soraya_shojaei

‌ آسمانم ابری است در سرم هیجانی است در دلم سرو بلندی است پرواز می کنم بی بال نقش میزنم با نازکی انگشتانم غمگین ترین سروده ام را #ثریا_شجاعی_اصل @soraya_shojaei ‌

‌ شکفته ای عشق جان درگذر ثانیه های ملول برای به شعله کشیدن مجمر نگاه لمس نازوارنه ی عمرم چه حس زیبای ست قلم در اشنیاق بودنت واژه واژه بهار باران را برای سبز نگاهم می آورد تا مستانه و دلبرانه به وصف سبزینه نگاهت بنگارم بودنت در هر فصلی خوب است ولی پاییز جور دیگریست فصل ،فصل عشاقان است مست از حبه انگوری عقیق هم رنگ لبهای هم که ستاره قلبی در غزلهای شبانه به عریانی ترین موسیقی آغوش می رود شبنم دستهاهزاران هزار آلاله زیر رقص ژله ای نگاه به رقصیدن در می آید پاییز بهانه زیبایی برای دیدن در سکوت سرد چشمهایست که لهجه فصیح عشق را در جغرافیایی تن برای پرواز به پروانگی می رسانند.. #ثریا_شجاعی_اصل ‌@soraya_shojaei ‌

#مجیدرضوی #ستاره #جــدید 💙🌹

‌ سوته دل زمینی ام پر شده ازگلایه هااااا ازخودم از خود تو ؛ از تو خدای کبریااااااا کفر نداره این زبان باور جان نمی شویی چاره ی کار ما بکن خالق این جهانیا ااااا چرب زبان نِیِم منم‌؛ من خودمم یه آدممم های به هوی من نزن سرور بزم ساقیااااا تشنه لب شراب جااااااان از پی آسمان تو جام شراب من کجااا صاحب کهکشانیاااا وصل تو واصلم نشد؛ عشق کجا برم دگر تا به کجای ناکجااااا؛ شور مرااا بخوانیاااا حال و تنم فراریِ ؛ از غضب عجوزهااااا رود بدون آب و گل ؛ قصه مرگ ماهیااااا اینهمه داد من چه شد ازچه بگم دگرخدااا گوشه ی کنج خاطره ؛  رهگذرم سیاهیاااا غزل... مرگ ماهیااااا #ثریا_شجاعی_اصل ‌ آوا🎙#آرزو(بانوی شعر)🥀🥀 @soraya_shojaei ‌

‌ شباهنگام شعرم را به نام تو سرودم روحم سرک کشید به قله های پاییزی آنجا که جان و تن محو غزل خوانی عشق عاقل شد میان دیوانگی عقل و قلب ابر بود ماه بود باد و مه و خورشید بود عاشقانه صدایت زدم به سرانگشت اشاره نامت را با رنگ جنون کشیدم رنگ عشق جاری شد و به تقدیر مثل رود درون رگهایم جاری گشت تو سبز شدی قامتم کوه غرور شد انگشتانم ریشه دواند بر واژه ها به جزر و مد نگاه تو عشق به طلب ، در آغوشمان کتاب قطوری شد #ثریا_شجاعی_اصل ‌@soraya_shojaei ‌

‌ و سهم من از امروز تویی. #ثریا_شجاعی_اصل ‌‌ قلب من از عشق تو آشوب شد. #ثریا_شجاعی_اصل ‌ @soraya_shojaei ‌

‌ پنج شنبه ها نازکترین احساسم را در دهلیز خاطرات می ریزم حرفم را می گویم، پاییز به غزل خوانی می نشیند پیراهن رنگ عشق می گیرد خورشید در دوستت دارمی عقربه های زمان را می چرخاند و تو مسافری می شوی که انار در دستش ترک می خورد. #ثریا_شجاعی_اصل ‌@soraya_shojaei ‌

‌ پنج شنبه نازکترین احساسم را در دهلیز خاطرات می ریزم حرفم را می گویم، پاییز به غزل خوانی می نشیند پیراهن رنگ عشق می گیرد خورشید در دوستت دارمی عقربه های زمان را می چرخاند و تو مسافری می شوی که انار در دستش ترک می خورد. #ثریا_شجاعی_اصل ‌@soraya_shojaei ‌

🎙 احمد صفایی شاہ قلـــــبم❤️ 💙🌹