صدای درون
#Managers @sedaydaron @hai5050
Show more6 270
Subscribers
+424 hours
+77 days
+13330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
سؤال : تفاوت "ذهن و خویش" چیست ؟ ... رامانا ماهارشی : تفاوتی وجود ندارد . ذهنی که به درون بچرخد ، خویش است ؛ و وقتی به بیرون بچرخد ، میشود ایگو و تمام دنیا ... پنبه را به لباسهای مختلفی تبدیل میکنند که ما اسمهای مختلفی به آنها میدهیم (بلوز ، شلوار ، دامن ، تیشرت ، و ...) طلا را به زیورآلات مختلفی تبدیل میکنند که ما اسمهای مختلفی به آنها میدهیم (گردنبند ، دستبند ، انگشتر ، النگو) ... اما تمام لباسها پنبه و تمام زیورآلات طلا هستند فقط همان یکی است که حقیقی است ، مابقی فقط اسمها و فرمها هستند ... ذهنِ جدا از خویش وجود ندارد . به این معنا که : ذهن هیچ هستی مستقلی ندارد ... خویش بدون ذهن وجود دارد اما ذهن هرگز بدون خویش وجود ندارد ... رامانا ماهارشی
@sedaye_daron
❤ 4👍 3
عشق خسیس نیست ، "وقتی عشق را بشناسيد ، آماده انتشار آن میشويد" هر چه بيشتر عشق بورزيد ، از عشق بيشتری برخوردار میشويد ؛ هر چه عشق بيشتری در ديگران بباريد ، عشق بيشتری در درونتان میجوشد ... عشق هرگز اهميتی نمیدهد كه آيا فرد مقابل ، ارزش دريافت آن را دارد يا نه ... هر برخوردی غير از اين ، برخوردی از روی خساست است ، عشق خسيس نيست ... ابر هرگز اهميتی نمیدهد زمينی كه بر آن میبارد ، ارزش باران را دارد يا نه ، ابر در كوهساران ، صخرهها و همه جا میبارد ، بی قيد و شرط میبخشد ؛ بیهيچ چون و چرايی "عشق اينگونه است فقط میبخشد و از بخشيدن لذت میبرد" ... هركس كه مشتاق دريافت كردن باشد ، آنرا دريافت میكند ، لازم نيست شايسته آن باشد يا در طبقه خاصی جای بگيرد ، نيازی نيست كه شرايط و ويژگیهای خاصی داشته باشد ، اگر همه اينها لازم باشند ، آنچه میدهيد ، ديگر عشق نيست ، حتما چيز ديگری است ... وقتی عشق را بشناسيد ، آماده انتشار میشويد ، هرچه عشق بيشتری بر ديگران بباريد ، عشق بيشتری در درونتان میجوشد "اگر میخواهيد عشق داشته باشيد ، خسيس نباشيد ، در غير اينصورت عشق میميرد" ... عشق را منتشر كنيد تا منابع تازه ای در دسترستان قرار گيرد ، نهرهای تازه در درونتان جاری خواهند شد "وقتی بی قيد و شرط عشق میورزيد ، وقتی بطور كامل میبخشيد ، كل هستی به درونتان میريزد" ... اشو
@sedaye_daron
❤ 7
یونگ نخستین بار واژه «سایه» را برای اشاره به آن بخشهایی از شخصیت به کار برد که به دلیل ترس، جهل، خجلت یا نبود عشق طرد شدهاند. درک اصلی او از سایه ساده بود: "سایه آن کسی که شما نمیخواهید باشید"
#دبی_فورد
@sedaye_daron
👍 5
برای رسیدن به بیشتر چیزها ، نیازمند زمان هستیم ... اما چه چیزی است که به هیچ زمان و تلاشی نیاز نداشته باشد؟ ... چه چیزی است که در محدودهی زمان نگنجد و هیچ نیازی به عقربههای ساعت نداشته باشد؟ ... شب و روز هم نمیشناسد ... وقتی به آن دست پیدا کنید ، حس میکنید قلبتان وسیعتر شده و در تکتک اتفاقات زندگی ، به خودآگاهیای دست پیدا کردهاید که دست نخورده ، غیر قابل تغییر و نامحدود است ... در این شرایط ، از صمیم قلب حس میکنید که نفستان در مسیر صحیحی قرار دارد ... در نهایت ، متوجه میشوید که این افکار ـ یا هر پدیدهی دیگری ـ خودِ واقعی شما نیستند ، بلکه عنصری به اسم یگانگی ، در اوج نظم و هماهنگی با وجودتان آمیخته شده و به جریان درآمده است ... موجی
@sedaye_daron
🔥 6👍 2👏 1
تو یا عشق میورزی و یا عشق نمی ورزی ... نوع عشقی که بشریت خلق کرده بسیار خطرناک است ... حتی بیماریها نیز چنین چیز بیمعنایی مانند این نوع عشق خلق نکرده اند ... تمام بشریت بخاطر همین مفهومِ غلط از عشق دچار بیماری شده است ... اگر بتوانی عشق بورزی و رفتاری عاشقانه داشته باشی ، بدون درنظر گرفتن اینکه به چه کسی باشد ، آنگاه بدن دوم تو میتواند یک احساس سلامت ، یک راحتی مثبت داشته باشد ، آنگاه کابوسی وجود ندارد ، رویاها شاعرانه میشوند ... آنگاه چیزی در بدن دوم تو رخ میدهد ، و عطر آن نهتنها تو را دربر میگیرد ، بلکه به دیگران نیز سرایت می کند ... هرکجا که باشی ، عطر عشق تو پراکنده میشود ... و البته که پاسخهای خودش را دارد ، پژواک خودش را دارد ... عشق واقعی عملکردِ نفْس نیست ... نفس همیشه درخواست قدرت بیشتر دارد ، پس حتی وقتی که عشق میورزی چـون عشق تو واقعی نیست ، چون فقط بخشی از نفس تو است این عشق محکوم به خشونت است ... هرگاه عشق بورزیم ، خشن است ، نوعی جنگ است ... پدر و پسر ، مادر و دختر ، زن و شوهر ، آنها عشق نمیورزند ، عاشق نیستند ، ما آنان را به دشمنان همدیگر تبدیل کردهایم ... آنان پیوسته در مبارزه هستند و فقط وقتی که نمیجنگند ، میگوییم که این عشق است ... تعریف این عشق منفی است ... بین دو نبرد یک فاصله هست ، یک دوران آشتی ... ولی درحقیقت ، بین دو جنگ امکان آشتی وجود ندارد ... این بهاصطلاح صلح یا آشتی فقط آمادگی برای جنگ بعدی است ... بین زن و شوهر آشتی وجود ندارد ... عشقی نیست ... آن فاصله که ما عشق میخوانیم فقط آمادهشدن برای جنگ پیشرو است ... وقتی بین دو بیماری هستیم فکر میکنیم که سالم هستیم و وقتی بین دو جنگ هستیم فکر میکنیم که عشق وجود دارد ! ... این عشق نیست ، فقط یک فاصله بین جنگها است ... تو نمی توانی ۲۴ ساعته مشغول جنگیدن باشی ، پس در نقطهای شروع میکنی به عشقبازی با دشمن خودت ! ... اشو
@sedaye_daron
👍 5🔥 3👏 2
یک نکته بسیار بااهمیت این است که : "نفرت با گذشته و آینده موجود است ... عشق نیازی به گذشته و آینده ندارد ... عشق در زمان حال موجود است" ... نفرت مرجعی در گذشته یا آینده دارد ... کسی دیروز به حقوق شما تجاوز کرده است و شما دارید آن را مانند یک زخم ، یک سردرد حمل میکنید ... یا شما می ترسید که کسی فردا به حقوق شما تجاوز کند ...یک ترس ، سایهی یک ترس ... و شما دارید پیشاپیش آماده میشوید تا با آن روبرو شوید ... شما نمیتوانید در زمان حال متنفر باشید ... اگر هم سعی کنید ، مطلقاً ناتوان خواهید بود ... امروز آن را امتحان کنید ... در سکوت ، بنشینید و از کسی در زمان حال متنفر باشید ... بدون مراجعه به گذشته و آینده ... نمیتوانید این کار را بکنید ... نفرت فقط وقتی میتواند موجود باشد که شما گذشته را به یاد آورید ... اما ، اگر هیچ مراجعهای به گذشته یا آینده نکنید ، آیا میتوانید از کسی متنفر باشید؟ خیر ... اما ، میتوانید عشق بورزید ... عشق ؛
نیازی به مرجع ندارد ، این زیبایی عشق است و آزادیِ عشق است ... نفرت یک اسارت است ، نفرت زندان است ، زندانی ، که توسط خودِ شما ، بر شما افکنده میشود و نفرت ، نفرت ایجاد میکند ؛ نفرت ، نفرت را تحریک میکند ... اگر شما ، از کسی متنفر باشید ، دارید در قلب خود ، نسبت به خودتان ، نفرت ایجاد میکنید و کل جهان ، در نفرت است ، در تخریب و خشونت و حسادت و رقابت است ... مردم در واقعیت و در عمل یا حداقل در ذهنشان ، در افکارشان دارند گلوی هم را میفشارند ... به همین دلیل ، ما از این زمینِ زیبا یک جهنم ساخته ایم ... زمینی که میتوانست یک بهشت بشود ..
. اشو ، عشق رقص زندگی
@sedaye_daron
❤ 15👍 3👏 2🔥 1
اگر با انسان واقعی روبرو شوی از دست او عصبانی می شوی ، زیرا او از دروغهایت حمایت نمی کند ، از نقابهایت حمایت نمی کند ... نقابت را می اندازد و سعی می کند چهره واقعی ات را نشان دهد ... او فقط آنچه که هست را می تواند منعکس کند نه آن چه را که وانمود می کنی ... به همین دلیل است که انسان واقعی هر جا که باشد مایه دردسر است ، جامعه او را دوست ندارد ... جامعه از شنیدن حقیقت خوشش نمی آید ، آنها با دروغهایشان خوشحالند و از دروغهای هم محافظت می کنند و هر کس که به تو دروغ بگوید را دوست می نامی در حالیکه او دشمن توست ... حتی وقتی دوستت شروع به گفتن حقیقت می کند دوستی ات را با او به هم میزنی ... اشو
@sedaye_daron
🥰 7❤ 5👍 3🔥 2
ماجراجويانه_زندگی_کن
زنده بودن، زندگي نيست
و انسانها فقط زنده اند و ادامه حيات مي دهند
براي زنده بودن نان و پنير و جان پناه كافيست
اما هيچ شكوه و عظمتي وجود نخواهد داشت. آسمان درونت كاملا تاريك خواهد ماند. هيچ ستاره اي در آن نخواهد درخشيد. هيچ ماه كاملي آنرا روشن نخواهد كرد
تو بايد عصيان كني
عصيان بر عليه تمام ياوه هايي كه به تو آموخته اند
بر عليه دسيسه هايي طولاني مدت و ريشه دار
عصيان يعني:
دور انداختن كامل گذشته و زيستن در لحظه اكنون بدون هيچ رسم و آيين، هيچ ذهن و هيچ دانشي. زيستن همچون كودك چنان كه گويي نخستين انسان روي زميني...
از گذشته چنان دل بكن كه گويي وجود نداشته است. هميشه از الف و ب، از پايه ابتدايي شروع كن تا داراي زندگي زيبا شوي
تا زندگي ات ماجراجويانه شود
پر شور و مستانه شود.
اشو
@sedaye_daron
❤ 14🔥 2
آنچه "ذهن" نامیده میشود ، نیروی شگفتانگیزی است که در خویش یا آگاهی ساکن است و همین نیرو است که منجر به برخاستن تمام افکار می شود ... جدا از افکار چیزی بهعنوان ذهن وجود ندارد ؛ بنابراین : "فکر ، ماهیت ذهن است" ... و جدا از افکار هیچ موجودیت مستقلی به نام دنیا وجود ندارد ... در خوابِ عمیقِ بدونِ رؤیا ، هیچ افکاری وجود ندارد و درنتیجه هیچ جهانی نیز وجود ندارد . ولی در وضعیتهای بیداری و رؤیا دیدن ، افکار وجود دارند و درنتیجه جهان نیز وجود دارد ... درست ، همانطور که عنکبوت ، تارها را از خودش بیرون داده و دوباره به درون خود میکشد ؛ ذهن نیز ، جهان را از خودش بیرون داده و دوباره آن را به درون خویش حل میکند ...
رامانا ماهارشی
@sedaye_daron
❤ 9🔥 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.