ߊܝߊܩࡑۛ ܩࡇߺ🦋ࡅ࣪ߺ❟عٔݺ࣮|ساحل گودرزی
رمان آرامش مصنوعی|درحال تایپ... ژانر:عاشقانه،درام نویسنده ساحل گودرزی جمعهها پارت نداریم کپی ممنوع❌
Show more1 266
Subscribers
No data24 hours
-177 days
-11030 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
Photo unavailable
- نام رمان: رنج نیلو
- خلاصه: عشق نیلوفر به پسرعموش ، پسرعمویی که از زن سابقش خیانت دیده و از دخترا متنفره ، اما این دختر برای جذب عشق سختش به دردسر های عجیبی دچار میشه
ژانر:اروتیک.درام.خشن.صحنه دار🔞
https://t.me/+lGS_ZHWVrXg3MDI0
https://t.me/+lGS_ZHWVrXg3MDI0
https://t.me/+lGS_ZHWVrXg3MDI0
24پاک
100
Repost from N/a
شانه هایش را ماساژ داد آراد که پشت سرش بود ،نیم رخ آیسو را دید لپش را بوسسید.
آیسو سرش را چرخاند و لبخندی زد هردو به هم دیکر خیره شدند. آراد نگاهش را برنداشت روی مبل کنارش نشست.
ایسو نفس عمیقی کشید آراد ایسو را به خودش نزدیک کرد و بوسه ای روی،پیشنانیش اش کاشت قلب ایسو بی قراری میکرد مسابقه ای با عقل و مغزش گذاشته است.
ایسو دلخور،گفت:
فکر کردم دوستم نداری!؟
اشتباه فکر کردی!
رفتارت تغیر کرده
نه ایسو.! نه !! منو نگاه کن من یکم بهم ریخته ام! درکم میکنی مگه نه!؟ اره؟!
تو قلب منی! میدونی! هیچکس با قلبش بازی نمیکنه! ایسو من نگرانتم!
من بهت گفتم دور بمون چون نمبخوام بین پدرم پدرت قرار بگیری !.
ایسو نگاه اشک الودش را به اراد دوخت اراد اخم کزده با محبتی که خشم میباربد ایسو را بغل گرفت!
هیس هیس گریه نکن دختر!
من میترسم
قلب اراد ازچی میترسه؟!
از اخر این رابطه !
هیچی نمیشه ! دورت بگردم .پدرت راضی میشع! حتی شده راضیش می..
با صدای شکسته شدن شیشه پنجره که روبه رویشان بود اییسو ترسیده جیغ کوتاهی،کشید، اراد به طرف پنجره حرکت کرد اما ...
https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0
https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0
https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0
مثبت 18سال🔞🔞🤤
24پاک
100
Repost from N/a
بزرگترین دشمنم منو به دام انداخت تا فقط همخوابش بشم😱🙈💦
https://t.me/+DAAdf37Ivr9lYmM0
21پاک
310
Repost from N/a
شوهرشو با یه زن دیگه میبینه🔞🤫
- اوففف کامران....چقدر خوبی توووو...اون زنیکه دهاتی هم اینطوری میکنی؟
او را میگفت؟
- سینههامو بگیررر...محکمتررر.
خواست برود که پایش به چارچوب در گیر کرد و وسط اتاق افتاد
https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk
21پاک
310
سکس چت خواننده معروف بعد کنسرت با رلش🔥🔞
خسته از تور کنسرتا و حجم کار بهش ویدئو کال دادم که دیدنش با لباس خواب حالمو خراب کرد
- میشه لباستو در بیاری؟...
چشمامو بستم تا عکس العملشو نبینم ولی راهی نبود حرفمو پس بگیرم رسما ازش سکس چت خواسته بودم!
دستشو سمت بند لباسش برد که حالم خرابتر شد و با عشوه خودشو واسم لخت کرد❤️🔥🔥
https://t.me/+U5Oja8656KEzYzBk
310
00:02
Video unavailable
چند گرگ توی جنگل با هم ترتیب یه دخترو میدن🫣🔥
وسط جنگل وحشیانه درونم میکوبید.
من به شکل انسانیم بودم و اون به شکل گرگیش.
روی چهار دست و پام بودم و کــــ*یرش به شکل گرگی خیلی بزرگ بود طوری که کــــصم داشت جر میخورد.
"بسه...دارم میمیرم...تورو خدا بسه"
متوجه نزدیک شدن دو گرگ دیگه شدم و وقتی یکی از اونا سینه هامو با زبون خیس و داغش لیسید حس کردم ضربه های زاندر محکم تر شد😱😱🔞
https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk
https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk
animation.gif.mp40.32 KB
310
00:02
Video unavailable
چند گرگ توی جنگل با هم ترتیب یه دخترو میدن🫣🔥
وسط جنگل وحشیانه درونم میکوبید.
من به شکل انسانیم بودم و اون به شکل گرگیش.
روی چهار دست و پام بودم و کــــ*یرش به شکل گرگی خیلی بزرگ بود طوری که کــــصم داشت جر میخورد.
"بسه...دارم میمیرم...تورو خدا بسه"
متوجه نزدیک شدن دو گرگ دیگه شدم و وقتی یکی از اونا سینه هامو با زبون خیس و داغش لیسید حس کردم ضربه های زاندر محکم تر شد😱😱🔞
https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk
https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk
animation.gif.mp40.32 KB
100
Repost from N/a
- عاشق صدای آه و ناله هاتم🔞
لبش و روی لبم کشید
-لعنتی! چی میزنی به این پوست به این تن به این لب که منو اینجوری مست میکنه؟
دستش و روی سینه ام گذاشت و فشار داد آه غلیظی کشیدم و و لب زیرینش مکیدم
-آه...آیی چیز خاصی نمیزنم رامان
تن عریانش و چفت تنم کرد و صدای جیر جیر تخت و اه و ناله من هر لحظه بیشتر شد
-هیچ وقت نمیذارم یه لحظه هم ازم جدا بشی قسم میخورم! تو مال منی تا ابد!🔞🔞😱
https://t.me/+HQQVWc3fNoc1OGI0
https://t.me/+HQQVWc3fNoc1OGI0
110
Repost from N/a
دختره رو موقع پـورن ديدن ميبينه🤤🔞
نگاهي به تابان انداختم كه با تاپ و دامن سفيد روي مبل لم داده بود و چيزي رو با لذت تماشا ميكرد.
از پشت گوشي سرك كشيدم و با ديدن فيلم پـورني كه ميديد چشمام گرد شد.😳
دستم و از پشت جلو بردم و سينهاش و توي دستم فشار دادم كه هين بلندي كشيد.
- تو اگه دنبال حال كردني چرا نمياي سراغ خودم جوجه؟! چيه نكنه دردت مياد؟!
دستش و به بـهـ•ـشت تپلش رسوند و با گاز گرفتن لبش چشماش و خمار كرد.💦
- دلم ميخواد يه جوري من بگـايي كه تا سه روز گشاد راه برم.🤤👅
https://t.me/+a_EvSmqU4ic4MDk8
https://t.me/+a_EvSmqU4ic4MDk8
110
Repost from N/a
دو تا #وکیل که #دشمنن با هم #همخونه میشن اما یکیشون #دیوث بازی درمیاره و ...😈🔞
https://t.me/+DAAdf37Ivr9lYmM0
17پاک
410
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.