Déjà Vu | دژاوو

اتفاقاً ثبت‌نام ورودی‌های جدیدشون برای مهر هم شروع شده. اگه به استادم پیام بدید، راهنمایی‌تون می‌کنه. @Senseomemanager

اینجا توی آزمایشگاه شهید بهشتی بودیم.

من تقریباً تمام مهارت‌های آزمایشگاهی مورد نیاز برای رشته‌ام -زیست سلولی و مولکولی- رو به‌صورت تئوری و عملی بلدم: - استخراج اسیدهای نوکلئیک RNA و DNA - محلول‌سازی و بافرسازی - سنتز cDNA - کار با NCBI و طراحی پرایمر - انواع PCR و آنالیز داده‌هاش - ست آپ و آنالیز Real Time PCR - هندلینگ و بیهوشی موش - جراحی استریوتکسی مغز موش - تشریح آناتومی موش - پرفیوژن (قلب موش) - خارج کردن بافت‌های مختلف مغز - اصول ایمنی زیستی و نحوه‌ی کار با تجهیزات آزمایشگاه چند ماه توی مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه شهید بهشتی کارورز بودم و اونجا به‌طور تخصصی و فشرده کار می‌کردیم. آخرهفته‌ها گاهی می‌شد بیشتر از ۱۲ ساعت رو توی آزمایشگاه سپری کنیم. اون برهه برای من نقطه‌ی عطفی توی زندگی آکادمیکم بود، چون چیزهایی که اونجا یاد گرفتم رو اصولاً توی هیچ کلاس دانشگاهی یاد نمی‌دن بهمون. استادمون هم راهنمای خوبی برای مسیرمون بود. البته بر خلاف چیزی که توی وجهه‌ی آکادمیک ژنتیک نشون می‌دن، اون مهارت‌های آزمایشگاهی که گفتم اصلاً چیز سختی نیستن و به‌سادگی یاد می‌گیرید. فقط کافیه پروتکل بذارن جلوتون و بلد باشید با وسایل آزمایشگاهی (مثلاً سمپلر، سانتریفیوژ و ترازو) کار کنید و یک‌سری نکات ایمنی زیستی رو بدونید. حتی خیلی وقت‌ها توی خودِ پروژه و پژوهش علمی‌تون بر اساس نیازتون این‌چیزا رو یاد می‌گیرید. بعضی وقت‌ها از عمد این‌چیزا رو پیچیده‌ و سخت نشون می‌دن تا بتونن از اضطراب‌ شما سوءاستفاده‌ی مالی بکنن. گول نخورید! بعدشم از بچه‌های کارشناسی زیاد انتظار نمی‌ره این مهارت‌ها رو داشته باشن و عموماً بچه‌های ارشد و دکترا هستن که این‌چیزا رو یاد می‌گیرن. بلد نبودنشون مشکل خاصی ایجاد نمی‌کنه و بالأخره یه روز فرصتش پیش میاد که یاد بگیرید. من صرفاً چون زیاد ورجه وورجه می‌کنم، فرصتش پیش اومد زودتر یاد بگیرم. جدا از این‌ها، یک چیز جالبی که درباره‌ی خودم فهمیدم این بود که من اصلاً دوست ندارم به عنوان مسئول فنی یا کارشناس آزمایشگاه کار کنم. ممکنه یک برهه‌ای این کار رو بکنم، اما هدف طولانی‌مدتم کار کردن توی آزمایشگاه نیست. کارهای روزمره و روتین رو دوست ندارم و حس می‌کنم توان فیزیکی کافی برای سرپا ایستادن برای مدت‌های طولانی رو هم ندارم. بیشتر به سمت کارهای پژوهشی و تئوریک متمایلم. حتی ترجیح می‌دم چند ماه توی اتاقم بمونم و کتاب و مقاله بخونم تا این‌که توی آزمایشگاه کارِ روتین انجام بدم. و سؤال دومت: مهارت‌هایی که الان دوست دارم یاد بگیرم بیشترشون مهارت‌های بیوانفورماتیکی هستن. مثلاً باید زبان‌های برنامه‌نویسی پایتون و R یاد بگیرم. بر اساس تجربه‌ی دوستانم که فول فاند رفتن آمریکا، برای تحصیل نوروساینس اکثر آزمایشگاه‌ها R رو می‌خوان ازت. باید مهارت‌های آماری و آنالیز داده هم یاد بگیرم، توی یک سری پژوهش‌ها در ژنتیک می‌تونن بسیار کارساز و حتی حیاتی باشن. بعدشم باید مقاله خوندن رو توی روتین زندگی بذارم و یواش یواش شروع کنم به مقاله نوشتن و کارهای پژوهشی. هنوز وارد این دنیا نشدم و خیلی کم مقاله می‌خونم متأسفانه. اونقدری که مهارت‌ عملی دارم، مهارت تئوری ندارم فکر کنم.

آسودا، تو مرتبط با رشته ات چه مهارت هایی رو تا الان یاد گرفتی یا میخوای یاد بگیری

من توی آشپزخونه‌ی خوابگاه: - بهم افتخار کن! نه تنها نسوخته، بلکه مزه‌ی برنج واقعی رو هم می‌ده! - یاسمین تو اگه مرغ بودی، تا الان پخته بودی؟ - وای ببخشید باز شعله‌ی تو رو خاموش کردم! - از یک تا ده چقدر احمقانه‌ست که بازم بهش آب اضافه کنم؟ - اگه این روش جدید مرغ پختن جواب بده، تا یک ماه آینده فقط مرغ می‌خورم. - می‌شه بهم یاد بدی آدمِ غذادرست‌کنی بشم؟ می‌خوام غذاهای خلاقانه‌ی آسون درست کنم.

سپاسگزارم از استقبال بی‌نظیر شما!✨ افرادی که ثبت‌نام کردن، لطفاً تا ۳۱ شهریور ثبت‌نام‌شون رو نهایی کنند.

می‌دونم توی تقویم هنوز پاییز نشده، اما برای من الان خیلی پاییزه؛ پس برای شما هم پاییز باشه لطفاً.🙏

تهران، پاییز ۱۴۰۳ منظره‌ی کتابخانه‌ی علوم و تحقیقات

تهران پاییز ۱۴۰۳

ساعت ۸ صبح ژنتیک پایه داشتیم. استادمون یک خانم جوانِ ناز، خوش‌خنده و پرانرژی بود که بهمون گفت اغلب‌ با دانشجوهاش صمیمیه و حتی کمپ می‌رن باهم :) ظاهراً توی نمره دادن هم دست و دلبازه و فکر می‌کنم ترم خوبی داشته باشیم باهاش. اساتید عبوس رو نمی‌تونم تحمل کنم‌. یا اساتیدی که نمی‌شناسنت. یا اساتیدی که به هویت فردی مستقل‌ات اهمیت نمی‌دن و در دیدشون همه‌ی دانشجوها شبیه همن. این استاد این‌شکلی نبود. بهش گفتم امیر المپیاد زیست بوده و برای همین این‌چیزا رو می‌دونه، و اونم تا آخر کلاس هِی این رو به روش می‌آورد که بچه درسخونه.