cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

آه‍ــیــل‌😈🚫

این رمان دارای محدودیت سنی می‌باشد😅 #تخیلی_ماورا‌طبیعه_عاشقانه_ممنوعه😈 ⚜❌نویسنده هیچ مسئولیتے در قبال معتاد شدن شما ندارد❌⚜ به قلم دلآ °🧿

Show more
Advertising posts
1 033
Subscribers
+624 hours
+207 days
+14630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

- عروسکشو برداشته آورده میگه به نی‌نی شیر بده! من چه جوابی باید بهش می‌دادم کاوه؟ می‌خندد و از روی تنم بلند می‌شود. خیره به عضلات برهنه‌اش میشوم و او دستش را سمت سینه‌هایم می‌کشاند. - بگو این خوشگلا صاحب داره والسلام! نوازش‌هایش تنم را مور مور می‌کند. ناله‌ی خفیفی می‌کشم و او پوست گردنم را به دندان می‌گیرد. - آی...یواشتر کاوه. بچه بیدار میشه یه وقت! دستم به دور گردنش قفل می‌شود و او آرام‌آرام پیشروی می‌کند. - دلم تنگه برات نیم وجبی، یه امشب بزار بی‌نق و نوق ‌و بی‌سر خر... حرفش نصفه می‌ماند. در اتاقمان بی‌اجازه باز می‌شود و آوا درحالی که چشم‌های خواب‌آلودش را می‌مالد کودکانه و بی‌حال می‌گوید: - نی‌نی شیل می‌خواد مامانی! https://t.me/+YLqoB1DpWwBjOTA8 ساعت 10 پاک
Show all...
آرتمیس دختری که طی یه اتفاق غیر منتظره گیر یه باند خلافکار به نام نجوای خاموش می افته!! باندی که بویی از انسانیت نبردن و قتل کردن و شکنجه دادن آدما براشون تفریحه! درست زمانی که فکر می کنه از شر اون باند خلاص شده ناگهان ورق بر می گرده چی میشه اگه رئیس باند نجوای خاموش از تو خوشش بیاد؟! مردی که همه فکر میکنن یه افسانه است! یه افسانه زنده! مرد جذاب و قدرتمندی که درست لحظه ای که چشمات با یه پارچه بسته است بیاد بالا سرت و سر انگشتاشو روی لبات بکشه و کنار گوشت پچ بزنه _دیر کردی دختر بد! خیلی وقت بود منتظر بودم بیای پیشم پروانه کوچولو! و عشقی غیر منتظره شعله ور میشه‌!! https://t.me/+cUtXh-6oZyBhNGM0 10پاک
Show all...
Judge Hashri🔞💦 تندتند توی ک.ص تپل و تنگش تلمبه میزدمو با هر تلمبه ایی که به ک.صش میزدم سینه های درشت و بزرگش بالا پایین میشدن گردنش رو چنگ زدم و خودم رو تند تر تو ک.صش عقب جلو کردم چشم هاش خمار خمارشده بود و صدای ناله هاش کل اتاقم رو برداشته بود _زیر کی داری جر میخوری؟ کمرم رو با درد چنگ زد و صورتش درهم رفت _اه..اخخ اهههه توروخدا یواشتررر لامصب تحمل این همه کلفتی رو ندارم ماله شوهر خدابیامرزم خیلی کوچیک بود گردنش رو محکمتر چنگ زدم _گفتم زیر کی داری جر میخوری؟ _زیر قاضی مملکت تو اتاقشش داره ک.صمو جر میدهه اهه زنه به قتل شوهرش متهم شده وبا قاضی پرونده اش سک.س میکنه تا..🔞🫣👆 https://t.me/+gN1SPTAblfliODY0 https://t.me/+gN1SPTAblfliODY0
Show all...
فاحـشه‌ی قاضـی🔞⚖

آقای قاضی با پوست سفید سوتین مشکی بسته بود، خودت بودی نمیکردیش؟ 🔞👅💦

#ناپدری‌شهوتی🔥💦 #part8 زیر تخت قایم شده بودم و از زیر تخت مامان و شوهر جدیدش نظاره گر سکسشون بودم مامان روی تخت قمبل کرده بود و لرزی به ک.ون سفید و تپلش داد که ناپدریم اسپنکی به ک.ون مامان زد و جوونی گفت _این تپلی ماله کیه؟ شهوتی دستم توی شورتم رفت و دورانی با انگشت فاکم ک.صم رو میمالیدم _ماله تو عشقم ..ماله ک.یر کلفت تو بکن توش داره نبض میزنه لامصب! صدای برخورد چیزی رو شنیدم نمی تونستم ببینم خوب فقط ک.ون مامان رو می تونستم ببینم اما از صدای برخوردشون متوجه شدم که مردونگیش رو توی ک.ون مامان کرده و داره وحشیانه تو ک.ص مامان تلمبه میزنه از شدت شهوت نتونستم خودم رو کنترل کنم و ناخواسته اهی...😱💦 https://t.me/+gvpip_XZQwM2N2Vk https://t.me/+gvpip_XZQwM2N2Vk
Show all...
_باید تو دهنت ارضا بشم...دهنتو بیار جلو... عقب رفت که سرشو به ک.صم کوبیدم و با تمام وجود آب.مو خالی کردم: _ اهههه جیغ خفه ای کشیدم که روم خیز برداشت و یکی از انگشتاشو تو باسنم فرو کرد و با دست دیگش قلم تتو رو رو ک.صم کشید.حشری لاله گوشمو مکید : _ هم میگامت هم ک.صتو خط خطی میکنم... https://t.me/+BBMiXiEe4i45YTJk https://t.me/+BBMiXiEe4i45YTJk یه مدل ح.شری که با هوا هم آبش میاد و میخواد تو دهن تتو آرتیستش ارضا بشه تا...🔥💦🔥
Show all...
#قاضی‌حشری🔞💋 ک.یرم رو جلوی لبای ژل زده اش بردم و با غرور با ک.یرم روی لبش سیلی زدم _ک.یر من کلفت تره یا اون شوهر مرده ات؟ با عشوه دستشو روی سر ک.یرم کشید و کلشو توی دهنش فرو برد و یه لیس عمیق زد _معلومه ماله تو..درضمن راجب مرده اینجوری حرف نزن اخمامو توی هم کشیدم و روی میز کاریم پرتش کردم _از اون دفاع میکنی؟ با عشوه دستشو دور ک.یرم حلقه کرد و چشماشو خمار کرد _ک.یر تو خیلی بهتر از اونه آقای قاضی! سک.س  زنه بیوه با آقای قاضی برای تبرئه شدن از قتل شوهرش..🔞😱👆 https://t.me/+gN1SPTAblfliODY0 https://t.me/+gN1SPTAblfliODY0
Show all...
فاحـشه‌ی قاضـی🔞⚖

آقای قاضی با پوست سفید سوتین مشکی بسته بود، خودت بودی نمیکردیش؟ 🔞👅💦

- ک.صمو یه نگاه بنداز سحر جون تازه شیوش کردم میخوام فردا تو حجله داداشت آبروم نره حشری رون های تپل تازه عروس داداشمو از هم باز کردم که با دیدن ک.ص تمیز و صورتیش لای پام خیس شد و انگشتمو لاش کشیدم که از جا پرید. - هییی چیکار میکنی سحر!! گفتم فقط چک کنی ببینی جایی رو از قلم ننداخته باشم خمار چو.چولشو با انگشتم تند مالیدم و سرمو لاپاش بردم که جیغ کشید و تند تند شروع به لیس زدن ک.ص خوشمزش کردم - آهههه نه.....من زنداداشتم سحر آخخ تو دختری هوسی چو.چولشو محکم مکیدم و تاپ تنشو بالا زدم که پستون های گندش بیرون پرید و سیلی بهشون زدم و لباسای خودمم از تنم کندم و با ک.صم رو دهنش نشستم که تقلا کرد و چو.چول پف کردشو بشگون گرفتم. - زود باش عروس حسابی ک.صمو بلیس و الا قبل داداشم خودم پردتو میزنم.....🔞💦 https://t.me/+VyesO0qYHp1hZjNh https://t.me/+VyesO0qYHp1hZjNh خواهر شوهر حشری ک.ص تازه عروس باکره داداششو لیس میزنه و....
Show all...
Repost from N/a
من امیر مقاره‌م، پسری که جز سختی چیزی نکشید❌ مادرم به خاطر غم اعتیادِ پدرم فوت شد و تو خونه خرابه‌ای من بودم و خواهر بیچاره‌م و یه پدر معتاد. پدرمزیاد دووم نیاورد و مرد ولی دوستای معتادش هر روز تو حیاط خونمون بودن و اذیت میکردن، منم سرکار میرفتم و از میوه‌های مونده و کهنه برای شام خواهرم میاوردم تا اینکه با رهام هادیان مدیر یه شرکت که تو مسابقات رالی شخص معروفی بود آشنا شدم و منو استخدام کرد...🥹🏎 https://t.me/+d1jc8GYaI2xhZTA0 ۱۹
Show all...
Repost from N/a
- دِ جواب بدههه...موقعی که من مث سگ داشتم له له میزدم برات داشتی به ریشم میخندیدی و نقشه فرار با اون پسره تخمی میچیدی؟ ارهههه؟ - ن... - هیسسس...خفه شو...تاوانشو پس میدی شهرزاد...تاوان پس میدی. خودم رامت میکنم https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk 17پاک
Show all...
Repost from N/a
دو تا #وکیل که #دشمنن با هم #همخونه میشن اما یکیشون #دیوث بازی درمیاره و ...😈🔞 https://t.me/+DAAdf37Ivr9lYmM0 17پاک
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.