𝘓𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦 𝘤𝘶𝘳𝘭𝘺🥑

ولی تازه شروع شده😂😭

از دوشنبه میرم سر کلاس دوستان War is over.

Health science student

دیگه نیستم😂💀

صبح بخیر امیدوارم روز خوبی باشه برای هممون🩵

این روزا بیشترین چیزی که احساس میکنم احساس ترس هست همه چیز رو نمیشه با کلمات توضیح داد ولی چند هفته است که نمیشه گفت حالم بده ولی میدونم این ارمیتا نیست . استرس و اضطراب خیلی شدید به قدری از مغزم انرژی گرفته که دیگه چیزی برای ارتباط برقرار کردن با ادمای مورد علاقم یا حتی فعالیت های بدنی گاهی باقی نمیمونه انگار بدنم و مغزم رو چلوندن… شب ها تپش قلب و یا افکاری که وسط فیلم دیدن میان سراغم به خودم میام میبینم پنج دقیقه از فیلم رفت و من اصلا اونجا نبودم بیشتر از هرچیز دیگه ای شبیه به من نیستن. تلاش زیادی برای کنترل کردنشون میکنم ولی اکثرا داره جواب نمیده حواسمو پرت میکنم ولی اونم نسبیه. فقط میخوام خودم باشم همون آرمیتایی که برای همه انرژی و سان‌شاین میاورد همونی که به بقیه کمک میکرد از محیط امنشون خارج شن نه اینی که الان بیشتر از همیشه احتیاج به برعکسشو داره. خاموشه خسته اس. وقتی مغزت انقدر شلوغ باشه واقعا انگار فلج و ناتوانت میکنه توی همچی. من میدونم خسته اس میدونم ممکنه توان خیلی کارا رو نداشته باشه ولی دقیقا همون موقع که شکست میخورم توی برقراری ارتباط با کسایی که میکشنم بالا یا تمرینم یا هرچیزی که منو تعریف میکنه و حالمو خوب میکنه همچی بدتر میشه سرکوب میکنم خودمو ناخودآگاه بیشتر وقت ها ساکتم و این عجیب ترین اتفاقیه که برام افتاده حتی حرف های ساده رو هم مزه مزه میکنم. گیجم بیشتر از همه گیجم و نمیدونم دقیقا داره چی میشه. من همیشه خودمو ریکاور میکنم ولی الان نمیخوام اینطوری ادامه دار باشه…

And things change

There’s always hope