را پیش برد و مشکلی نبود!! بخصوص پاشنه آشیل دانشگاهها غذا می باشد .چون راضی نگه داشتن دانشجویان با قومیتهای و ذائقه های متفاوت کار بسیار مشکلی بوده و هست. گفتم: اقای عبدی،شده بود روزی تصمیم گرفته باشی که دانشگاه را به هم بریزی و موفق نشده باشی؟! کمی فکر کرد و گفت: از قضا روزی تصمیم گرفته شدکه بخاطر سیاستهای رژیم پهلوی و کشتار مردم، دانشگاه را به هم بریزیم و ماموریت این کار به من محول شد. صبح وارد دانشگاه تبریز شدم ، با این نیت و نقشه که بهانه ای جور بشه و حرکت دانشجویی از داخل دانشگاه شروع کنیم و بعد به خیابانهای بیرون بکشانیم!! وارد دانشگاه شدم که کار را ردیف کنم. اولین جا که میشد کاری کرد ، نگهبانی بود.در دهنم این بود که کافی است از من یا یکی دیگر ،کارت شناسایی خواسته شود،انوقت خر بیار و باقالی بار کن.... اما در خان اولی خبری نشد و جز احترام چیزی مشاهده نشد!! خان دوم دانشکده بود....وقت امتحان .....خیلی راحت می شد سخت بودن امتحان را بهانه کرد و پای امپریالیسم امریکا را پیش کشید و قس علیهذا......به محض ورود به دانشکده در تابلوی اعلانات این اطلاعیه را دیدم: امتحانات امروز لغو و زمان امتحانات متعاقبا اعلام خواهد شد !! خان سوم و خانهای بعدی می توانست، برخورد بد کارمندان باشد ، کثیفی سرویسهای بهداشتی،دیر کردن سرویس و....... اما دست اندرکاران دانشگاه با توجه به حضور خبرچینها در بین دانشجویان و حضور عوامل اطلاعاتی رژیم در دانشگاه از موضوع بو برده و تصمیم گرفته بودند گزک و بهانه به دست ما ندهند. ده ده م وای ، نه نه م وای!! حالا چه باید کرد ؟! عقربه کوچک ساعت زیر عقربه بزرگ خودش را مخفی کرده بود ...ساعت 12....وقت ناهار فرا رسیده بود....و در واقع اخرین خان،خان هفتم ... اگر کاری بشه کرد فقط در سلف سرویس امکان دارد. تنها جایی که همه ی دانشجویان اعم از بومی و غیر بومی در انجا تجمع می کنند وعده ناهار هست و الا در وعده شام یا بچه ها به خانه بر می گردند و یا در خوابگاههای متعدد پخش می گردند. وارد غذا خوری شدم،جای سوزن انداختن نبود.غذا را گرفتم و درست در همین جایی که الان نشسته ایم،نشستم. نگاهها به من بود که عبدی یا الان یا هیچوقت....مشغول بررسی غذا شدم...خام پخته شدن،شور بودن،کم روغن بودن و.....می توانست بهانه و جرقه ای باشد.اما هیچ کدامش نبود... دوست داشتم غدایمان یونجه پلو...همان قورمه سبزی...بود که راحت می شد اشکال گرفت.....اما غذا مرغ سرخ کرده بسیار خوشمزه با نوشابه بغلش بود!! مثل زمان شلیک موشک،شماره معکوس شروع شده بود و باید تا دانشجویان آنجا را ترک نکرده اند کاری می کردم. ناگهان در ذهنم موضوعی را طراحی کردم و در حالی که از پای مرغ گرفته بودم،رفتم روی این میز...همان میزی که در ان با عبدی نشسته بودیم....و فریاد زدم:اقایان،همقطاران،دانشجویان توجه کنید !! سکوت...سکوت ....سکوت محض دانشجویان !! به این مرغ خوشمزه نگاه کنید که تقریبا مفت به ما داده اند بخوریم ، در حالی که هزاران خانواده در این شهر ، همین الان در حال گرسنگی هستند و به یک وعده غذا محتاج......دوستان !! رژیم پهلوی با این کار می خواهد ما از درد هموطنان زحمتکش و مستضعف خبر نداشته باشیم....ما نه این غذا را می خوریم و نه به رژیم پهلوی بلی می گوییم و نه به زحمتکشان جامعه پشت می کنیم!! بعد این حرف سینی غذا را به طرف شیشه های بزرگ غذاخوری پرت کردم...و بعد از من ، مرغان و شیشه های نوشابه به طرف شیشه ها پرواز کردند و در عرض چند دقیقه شیشه های سلف سرویس و ساختمانهای دانشگاه تا خروجی دانشگاه تکه تکه شدند وناگهان خودمان را در نزدیکی کلانتری یک شهربانی و در نهایت در خیابانهای اصلی تبریز دیدیم...... ادامه دارد...... فرامرز کریم زاده کلیبر- مدرس تاریخ عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تبریز منبع: کانال گذشته چراغ راه آینده @Toofaneyazd
Show all...
Repost from توفان یزد
گذشته چراغ راه آینده است یادها ، نام ها و خاطرات من ، دکتر پزشکیان ، دکتر اصغر عبدی و انقلاب فرهنگی (قسمت اول) قلندر تبریزی در سال ۱۳۶۲ بعنوان اولین ورودی بعد از انقلاب فرهنگی برای تحصیل در رشته تاریخ وارد دانشگاه تبریز شدم. از نخستین کسانی که به محض ورود آوازه اش توجه مرا به خودش جلب کرد،دکتر پزشکیان دانشجوی رشته ی پزشکی بود.ایشان را از قبل در فعالیتهای انقلابی و عضویت در نهادهای بر آمده از انقلاب می شناختم . ولی امدنم به دانشگاه این رابطه را نزدیک تر و عینی تر کرد. با توجه به جدا نبودن دانشگاههای علوم پزشکی و غیر پزشکی از هم، دیدار همه روزه بخصوص موقع ناهار در سلف سرویس و شنیدن حرفهای دلنشینش جزو برنامه کاری من بود. روزی در سلف سرویس ایشان با دکتر نوری, معاون بعدی ایشان در وزارت بهداشت، با شخص دیگری نشسته بودند که من و دوستم اقا رضا روحی وارد شدیم و با تعارف ایشان در کنارشان نشسته و مشغول خوردن غذا شدیم که ناگهان دکتر پزشکیان رو به من کرد و پرسید : راستی ، رشته تحصیلی شما چیه؟! البته به گمانم دکتر جواب سوال را می دانست و از عمد و بخاطر منظوری این را پرسید. جواب دادم : دکتر!! تاریخ ..... گفت : خوب شد.. یک سوال تاریخی داشتم؟! گفتم : بفرما...... گفت : عامل وقوع انقلاب فرهنگی در دانشگاهها چی بود !؟ تا دهان باز کنم و دلایل علمی و فنی و نقلی بیاورم.... گفت : این حرفها را فعلا بزار کنار و تستی به من جواب بده که چه عاملی در دانشگاه تبریز باعث شد که دانشجویان انقلابی بر آشوبند و دانشگاهها را تعطیل کنند؟! در جوابش گفتم : در زمان تشریف اوردن اقای هاشمی رفسنحانی به دانشگاه تبریز و سخنرانی ایشان در تالار دانشکده کشاورزی که آن زمان تالار حنیف نژاد نامیده می شد ، در اثنای سخنان ایشان و در میان چو انداختن بعضی مستمعین ، شخصی با میله آهنین به طرف آقای هاشمی حمله کرد که اگر اقدام به موقع محافظین ایشان نبود،شاید دانشگاه تبریز، امروز دانشگاه شهید هاشمی رفسنجانی !! نامیده می شد!! دکتر پزشکیان خوشحال از این جواب گفت : آفرین نمره ی درس ریشه های انقلاب اسلامی شما را میگم بیست بدهند....خب حالا بگو آن کسی که با میله آهنین به اقای هاشمی حمله کرد ، چه کسی بود ؟! گفتم : والله از نزدیک نمی شناسم ولی شنیده ام که اسمش اقای دکتر اصغر عبدی از بجه های تسوج-شبستر بوده است.دکتر پزشکیان در حالی که با دستش نفر کنار دستی خودش را به من نشان می داد، گفتند : این شما دانشجوی تاریخ و اینم دکتر اصغر عبدی .. *بدین ترتیب آشنایی من با دکتر عبدی آغازشد. این آشنایی تا خروج ایشان از ایران برای ادامه تحصیل به انگلستان ادامه داشت..... *در قسمت دوم این نوشتار شما را با شخصیت دکتر اصغر عبدی و نقش او در تظاهرات دانشجویی قبل از انقلاب اسلامی وفرجام کار او اشنا خواهم کرد.انشاالله.. فرامرز کریم زاده کلیبر/مدرس تاریخ عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان تبریز منبع: کانال گذشته چراغ راه آینده است @Toofaneyazd
Show all...
Repost from سهام نیوز
Photo unavailableShow in Telegram
✅شناسنامه ای که برای ⁧ #افغان⁩ ها صادر می‌کنند با شناسنامه ایرانی ها فرقی نداره؛ خب در آینده چالش پایین بودن مشارکت در ⁧ #انتخابات⁩ برطرف خواهد شد. @Sahamnewsorg
Show all...
Repost from سهام نیوز
Photo unavailableShow in Telegram
✅اوایل سقوط صدام و بازگشایی مرز، هر هزار دینار عراقی حدود هزار تومانِ ما بود و الان هر هزار دینار نزدیک به ۵٠ هزار تومان است؛ یعنی تغییری ۵٠ برابری! ‏در این ٢٠ سال، اقتصاد عراق ۵٠ برابر شده یا مردم ایران ۵٠ بار فقیرتر شده‌اند؟! @Sahamnewsorg
Show all...
🔵 واکنش سفیر ایران در افغانستان به رفتار نماینده طالبان هنگام پخش سرود جمهوری اسلامی ، جنبش اصیل منطقه هنگام پخش سرود نایستاد ! کاظمی : 🔷عدم احترام به اصول دیپلماتیک با بهانه ممنوعیت نواختن موسیقی از مبادی شریعت معنا و مصداقی ندارد، چه اگر این بود استماع را نیز شامل می‌گردید 📝 ARTEMIS @WARS_NEWS
Show all...
4.23 MB
Photo unavailableShow in Telegram
علیزاده طباطبایی، وکیل دادگستری: مرحوم آقای محتشمی همسایه ما بود میگفت من بعنوان وزیر کشور مورد احترام خاص مهندس میر حسین موسوی بودم، هم بدلیل سیادت هم جانبازی و هم همفکر بودن، یکروز صبح که آمدم دفتر، مسول دفتر گفت مهندس موسوی گفته شما فورا بروید دفتر ایشان، من تماس گرفتم ببینم موضوع چیست ؟ دفتر مهندس گفتند فورا بیایید، مهندس موسوی با شما کار خصوصی دارند، من رفتم، مهندس موسوی داخل اتاق با عصبانیت قدم میزد پرسیدم موضوع چیست ؟ اشاره به کشو میزکردند، کشو را باز کردم دیدم یک قواره پارچه کت و شلواری آنجاست! مهندس موسوی  با عصبانیت گفت این پارچه رافلانی استاندار تو برای من آورده! گفتم آقای مهندس فلانی دوست دوران قبل از انقلاب شماست رفته، برای خودش پارچه خریده، خوشش آمده یک قواره هم برای شما خریده. مهندس با عصبانیت گفت بی جا کرده! اگر من از استاندارم یک قواره پارچه بگیرم معلوم نیست چه بلایی سرمردم خواهد آمد!😔 فورا این پارچه را به ایشان بده واو را توبیخ کن!!😒 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 #شهرستان _ بام _ و _ صفی _ آباد #دکتر پزشکیان #برای_ایران ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.