نیلوفر شیدا
نیلوفرم سر بر آورده از مرداب های پر التهاب سرشاراز شوق روییدنم،دریابم
Show more284
Subscribers
-124 hours
-17 days
-1230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
در وسعت فاصله
چه کسی باز
از تو گفت
جاده ها هنوز
برای نرسیدن
در دست تعمیر مانده اند
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
در گوش دختران ما
چه کسی قصه گفت
که جای خواب
پیراهن بیداری را
به تن می کنند
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
Repost from شهرکبود
Photo unavailableShow in Telegram
عشق را
به خون میزنند و
میخورند
آجر میشود نان
در نیمههای گمشده
✍#شیدا_شهبازی
📚#خوشه_خوشه
Repost from شهرکبود
Photo unavailableShow in Telegram
لب را
می دوزیم
خاکستری می شوند
حرف ها
✍#شیدا_شهبازی
📚#خوشه_خوشه
#جایزه
گوشه ی طاقچه نشسته بود .
گاهی از بس خاک گرفته بود؛
حتی نوشته هایش قابل خواندن نبود.
احمد آقا گهگاهی که آینه نگاه می کرد
آه بلندی می کشید و میگفت هی جوانی.....
و بقیه حرف را میخورد.
کسی نمی دانست جوانی اش در آینه گم شده بود
یا رتبه ی خاک گرفته تابلو
یا جایزه لب پریده ادبی که هروقت مهناز خانم
با یک دستمال و شیشه پاک کن سمتش می رفت .
احمد آقا هر جا بود خودش را می رساند و بر کیفیت دستمال کشی نظارت مستقیم داشت .
یک روز که لامپ مهتابی طاقچه سوخته بود
احمد آقا با احتیاط بالای چهارپایه رفت.
مهتابی را عوض کرد و ایستاده روی طاقچه گذاشت .
چشمتان روز بد نبیند
مهتابی قل خورد و با جایزه لب پر گلاویز شد
در عجیب ترین حالت ممکن روی طاقچه متوقف شد .
ناگهان صدای فریاد محمد رضا پسر بزرگ خانواده خراشی به گوش خانه انداخت .
جایزه لب پر بعد از کشتی نابرابر با مهتابی از طاقچه پایین افتاده بود و روی انگشتان محمدرضا فرود پیروزمندانه ای داشت .
همه از سقوط آزاد جایزه و سلامت آن به دست سرنوشت داستان ها میگفتند.
نعره های محمد رضا میان معجزه ها گم می شد .
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
#داستانک
رنگ و رو رفته است
قالی دلتنگی
گره به گره رنگ می خواهد
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
حوالی این روزها
شورش کرده خاطرم
نه کبوتر
آواز صلح می خواند
نه با شاخه ی زیتون
رنگ سبز می پوشم
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
Photo unavailableShow in Telegram
میبندم پنجره را
نارنج ها
پشت زندگی
صفحه میگذارند
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
عشق را
به خون میزنند و
میخورند
آجر میشود نان
در نیمههای گمشده
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
عشق را در خون میزنند و
میخورند
آجر میشود نان
در نیمههای گمشده
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
Photo unavailableShow in Telegram
فاصله را
تاب نمی آورند لب ها
بوسه
با دود علامت می دهد
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
لب را
می دوزیم
خاکستری می شوند
حرف ها
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
👍 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.