عروسـهِـ سیزدهـ سالِهـ
✨﷽✨ #عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ رمان مناسب افراد زیر هجده سال نیست 🔞
Show more11 669
Subscribers
-1724 hours
-1327 days
-74430 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
Photo unavailable
فیلترشکن با سرعت موشک 🚀🚀
قابل استفاده برای اندروید آیفون و ویندوز
پشتیبانی ۲۴ ساعته
بدون محدودیت زمانی و کاربر
قیمت هر گیگ فقط ۲ تومن 😳
تست رایگان پیش از خرید
بدون قطعی و کندی 👌
بازگشت وجه در صورت عدم رضایت
@fast_vpn8 آدرس کانال
Admin : @vpn_fast10 پشتیبانی
👍 1💔 1
1 15710
هنوز از خانوادت پول میگیری میری خرید؟
بیا اینجا چند ماهه ماشین بنداز زیر پاشون😌👇
هم بعدش میتونی استخدام بشی، هم شغل خودتو داشته باشی👇👇
https://t.me/+CpAuW1_42ko2ODQ8
اموزش مهارت بیزینس آنلاین+استخدام و دریافت پروژه +مدرک تخصصی +پروژه های بالای ۱۰ میلیون😍
چندین نفرتون دنبال کار آنلاین و مجازی بودید و بهم پیام دادید این کانال رو داشته باشید، قطعا به دردتون میخوره و جایگزین خوبیه:)💜
مطمئنم دعام میکنین بابت معرفی این کانال🎀
💔 1
1 07010
اگر ۵۰۰دلار میخوای سریع جوین شو فقط تا ۱ امشب رباتش بازه بعدش بسته میشه
https://t.me/dogshouse_bot/join?startapp=oUiAwVxSRK6VaEFdcWZQKg
4 01320
این ایردراپ هر ارزش
۱دلار قیمت داره 😍😍😍 شما به راحتی میتونید بالای ۱۰۰۰دلار ازش درارین
فقط کافیه بزنید رولینک و بازی روشروع کنید
https://t.me/dogshouse_bot/join?startapp=oUiAwVxSRK6VaEFdcWZQKg
حتما حتما باید ایدی داشته باشین
👍 4❤ 2💔 2
4 11020
🌹🍂🌹🍂🌹🍂
#پارت_434
#عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ
_ای وای... ای وای...
دستی به کمرم زدم اما تو اون موقعیت شخص نگار بیشتر از همیشه به من نیاز داشت . دوباره کشوندمش تو بغلم :
_گریه نکن باشه ؟ تموم شد .
_ میخواست کاری که با بچم کرده با منم بکنه ...
صداش درامد اما گرفته ترین حالت ممکن بود . بیشتر به سینم فشردمش :
_تموم شد نگار باشه ؟
خودم خوب میدونستم هیچ وقت زندگی با اون ادم سمی ؛ یه زندگی بدون چالشی به همراه نداره !
_نگران نباشین .همه چی تحت کنترله .مامور دنبالشه . سیامک میخواست همه چیو خوب جلوه بده واسه کسی که معنای خوب از زندگیش به کل حذف شده بود.
صدای زجه هاش تو سینم که حبس کرده بود پیچیده به نظر میرسید:
_ همه چی یه چیز ساده نبود ...
اون منو رسما داشت میکشت ...
سرشو از تنم فاصله دادم و اشکاشو پاک کردم :
_الان چیزی نگو...
بیا بشین تو ماشین .
_ نمیتونم... نمیتونم آهو.
و شدت گریه ای که مثل سیل بود. صورتمو نزدیکش کردم :
_ چی شده نگار؟
لبای ترک خردشو که مثل گچ سفید شده بود به گوشم نزدیک کرد :
_خودمو.. خیس کردم...
گوش من چیزی جز نجوای یه زن درمونده رو نمیپذیرفت . اروم زمزمه کردم :
_اشکالی نداره .
بین خودمون میمونه . صورتمو بیشتر به گوشش نزدیک کردم :
_ به کسی نمیگم نگار چیشوعه !
لبمو به لپای رنگ و رو رفتش چسبوندم و اروم لپای نرمشو به اختصار لبم دراوردم. دندونای صاف و یه دستش لا به لای بغض و آه و گریه هاش دیده شد.
_سیامک... تو ماشینت اب داری ؟
سیامک از پشت ماشین با یه گالن اب ظاهر شد .گالونو گرفت و منو دستمو با اب پر کردم و به صورت گچی نگار زدم. مواظب بودم شاهکارای بنفش و زرد و سبز رنگ شوهرش باعث کوچکترین اخی نشه !
بلاخره ابی به دست و رو زد و چند قلوب از اب معدنی سر کشید و نشوندمش صندلی عقب. نشستم بغل دستش و بدن خستشو رو دراز کردم :
_ سرتو بزار رو پام.
هنوز اثرات هق هقاش باقی مونده بود. از ترس دستمو گرفته بود و هر لحظه با دیدن کابوس تازه محکم دستمو فشار میداد. اون دختر برای دین کابوس زیادی زجر کشیده بود! زندگیش یه پا کابوس بدون بیداری بود !
👍 75💔 14😢 6❤ 5🤣 4😈 1
3 941330
فقط دو روز دیگه لیست میشه اگر از ناتکوین پول در نیاوردی این فرصتو از دست نده 😍
حامی این بازی خود صاحب تلگرامه
👍 1
3 47400
این ایردراپ هر ارزش
۱دلار قیمت داره 😍😍😍 شما به راحتی میتونید بالای ۱۰۰۰دلار ازش درارین
فقط کافیه بزنید رولینک و بازی روشروع کنید
https://t.me/dogshouse_bot/join?startapp=oUiAwVxSRK6VaEFdcWZQKg
حتما حتما باید ایدی داشته باشین
👍 2
3 53910
🌹🍂🌹🍂🌹🍂
#پارت_433
#عروسـهـ_سیزدهـ_سالهـ
اگه صورت منو میدید چیه... اون از بطن دلم خبر داشت . خوابیدم اما چیزی جز کابوس به چشمم نیومد.
_سیامک هنوز نرسیدیم ؟
_یکم دیگه مونده .زنگ بزن به نگار.
قطرات ناشی از عرق دستم رو صفحه گوشی چکیده میشد. تمیزش کردم و زنگ زدم به نگار . اما با صدای :
_دستگاه مورد نظر خاموش میباشد .مواجه شدم.
_ خاموشه !
گوشیو رو پام کوبوندم. چیزی نمونده نزدیکیم. چشای سیامک از خستگی قرمز شده بود ؛ به سختی رو جاده زوم کرده بود تا مبادا نگارو جا بزاره .
_دیدمش.فکر کنم خودشه.
سرمو به شیشه جلو نزدیک کردم و اصلا نگران این نبودم که یه ترمز از جانب سیامک ممکنه سر سالممو به باد بده ! شیشه رو کشیدم پایین و سرمو از شیشه بیرون بردم.
_نگااااررر...
از صورت دخترک کز کرده کنار جاده مطمئن نبودم اما وقتی صدای خودشو شنید بی هوا سمت ماشین پرید. سیامک سرعت کنترل شدشو به توقف رسوند.
دستای کشیدم توان باز کردن در رو هم نداشتن .با اینکه همه چی تموم شده بود و نگارو پیدا کرده بودیم اما یه خلا تو وجودم خیمه زده بود. چقدر باید بارو میکردم ساعت 3 صبحه و من نگارو تو بدترین حالت ممکنش دیدم؟
از ماشین پیاده شدم و بدون شک اولین قدم برای دراوردن خستگیم بغل نگار بود. دویدم سمتش و دستمو رو صورتش قلاب کردم :
_خوبی نگار؟
دست میکشیدم به بدنش :
_مطمئنی حالت خوبه ؟
به درو وبرم نگاه کردم و سرمو بهش نزدیک کردم :
_ حرف بزن نگار حرف بزن دختر...
_شاید ترسیده ...
صدای سیامک تو عمیق ترین حالت ممکن به گوشم رسید .برگشتم سمتش:
_ خیلی حالش بده...
انگار زبونش بند اومده . با گریه خودشو تو بدنم پرت کرد. اون لحظه چی میخواست جز یه اغوش باز ؟
گوشی سیامک خودشو کشت تا بلکه سیامک رضایت داد و جوابشو داد. از فرصت استفاده کردم؛ با اینکه خودم از گفتن اون جمله زجر میکشیدم امابه زبون اوردم :
_نگار... بهت دست درازی کرد؟
چشاشو بست و فقط زار زد . بازوشو تو مشتم جا داد:
_حرف بزن ...
مژه های خیسشو که معلوم بود تو 9 ساعت اخیر رنگ خشکی ندیده بهم فشرد .
👍 68😢 8❤ 6❤🔥 5
3 831140
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.