راضیه عباسی ☕️ عطر قهوه☕️
بسماللهالرحمنالرحیم رمانهای نویسنده #چشمان_زغالی #بوی_مه #شکستهتر_از_انار( در دست چاپ) #عطر_قهوه #یک_وجب_آغوش #سیگارسوم https://www.instagram.com/razia.abbas98 اینستاگرام راضیه عباسی
Show more14 834
Subscribers
-2424 hours
-917 days
-14930 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
گیــــــــــــــــو ملکشاهی.... 🔥
مردی به سان یک دیو همانقدر غول پیکر و تنومند، پر از تاریکی و نفرت اما ناموس پرست... چشمان سیاهش تنها با یک نگاه ساده به مانند گرگی جسم و روحت را از هم میدرد و خدا رحم کند ان را که قصد و غرضی داشته یا از پشت خنجر بزند، ان وقت است که برای جبران تمام این ها با یک دشنه زهراگین تنت را می درد تا هم از ترس و هم از درد بمیری....🩸⚔
https://t.me/+kD3IsTmg1URjOGY8
100
Repost from N/a
-نمیخوام روم تو روی خانوادهی رستا باز بشه!
نمیخوام احترامات از بین بره و نمیخوام رستا اذیت بشه بابت رفتار اشتباه خانوادهش!
دلیلی نداره این وضعیت یسال دیگه هم ادامه پیدا کنه وقتی مطمئنم اگه ادامه پیدا کنه اتفاقای خوبی نمیافته!
نماند تا مابقی صحبتهای آنها را بشنود.
از پلههای موکت شده بسرعت بالا رفت و داخل اتاق امیرحسین شد و طاقتش هم تا همانجا بود!
پلک که زد دانههای درشت اشک روی صورتش غلتیدند و دستانش مشت شدند!
نمیدانست روزی برای رسیدن به پسر مورد علاقهاش تا این میزان باید بابت رفتار اشتباه خانوادهاش شرمگین شود!
نمیدانست دوست داشتن و پی دلش رفتن تاوانی به سختیِ خرد شدن احساساتش را دارد!
چادر را از روی سرش برداشت و با پر روسری اشکهای روی صورتش را پاک کرد.
از آینه نگاهی به خودش انداخت.
گوشههای چشمش از مداد سیاهی که زده بود بواسطه اشک سیاه شده بودند. در حال پاک کردن بود که امیرحسین را دید...
رستا دختر حاج ناصر علاقهمند به امیرحسین میشه که براش ممنوعهس! امیرحسینی که پسر وکیل و قاضیِ مملکت بوده! اما با پافشاری نامزد میکنن دریغ از اینکه اتفاقات گذشته مثل یک سونامی زندگیشون رو زیر و رو میکنه!
رمانی زیبا در فضایی سنتی و تعصبها حتما توصیه میکنم بخونید هم زیباست و هم پارتدهی فوقالعاده منظم👌👌👌👌
https://t.me/+pFxJ2UB0Epk0OGFk
https://t.me/+pFxJ2UB0Epk0OGFk
11500
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر سپهبد🔥
مردی بداخلاق و مغرور که تا به حال کسی چهرهاش و از نزدیک ندیده و به مرد #نقابدار معروفه😎
مردی خشک و سرد که از همه دخترا بعد از مرگ نامزدش فاصله میگیره...
شب عروسیش به گوشش رسونده بودن که جنازه نامزدش در عمارت بزرگ شایان هاست.
دلبرش در تخت #ساشا شایان بر اثر تجاوز جان داده بود.
باید تاوان می گرفت و زخم می زد تا آرام می گرفت.
قسم خورده که بعد ازمرگ نامزدش #مهگل دیگه عاشق نشه و به کسی رحم نکنه
بعد از اون همه سختی و درد و رنج
درست وقتی میخواد انتقام شو بگیره
بدجوری دل میبازه به خواهر دشنمش، به خواهر کسی که مسبب تمام مشکلات و دردهایی هست که کشیده و....🥲❌
https://t.me/+8JVuPtNDv8sxODE0
https://t.me/+8JVuPtNDv8sxODE0
4700
Repost from N/a
-اینم انگشتر نشونی!
دخترِ لال و بزور شوهرش میدن به مردی که دنبالِ وارث برای خودش...😞😞😞💔💔💔
زمانی نمیبرد که باز هم صدای هلهله و کل کشیدنهای زنان را میشنوم و نقل و شکلاتی که روی سرم میریزند.
برخلافِ همهی دخترهایی که از همان سنِ کم در محافل بزمشان شرکت میکردم و در روز بلهبرونشان داماد هم در کنارشان بود اما حالا من عروسِ بیدامادم!
سر بالا میبرم و به همان زنی که دقایقی قبل انگشتر در دستم انداخته بود نگاه میکنم. مادرشوهرم بود؟
پوزخندی ناخواسته کنج لبم مینشیند. من هیچکس از آن طرف را نمیشناختم!
منی که حتی حاضر نشدم در مجلسی که به اصطلاح مجلسِ خواستگاری بود شرکت کنم!
حتی کلمهی مادرشوهر هم برایم نامانوس جلوه میکند.
خواستگاریای که داماد هم آن شب نیامده بود! چند بزرگی از خانوادهاش آمده بودند با یک جعبه شیرینی و یک دسته گلِ مصنوعی!
https://t.me/+yqyrEstZtQE4N2I8
حرفها بین خودشان رد و بدل شده و قول و قرارها گذاشته شده بود.
آنها من را دیده و پسندیده بودند. نمیدانم در خیابانی یا در مهمانیای یا در کجا؟!
مهم این بود که خانوادهی آن مرد مرا دیده بودند! همین مهم بود که فقط دختری باشد از یک خانوادهی متوسط.
چه بهتر که زبانِ حرف زدن هم نداشته باشد برای اعتراض! چه بهتر که سنش هم مهم نیست!
چادر سفیدی که از قبل دوخته بودند روی سرم انداختند و همان چند زنِ میانسال و مسنی که بیش از همه از این وصلت راضی و خشنود بودند، کل کشیده و هلهله سر دادند...
سرم پایین افتاده و اشکهای درشتی از چشمهایم میچکید. بخت و اقبالم اما ابدا شبیه به رنگِ چادر روی سرم نبود وقتی این ازدواج همانی که همیشه تصور میکردم نبود!
کاخِ آمال و آرزوهایم رنگ و لعابِ دیگری داشت و حال به یکباره در این شبِ شوم کاخ آرزوهایم خراب شده بود...
خراب شده بود وقتی زنِ دومِ مردی شدم که نه تنها من را ندیده و نپسندیده بود بلکه فقط این وصلت را قبول کرده بود برای داشتنِ وارثی!
من زنِ دومِ مردی شدم برای آوردنِ وارث!
وارث برای خاندانِ کاتوشیان!
در حالی عروسِ این خاندان میشدم که زبانی برای اعتراض نداشتم.
من لال بودم و همین اَلکَن بودنم باعث شده بود خانوادهام من را معیوب دانسته و با آمدنِ اولین خواستگارِ جدی به خانهی بخت بفرستند...
خانهی بختی که سفید نبود و در و دیوارش نه رنگ شده بلکه کاهلگلی بود...
من آمین دختری بودم که تنها نقطهی اشتراکم با هم نوعانم دختر بودنم بود...
وگرنه بختی سیاه داشتم به بلندایِ کوههای سر با فلک کشیده و تاریکیِ شبهایِ بیماه و ستاره...
دخترِ لالِ و بخاطر همین بزور میخوان بدن به مردی که دنباله وارثِ! مردی که اون رو ندیده و نپسندیده.
https://t.me/+yqyrEstZtQE4N2I8
https://t.me/+yqyrEstZtQE4N2I8
https://t.me/+yqyrEstZtQE4N2I8
https://t.me/+yqyrEstZtQE4N2I8
https://t.me/+yqyrEstZtQE4N2I8
این یه پیشنهاد فوقالعادهس برای شما👌
11000
گیــــــــــــــــو ملکشاهی.... 🔥
مردی به سان یک دیو همانقدر غول پیکر و تنومند، پر از تاریکی و نفرت اما ناموس پرست... چشمان سیاهش تنها با یک نگاه ساده به مانند گرگی جسم و روحت را از هم میدرد و خدا رحم کند ان را که قصد و غرضی داشته یا از پشت خنجر بزند، ان وقت است که برای جبران تمام این ها با یک دشنه زهراگین تنت را می درد تا هم از ترس و هم از درد بمیری....🩸⚔
https://t.me/+kD3IsTmg1URjOGY8
1 00410
Repost from N/a
Photo unavailable
امیر سپهبد🔥
مردی بداخلاق و مغرور که تا به حال کسی چهرهاش و از نزدیک ندیده و به مرد #نقابدار معروفه😎
مردی خشک و سرد که از همه دخترا بعد از مرگ نامزدش فاصله میگیره...
شب عروسیش به گوشش رسونده بودن که جنازه نامزدش در عمارت بزرگ شایان هاست.
دلبرش در تخت #ساشا شایان بر اثر تجاوز جان داده بود.
باید تاوان می گرفت و زخم می زد تا آرام می گرفت.
قسم خورده که بعد ازمرگ نامزدش #مهگل دیگه عاشق نشه و به کسی رحم نکنه
بعد از اون همه سختی و درد و رنج
درست وقتی میخواد انتقام شو بگیره
بدجوری دل میبازه به خواهر دشنمش، به خواهر کسی که مسبب تمام مشکلات و دردهایی هست که کشیده و....🥲❌
https://t.me/+8JVuPtNDv8sxODE0
https://t.me/+8JVuPtNDv8sxODE0
57920
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.