ماهِ کامل🌕

چقدررر من امشب به این یاداوری نیاز داشتم...🥲👌🏻

اگه امروز به برنامه‌هات نرسیدی یا حال نداشتی کاری کنی، فدای سرت. مجبور نیستی همیشه تلاش کنی و در حال پیشرفت باشی. یه نفس عمیق بکش و خودزنی نکن. تو لوزر نیستی. ولی نذار عقب افتادن کارها یه عادت بشه برات. فردا میتونی کاراتو انجام بدی.

تنها چیزی که واسه این دو روز مطمئنم میخوام انجام بدم ؛ گوش دادن دوباره و دوباره به دو فصل اول جافکری هست و این بار ان شالله اگر فرصت کنم نکته های مهمش رو بنویسممم.. و این که انیمیشن inside out 2 رو هم ببینم.. اگر شمام انیمیشن قشنگی میشناسین بهم معرفی کنین😍🙏🏻

ما شاهد رنج‌های زیادی بودیم ولی چیزهای زیادی مونده که هنوز ندیدیم و نفهمیدیم اما دیگه آدم سابق نمی‌شیم.

۲ روز تعطیل و تنهااا رو تو خونه در پیش دارممم که کلی براش برنامه دارمممم😁😍 از یطرف دلم میخواد به کارای عقب افتاده ام برسم و از طرفی هم دلم میخواد بشینم فقط فیلم ببینم و استراحت کنم🫠

امروز بعد از امتحان و نوشتن خلاصه پرونده ؛ من اینقدرررر خوشحال بودمممم که لبخند از رو لبم نمی رفتتتت اینجوری 😁😁😁 واقعا از اتمام هیچ کدوم از بخشا حتیییی جراحی سم اینقدر خوشحال نبودممم😐😐 و این در حالتیه که من عااااشق قلب بودم🤦🏻‍♀و بهش به عنوان گزینه ی تخصص فک میکردم ولی الان هیچ حسی نسبت بهش ندارم🫠 چرا ؟ چون تو کل این یک ماه فقط خلاصه پرونده می نوشتیم و هیچ اموزشی نداشتیم و اینقدر خسته میشدیم و بار روانی زیاد بود که فرصت و انگیزه ای نبود که خودتم چیزی بخونی در صورتی که ما تو استاژری هم دو برابر این تعداد مریض دیدیم ولییی رزیدنتمون گل بود و تو اون شلوغی نه ابیوز میکرد نه بی احترامی و کلیم بهمون یاد میداد🥺

امتحاااان قلب ✅ خدایااااااا من زنده امممم💃🏻💃🏻😁😁 خلاصه های امروزم بنویسیم و ازین بیمارستان فراااااار کنیم🏃🏻‍♀🏃🏻‍♀ خبر خوب : رزیدنت گفت نمره ای که دست منه کامل میدممم فک میکردم بازم میخواد عقده ای بازی دربیاره و کم بده🥲

برای کسایی که جدید اومدین هم بگم ؛ رِی دوست صمیمی منه که دندون پزشکه و ما از اول دبستان همو میشناسیم اما اصل صمیمیت ما برمیگرده دقیقا به ۷ سال پیش ... خدایا ۷ سال شددد🥺🌱

بچه ها دیشب رِی اومد تو بیمارستان پیشم 🥺😍 یعنی بهش زنگ زدم شام سفارش دادم برو بگیر بیا🥲 تنها نکته ی مثبت و دلیلی که تونستم ادامه بدم همین بود اصن..🚶🏻‍♀ اولا که کلی گیج شده بود تا پاویون رو پیدا کرده بعد اومده خوووف کرده😂 میگه تو واقعا هر کشیکت اینجایی؟؟تو همچین جای ساکت و خوفی؟ چجوری تحمل میکنی؟؟ یکم شام خوردیم حرف زدیم بعد بهم زنگ زدن که بیا یه مشورتی هست انجام بدی ، بهش میگم بمون من میام طاقت ندااااشت میگفت من نمی تونم این اتاقو تحمل کنم دارم خفه میشممم خلاصه بعدش که برگشتم میگه من یه لحظه چشمامو بستم و با خودم گفتم من به هیچ وجههه دوست نداشتم جای تو باشم ، جدای از استرسی که داری تو هر کشیکت فضای اینجا خیلی بده و یه حرف جالبش این بود که گفت " حس میکنم خستگی ها و استرس تک تک آدمایی که اینجا کشیک بودن روی دیوارا و وسایلا مونده و وقتی وارد اینجا میشی بهت القا میشه " راس می گفت...🚶🏻‍♀🥺

بدترین حالت همینه که روز پست کشیکت ، روز آنژیو و کت لب باشه یعنی دقیقا همین دو حالتی که من این هفته کشیک بودممم.. قشنگ خستگی ۲ و ۳ روز روی تنته🫠🥲