اتاقِ سردِ آبی

من نجات دهنده جدید پیدا کردم "مونیکا"برای خلق استعاره ها

تعظیم به خانم مونیکا

بوسه بر زخمم بزن!

²⁴خاطرت هست در میان احوالات مهر ماه به مقصد پاییزِ بارانی در آغوش مست نرگس تن هایمان ولیعصر را قدم زنان به اسارت عشق دراوردیم؟! بهمن را به حبس تنفس خاک خورده و کمی اسید طهران دود کردیم؛ در چشمهایمان امیدِ بوسه های طولانی،در دستهایمان مستی دست یار،در سینه هایمان قلب های به جامانده از آغوش و در لب هایمان خماری زخم های به جا مانده از میخانه یِ یار بیداد میکرد . تو چشمهایم را به اصوات صاعقه بوسیدی،در لاله گوشم نجوا کنان قول های ماندگار گونه بنا کردی و بال هایت را به دور از حجمِ حجاب نشان چشمهایم دادی ! که انگار بال های فرشته به تن داشتی و خود خواسته قاصد بودی "چگونه ان فرشته معصوم قاصد شد؟! "

‏محبوبم همستر هم تمام شد و تو نیامدی

مثلا فسنجون یاد بگیرم و هر روز برای خودم درست کنم 😭🙏