چامههای ناگهان.
راستش نویسندهی نوشتههای اینجا منم؛ پس فروارد خیلی بهتر از کپی کردنه. خیالِ همصحبتی اگر بود: http://t.me/HidenChat_Bot?start=2140713340 «این شعرها، ناگهانیاند. حادثهاند، حادثه.»
Show more757
Subscribers
-324 hours
-47 days
+2030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
دل ساحلنشین من، شکار موج دریا شد
به گرداب جنون پیچید، غرق آرزوها شد
چراغ چشمک فانوس، نیرنگ رسیدن داشت
شب خوشباوریهایم مزار صبح فردا شد
چه کردی با نگاه من که از اعجاز چشمانت
تمام گم شدنها را، نشان گردید و پیدا شد
کجای این شب بیخواب، گذشتی از خیال من
که راز اشکهای من، برون لغزید و افشا شد
نگاه تو تغزل را چنان بر تار و پودم ریخت
که پیر واژههای من جوانی کرد و زیبا شد
«اسحاق انور»
خواب میبینم در حیاط خانهمان
گیلاسِ پوسیدهای
از شاخه جدا میشود
و مادرم که از توی آینه میخندد
به من میگوید:
«شبیهِ نقاشی دستهای خدایی!
زیباییات ابدیست.»
من اما خندهام نمیگیرد
تنها نگاه میکنم به خاک
که ذره ذره
همرنگِ استخوانم میشود
و سر که بر زمین مینهم انگار
با صدای واپسین نفسهای نیاکانم
به خواب میروم
و دوباره
دوباره خواب میبینم
که دستهایم
شبیهِ گلدانِ نسترنند
و مادرم که میخندد
لبهایش چروکیدهاند
انگار کرمِ کوچکی
به شمایلِ دروغ
خندهاش را میجود
اما دوباره میگوید:
«مامکم!
چشمهایت شبیه دانهی بادامند
زیباییات ابدیست.»
Repost from سرمست•
هنرمندان عزیز این پیام رو فوروارد کنید چنلتون، متن، عکس، آهنگ، نقاشی ووو از خودتون رو (حتماً اثری از خودتون باشه!) که خیلی دوست دارید رو ریپلی کنید تا هنرتون رو بذارم سرمست.🌖
-چنلهای زیبا رو جوین میشم. -اثار چنلهای مورد علاقهم رو ریپلی میکنم و دربارهشون نظر میدم. -اگر از نوشتههایم خوشتان آمد خوشحال میشم مهمون سرمست باشید.
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.