عمر میڈیا فارسی

توضیح تحریک طالبان پاکستان با استناد به گزارش رسانه های بین المللی اخباری منتشر شد که رسانه های بین المللی استفاده از خاک افغانستان را برای تروریسم جاری در پاکستان تایید کرده اند و برای این کار کارت ها و فیلم های جعلی رهبری تحریک طالبان پاکستان را نیز نشان داده اند. ما بارها اعلام کرده ایم که جهاد دفاع مقدس خود را از خاک خود پاکستان ادامه می دهیم، اگر یک سازمان بین المللی بتواند مسئولیت بپذیرد و اعتماد کند، ما می توانیم رهبران خود را در مقابل رسانه ها در پاکستان نشان دهیم و همچنین می توانیم با آنها ملاقات کنیم. ارائه کارت های اسلحه به عنوان مدرکی که نشان می دهد در عصر حاضر ساخت چنین کارت هایی به قدری آسان است که هر کسی می تواند آنها را انجام دهد بسیار کودکانه است.  و ویدیویی که نمایش داده شده فیلم نبرد چیترال است محمد خراسانی سخنگوی: تحریک طالبان پاکستان 28/ صفرالمظفر /1446ھـ ق 01/ ستمبر / 2024 ء

گزارش تفصیلی از عملیات های تحریک طالبان پاکستان در ماه اگست (2024م) (محرم الحرام - صفر المظفر) تعداد مجموعی حملات: 243 ــــــــــــــــــــ مناطق عملیات: ولایت دی اي خان: (74) وزیرستان جنوبی : 50 دیره اسماعیل خان: 15 تانک: 9 ولایت بنو: (65) وزیرستان شمالی: 55 بنو: 5 لکی مروت: 5 ولایت پشاور: (54) خیبر ایجنسی: 43 پشاور: 6 مهمند ایجنسی: 4 چارسدہ: 1 ولایت ملاکند: (31) دیر بالا: 9 باجوړ ایجنسی: 8 دیر پایین: 6 سوات: 5 شانگله: 1 ملاکند: 1 چترال: 1 ولایت کوهات: (13) کرم ایجنسی: 10 اورکزی ایجنسی: 2 کوهات: 1 ولایت مردان: (2) مردان: 2 ولایت جنوبی پنجاب: (2) میانوالی: 1 دیرہ غازی خان: 1 ولایت کویته: (1) ولسوالی کویته: 1 ولایت ژوب: (1) قلعه سیف اللہ: 1 ــــــــــــــــــــ نوعیت عملیات: سنایپر/حمله لایزری: 113 حملات گوریلایی: 42 انفجارهای بمب/بمب دستی: 32 حملات تهاجمی: 22 کمین ھا: 14 حملات تلافی جویانه: 11 حملات هدف‌مند: 7 حملات موشکی: 2 ــــــــــــــــــــ خسارات جانی دشمن: کشته‌ها: 202 زخمی‌ها: 245 مجموع کشته و زخمی ها: 447 تعداد اسیران: 7 ــــــــــــــــــــ سازمان‌های آسیب‌دیدگان: فوج/ایس ایس جی: 272 پلیس/سی تی دی: 86 اف سی: 83 کارمندان مخفی/کمیته امن: 7 ــــــــــــــــــــ تخریبات: 39 عدد دوربین ها امنیتی 17 عدد وسیله نقلیه نظامی 6 عدد ساختمان های نظامی 5 عدد کمره های درون 1 عدد تانک ــــــــــــــــــــ تجهیزات به‌دست آمده از دشمن: 5 عدد تفنگ G3 3 عدد تفنگ LMG 2 عدد RPG7 3 عدد کلاشنیکف 2 عدد مخابره 1 عدد تفنگچه 1 عدد موبایل صدها مرمی، شاجورها و سائر تجهیزات نظامی.

"پیام من به جوانان امت این است که بس است! از خواب غفلت بیدار شوید. اکنون وظیفه شماست که از قربانی‌های بزرگان ما پاسداری کنید. این سرزمین پاک برای تحکیم نظام اسلامی آزاد شده بود، اما بازماندگان استعمار انگلیس همان نظام دلخواه خود شانرا تا امروز اجرا کردند. ما پیروان بزرگان خود هستیم و باید با پیروی از نقش قدمهای آنان، این داستان ظلم و ستم فرعون وقت را عوض کنیم." سرانجام، این جوان مجاهد که برای دردهای امت مسلمه می‌سوخت، در ۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲ شب وارد پایگاه هوایی نظامی میانوالی در پاکستان شد، تقریباً ۴۰ هواپیمای جت را منهدم و ۳۰ تن پیلوت های آنرا نیز به هلاکت رسانیدند. حوالی ساعت ۸ صبح مولوی طلحہ تقبله الله بعد از اینکه  تانک دشمن را هدف قرار داد فوراً به سوی دار جاویدان هجرت و قبل از 6 استشهادی دیگر خود، به سوی دیدار خداوند رحمان پرواز کرد.َ مولوی طلحہ شهید به  قافله شهداء پیوست، قافله‌ای که ما هم برای پیوستن به آن روز و شب خود را شمارش می‌کنیم. الله تعالی به جمیع شهداء اسلام در جنت الفردوس مقام عالی عطا فرماید. خون ما هم در تزئین و زینت این باغ نقش دارد ما را یاد کنید، وقتی که بهار به گلستان بازگردد.

سلسله شاهین جوان (1) من به رب خود قول داده بودم ) مولوی حمزه حلیمی ( قسمت دوم چهره‌های نورانی و پر امید این محبین راه الله، از همین لحظه خبر از مقبولیت آنان در درگاه الهی می‌داد. این گروه پنج نفره از عشاق که بعداً به هفت نفر رسیدند، وقتی برای سوار شدن به موتر آماده شدند، برای من هم فرصت داده شد تا برای آخرین بار آنان را در آغوش بگیرم. در این حال برای تلقین استقامت و پایداری این مبارزان، به آنان یاد چادرهای پاره‌پاره مادران و خواهران مظلوم امت که در خیابان‌های اسلام‌آباد به تکه‌های پارچه تبدیل شدند، همچنین آه‌های مظلومانه عافیه را که در طول زندان برای بیدار کردن امت خفته کشیده بود، یادآوری شد. قبل از سوار شدن به موتر، این بنده گنهکار از این نیکوکاران پاک ‌نفس، وعده شفاعت گرفت. و لله الحمد این پروانه های شمع رسالت خوشحالانه آن را پذیرفتند. آنان با چهره‌های گشاده و خندان خود، همچون یک نوشته مقدس بر دل و جان ما اثر گذاشتند که حتی پس از مرگ نیز به خون ما خیانت نخواهید کرد. نظامی که به خاطر آن جان عزیز خود را فدا می‌کنیم، باید به هر قیمتی نافذ گردد. و امت مظلومی که برای فردای آنان امروز خود را قربانی می‌کنیم، دیگر داد رسی و درمان زخم‌های آنان بر عهده شما باشد. آنان این بار سنگین را از شانه‌های خود به شانه‌های ناتوان ما منتقل کردند و با همان چهره های خندان به سوی مقتل خویش روانه شدند. آنان ما را با غم فراق خویش ترک کرده و خود به خواب ابدی فرو رفتند.(نحسبهم کذالک واله حسیبهم) آه‌ها و ناله‌های هم‌رزمان هنوز متوقف نشده ، هرکسی در گوشه‌ای ایستاده و چهره‌اش را در دستان خود گرفته و گریه می‌کرد. من خود را کنترول کرده و گفتم همه به مسجد جمع شوید. ولی بجای اینکه مجاهدین را دلداری دهم، خود بی‌اختیار شدم. در حین صحبت، صدایم در گلو گره‌دار شد و مجاهدین که گریه‌شان به هق‌هق تبدیل شده بود، دوباره شروع به گریه با صدای بلند کردند. از مسجد ما موجی از آه و ناله برخاست که همچون دودی میان آسمان و زمین منتشر شد. جدایی این گل ها از گلستان اسلام وارد مرحله بعدی شده بود. هم‌رزمان خود را در تمرینات مشغول می‌کردند و اساتید با دقت و عشق به آموزش پروانگان مشغول بودند. هیچ‌کس اجازه ورود به محل تمرین را نداشت و من به عنوان یکی از اساتید به سوی آنان رفته و پس از گذراندن چند ساعت، باز می‌گشتم. آن روز که من برای اولین مصاحبه، شهید مولوی طلحہ را انتخاب کردم، تقریباً ساعت سه عصر بود. او را از بقیه مجاهدین دور کرده و حال و احوالش را پرسیدم. بسیاری از حالات و وقایع را مولوی صاحب شهید به خاطر ترس از ریا فاش نکرد، اما تا آنجا که فهمیدم، مولوی شهید طالب العلم یک مدرسه دینی بود. از همان مدرسه شوق جهاد فی سبیل الله در او بیدار شد. تا درجه هفتم تحصیل کرد و سپس به دلیل مشغولیت‌های جهادی، فرصتی برای ادامه تعلیم تحصیل دور حدیث نیافت. وی در جبهات جهادی مختلف افغانستان و پاکستان از خود شجاعت نشان داد و سرانجام قبل از فتح افغانستان، شوق عملیات استشهادی در او بیدار شد و به‌طور رسمی به شاخه فدایی امارت اسلامی پیوست. اما با فتح افغانستان این آرزو وی تحقق نیافت. زمانیکه امیرالمجاهدین جناب ٹیپوگل مروت از منطقه (لکی مروت) به صفوف مبارک تحریک طالبان پاکستان اعلام بیعت کرد، مولوی طلحہ رحمه الله هم به این قافله پیوست. طی این مدت چندین بار به سوی لکی مروت تشکیل روانه شد و شهید مولوی طلحه رحمه الله و به‌طور رسمی به عنوان یک فرمانده عازم آنجا شده بود. وی در دل امراء جا پیدا کرد و به عنوان رهنما محبوب مجاهدین مدت ها خدمت کرد. اما شوق شهادت در دلش همچنان جوان بود که بلاخره او را به سوی مرکز استشهادیان مولوی مخلص صاحب سوق داد. پس از آموزش‌های نظامی، در انتظار دستور امراء بود و سرانجام در تاریخ ۲۸ سپتامبر این انتظار وارد مرحله بعدی شد. در طول تمرین ، از مولوی طلحہ شهید پرسیدم: "ماشاءالله، شما جوان هستید و می‌توانید خدمات جهادی دیگری هم انجام دهید. پس چه دلیلی داشت که به سوی حمله استشهادی آمدید؟" مولوی صاحب شهید گفت: "من به رب خود وعده کرده‌ام که به خاطر دین اش، خود را به تکه تکه کنم. امروز به همان وعده وفا می‌کنم و خود را برای این حمله آماده کردم. وقتی ظلم‌های فوج پاکستان را می‌بینم، دلم خون گریه می‌کند. می‌خواهم به نگهبانان نظام کفریه جمهوری بگویم که برای صبح کردن شب تاریک ظلم شما، من با خون خود آتش‌های نمرود را خاموش خواهم کرد." (البته کلمات شهید مولوی صاحب را من به زبان خود بیان می‌کنم) بعد از مدتی مکث، از او پرسیدم: "چه پیامی برای جوانان امت دارید؟" او گفت:

سلسله شاهین جوان (1) من به رب خود قول داده بودم ) مولوی حمزه حلیمی ( قسمت دوم