cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

گـــ🔞ـردابــــ🔥ــ

♨️️🔞خلاصه: سوگل دختر۱۸ساله ای که برای دزدی مدارک ازخونه یک سرگرد اجیرمیشه وبه عنوان خدمتکار واردخونه سرگرد میشه ولی سرگرد هرشب یه دخترو مهمون تختش میکنه با وجودسوگل داخل خونش هرشب..♨️️🔞 هرروز پارت داریم..کپی ممنوع❌

Show more
Advertising posts
18 547
Subscribers
-624 hours
-947 days
-37730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

_اونقدری برات میک میزنم تا آبـ*ت بپاچه تو صورتم بیب💦 سرشو بین پام حبس کردم و نالیدم : _ اهههههه همینه... بیشتر بخورش...اوووم💦 سرشو از لای پام بیرون آورد و طوری که نفس نفس میزد حشـ*ری پچ زد : _ میکنــ*مت حشـ*ری... بزار داستان قشنگی ازمون به یاد بمونه...🔞 https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk پسری که حاضر میشه برای تنوع تو سکـ*س، سناریو یه دختری رو بخره،اما شرط پول بیشتر واسه اون اینه که...❌
Show all...
دو تا انگشتشو تو ک.صم فرو می کنه و خشن تل.مبه می زنه -آه آخخخخ پاره شدم سیلی به سینه های پروتزیم میزنه -سوراخ تنگت انگشتامو بلعیده، ک.یرمو بکنم توت خونریزی میکنی که جوجو با نشستن زبونش روی چو.چولم آه بلندی کشیدم و کمرمو به تخت کوبیدم -آه آره لیسش بزن تو رو خدا زبونشو دورانی روی ک.صم چرخوند و سیلی به ک.ص خیسم زد -توله سگ آبشار راه انداختی داگی شو می خوام مث سگ بکنمت با ناز قمبل کردم که اسپنکم کرد و ک.یرشو سر داد توی تپل خیسم -آماده ی سکس خشن هستی بیبی؟ می خوام تا خ.ایه فرو کنم توت! با تلمبه ی عمیق و محکمی که زد....💦💦🍑🍓 https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk
Show all...
Photo unavailable
گویند برای کلبه کوچک همسایه‌ات چراغی آرزو کن قطعأ حوالی خانه تو نیز روشن میشود من خورشید را برای خانه دلتان آرزو میکنم تا هم گرم باشد و هم سرشار از روشنایی.. صبحتون بخیر🌹 ••••••●❥ʝσเɳ👇🏻💯 •••●❥ @romanegerdab 💦🔞
Show all...
من هونیا دختریم که اسیر یه باند قاچاق انسان میشم و برای اینکه بدنم رو تیکه تیکه نکنن ‌و نفروشن روحم رو میفروشم‌ و تن فروشی میکنم به رئیس باند و زیر دستاش...♨️🔞❌ https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A پردمو شب اول رئیس میزنه و بعد مجبورم هرشب زیر یکیشون بخوابم❌😔☝️🏻
Show all...
لخت روی تخت دراز کشیده بودم‌ و دست و پام رو بسته بودن با صدای باند گریه مبکردم اما هیچکس توجه نمیکرد چشمم به جسم های بی جونی که کنارم بودن و دیگه چیزی ازشون باقی نمونده بود نگاه میکردم . ازترس داشتموسکته میکردم . دکتر طرف من اومد چاقو تیز رو قفسه سینه ام‌ . نگاهش به سین..ه های گرد و خوش فرمم افتاد . یکی از دوستاش اومد داخل و گفت ؛ منتطر چی هستی زود باش دیگه الان اقا میاد ببره جنسارو . _ میگم‌مجید این‌خودش اصل جنسه نگاهش کن‌میتونه یه مدت تمکینمون کنه . دوستش جلو اومد و دستش و روی پام‌کشید و دستش و لای پام‌بدو و یه انگشتش داخلم کرد و گفت : _جون هنوز دختره . تند تند و با التماس گفتم : _ ترو خدا من‌نمیخوام‌بمیرم خواهش مبکنم . اومد جلو دستش رو اورد جلو گفت : _ ببینم بلدی س.اک بزنی یا نه . انگشتش رو داخل دهنم کرد و مک عمیقی زدم تا از کشتنم منصرف بشه که دوستش دهنش و روی س.نه ام گذاشت https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A #بارئیس_باندس.س_میکنه https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A رمانی سرتاسر هیجان
Show all...
#پارت1926 سورن سرش رو خم کرد و مهربون و با ملایمت لب هاش رو به پیشونیم چسبوند... صدای دست و جیغ بچه ها دوباره بالا رفت.. پلک هام روی هم افتاد و ضربان قلبم حتی بلندتر هم شد... لب هاش رو که از پیشونیم جدا کرد، چشم هام رو باز کردم و خیره شدم به نگاه زیباش... انقدر خوشگل نگاهم می کرد که تا اخر عمرم همین نگاه برای خوشبخت بودنم کافی بود... حاضر بودم هرچی دارم بدم اما سورن همیشه اینطوری نگاهم کنه... لبخند مردونه و جذابی زد و پچ پچ کرد: -خیلی خوشگل شدی قربونت برم..قلبم داره وایمیسته.. بی اختیار دستم رو با دسته گل داخلش، روی قلبش گذاشتم... لبخند سورن پررنگ تر شد و دستش رو روی همون دستم گذاشت و به سینه ش فشرد... من هم لبخند زدم و با تمام احساسم نگاهش کردم که دوباره لب زد: -رحم کن خانم خوشگله.. اروم خندیدم و گفتم: -من چی بگم..خودتو تو اینه دیدی؟..خیلی خوشتیپ شدی اقای داماد... -دیگه هرچی داشتم رو کردم که در کنار خانم زیبایی مثل شما یکمم شده به چشم بیام... صدای خنده ام بلندتر شد و سورن بی قرار و کلافه چشم هاش رو بهم فشرد و گفت: -نکن لامصب..بی داماد میشیا.. -اِ سورن..خدانکنه.. دختره خودش صحنه های س.کسیشونو نوشته ولی موقع سکس حشرش میزنه بالا و واقعی به پسره میده..😱❌ https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk آبتو میاره❌💦
Show all...
*ون گوشتی و تپلمو قمبل کردم . خوب یادم بود که چی نوشتم و قراره چه ایتمی رو سوراخ #کو*نم اجرا شه.💦🍑 با #اسپنکای محکمش ک*ونم حسابی سرخ شده بود و داشتم جیغ میزدم . با یه حرکت دو تا از انگشتاشو هم زمان وارد سوراخ #باسن تنگم و دست نخوردم کرد و من عملا از نفس افتاده بودم . پرتم کرد رو تخت و پاهامو باز کرد . نفس نفس میزدم . #دی*ک کلفتش دقیقا چسبیده بود به سوراخ تنگ و باکره ی *صم. https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk
Show all...
#Part_1 -اههه…انگشتتو بکنش تو سوراخ داغم…اهیییی ارههه همینو میخاااام …اوممم دوربین رو روی ک*ص داغ و پف کردم تنظیم کرد و انگشت فاک درازشو توی سوراخم فرو کرد ترشحات داغ ک*صم هر لحظه بیشتر میشد و سوراخ صورتی و تنگم حسابی خیس و لزج شده بود چاک ک*ص ابدار و پف کردمو  از هم باز کرد دو تا از انگشتاشو توی ک*صم فرو کرد که از درد و لذت قوسی به کمرم دادم و اه بلندی کشیدم نگاهم مات به خشتکش بود که داشت از ش*ق بودن ک.یر قطورش جر میخورد -اهههه…بیا اون کلفتتو بکن تو ک*صمم…اههییی ببین ک*صم چه خیس شده برات برات…اهییی دوربین رو روی خشتکش تنظیم کرد و ک*یر کلفتشو از شورتش بیرون کشید با دیدن حجم کلفت و دراز ک*یرش هین بلندی کشیدم که با کاری که کرد…❌💦👇 https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk https://t.me/+UDwR1KW4KytjYzRk پارت اولش نبود لفت بده🔞🍓
Show all...
Photo unavailable
بیدار شو همه چیز مهیاست آرامش صبح نفس های تابستون هدفی داشته باش و حرکت را آغاز کن با یاد و نامِ پرودگارِ مهربانی ها.. صبحتون بخیر🌹 ••••••●❥ʝσเɳ👇🏻💯 •••●❥ @romanegerdab 💦🔞
Show all...
#پارت45 _برای اینکه از این فاحشه خونه بتونم ببرمت بیرون باید با هم باشیم. با ترس بهش نگاه کردم: _نمیشه نمیتونم ما محرم نیستیم. لبش رو روی لبم گذاشت و اروم لب زد: _محرم هم میشیم مهم اینه که الان به شیخ های ارباب اجاره داده نشی بی توجه به چشمای اشکیم دستش رو وارد شلوارم کرد و.... https://t.me/joinchat/AAAAAFas3pCmLc7U0e3L1A
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.