کییرکگارد | Kierkegaard
Søren Kierkegaard - Danish Philosopher (5 May 1813 – 11 November 1855) “I stick my finger into existence and it smells of nothing.” آیدی جهت ارتباط و تبلیغات : @Kierkegaard_admin
Show more10 703
Subscribers
+8724 hours
+1387 days
+1 96530 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
تمام استنباط ما از درستی و نادرستی چیزها مشروط است. ماشینی هستیم که ازکودکی برنامهریزیاش میکنند برای آنکه جهان را آنطور ببیند که بزرگترها خواستهاند.
با این همه ما معتقدیم عقل داریم و قادریم خوب را از بد جدا کنیم.
~ چاه بابل
نوشتهٔ رضا قاسمی
@Kierkegaard3
👍 12🔥 3👌 2🍾 1
تمام استنباط ما ازدرستی و نادرستی چیزها مشروط است. ماشینی هستیم که ازکودکی برنامهریزیاش میکنند برای آنکه جهان را آنطور ببیند که بزرگترها خواستهاند
با این همه ما معتقدیم عقل داریم و قادریم خوب را از بد جدا کنیم.
~ چاه بابل
نوشتهٔ رضا قاسمی
@Kierkegaard3
از نظر من، نوشتن نهایتاً معطوف به قسمی آسیبزدن و خرابکاری است. این کلمه را در یک معنای متعالی بهکار میبرم: ما مینویسیم تا آسایش را مختل کنیم.
شخصاً هرآنچه که تا به حال خواندم، با هدف برهمزدن آسایش و راحتی خودم بوده. نویسندهای که نتواند به شکلی مرا عذاب دهد، برایم جذاب نیست.
~ امیل چوران
@Kierkegaard3
👍 22❤🔥 1❤ 1🔥 1
وقتی کسی به دیگری اهانت میکند نشان می دهد که در واقع هیچ حرف درست و واقعی ندارد که علیه او بیان کند، وگرنه علت آن را بیان می کرد و با خیال آسوده نتیجه گیری را به شنوندگان وا می داشت. اما برعکس، نتیجه را عرضه میکند و از ارائهٔ مقدماتی که به آن نتیجه منجر شده است، در می ماند، به این امید که مردم بپندارند به منظور کوتاهیِ سخن چنین کرده است...
~ در باب حکمت زندگی
نوشتهٔ آرتور شوپنهاور
@Kierkegaard3
👍 25❤ 5👌 2
Repost from N/a
💎مجموعه ای کامل برای هنردوستان :
📼سینما | 🎵موسیقی
👩🎨نقاشی | 📸عکاسی
💬فلسفه | 📖ادبیات
⬇️
😀https://t.me/addlist/BQTw4BRf3bo5Mjg0
📌هماهنگ کننده: @Filmsofun
الستر هنی در مقدمهای برای کتاب مفهوم اضطراب کییرکگارد، با بیان اينکه این عنصر همراه ناگزیر زندگی انسان است و حتی محبوس کرد خویش نیز گمان این را که دیگر مضطرب نخواهیم شد را تحقق نخواهد بخشید، سبقههای بیان ناپذیری اضطراب را بیش از بیش نمایان میکند.
شخصیت اصلی یادداشتهای یک دیوانه گوگول، آن مجنون ذکی، به دستان گوگول نوعی گریز از اضطراب را به نمایش میکشد. در این داستان اگر جنون درمان اضطراب باشد در فراسوی آن نیز دوباره مضطرب میشویم، مضطرب از اینکه زندگی عدهای در این طرف چنان در قانون و نظم است که خود را در کنار آنان هیچ میبینید. (دیوانگان در دیوانگی خود گوی سبقت را از قانونمداران میربایند) کییرکگارد در اینجا به ما میگوید این برخورد، این جنون، اشتباه است. این یعنی پشتکردن به امکانهایی که سرنوشتهای بشری ما ممکن است وابسته به آنها باشد، امکانهایی که از آنها میگریزیم و از مواجهه با آن پرهیز میکنیم ولی درحالی که اضطراب در کییرکگارد بیشتر به این مسئله نزدیک است که شخص در جایی و برای چیزی مضطرب میشود که اصلا دلیل هراسی ندارند. آنچه هست اضطراب نامشخصی است که هرچه پیش میآید موجب تنش میشود، اضطراب در کییرکگارد با ترس که به ابژهای دلالت پیدا میکند زمین تا آسمان فرق دارد. اضطراب در منظر کییرکگارد با آن تعریف که فعلیت آزادی در مقام امکان امکان است ما را به این سمت هدایت میکند که در منظر او این مقوله به چیزی اطلاق میشود که هیچ است معلول هیچ است... . این هیچ دقیقا همان هیچی است که به سنجش خویش از رهیافت مجنون گوگول سوق پیدا میکند. هیچ در مقام اضطراب منجر به تردید میشود "بيدار ماندن یعنیچه؟ یعنی با ترسولرز در هوای تردید نفس کشیدن..." هنگامی که کار فرد به فهم و آگاهی میکشد، تردید به عنوان عنصر بازدارنده یاس را به همراه خود خواهد آورد، چرا که فرد دیگر به تمایز میان خیر و شر دست نخواهد یافت.
اکنون نا-دانی(oblivion)مشخص میشود، نا-دانی نه شعور نداشتن حیوانی بلکه نا-دانیی که خصال روحی دارد. نا-دانی راجع به هیچ است. یعنی انسان به معرفت و آگاهی که تمایزبخش میان خیر و شر است در این مقوله دست نخواهد یافت. نا-دانی در هیچ oblivion است نه ignorance.. چیزی است که تاریک شدهاست، (البته شاید بتوان گفت بیاطلاعیست) نه کمخردی..
در نهایت همهچیز از آنجایی آغاز میشود که انسان از چیزی نهی میشود، نهی میل را در ضمیر انسان بیدار میکند، این فرض دانستن را جایگزین نادانی (ignorance) میکند و انسان با گناه آشنا میشود. نهی آدم را مضطرب میسازد زیرا امکان آزادی را در ضمیر او بیدار میکند. به همین دلیل است که کییرکگارد میگوید: "اضطراب سرگیجه آزادی است و هنگامی حادث میشود که روح میخواهد ترکیب دیالکتیکی هستی روان و هستی جسم را برنهد و آزادی این هنگام در امکان خودش فرو مینگرد و سپس به ریسمانی تناهی چنگ میزند تا با سر فرو نیفتد."
@Kierkegaard3
🔥 8👍 2🌚 1
یه زمونی بود که اینقدرها شیک و پیک نبودیم. یعنی زرت و پرت بلغور نمیکردیم که دِپرِسم و فلانم... دِپرِس... اصلا یادم نمیآد بچگیام ننهبابام گفته باشن دپرسیم. دپرس یعنی چی آخه؟ اسکلیم دیگه. فکر میکنیم هر چی اسمش فرنگیه باکلاسه... دپرسم یعنی باکلاسم... عقدهای بازیه دیگه... مرض هم شده مایهی کلاس. به سردرد بگی میگرن، به سرماخوردگی بگی فلو یا گریپ، به سرطان بگی کنسر و متاستاز، به خلمشنگی بگی اسکیزوفرنی.
~ متال باز
نوشتهٔ علی مسعودی کیا
@Kierkegaard3
👎 30👍 23🤯 2😢 1
هر شکلی از هستی، از کوچکترین پشه تا اسرار تجسد، مرا مضطرب میسازد.
~ ژورنال ها
نوشتهٔ سورن کییرکگارد
@Kierkegaard3
❤ 35👍 1😭 1
با چنل «Book lovers» میتونید کتاب های ارزشمندی رو با قیمت مناسب پیدا و خریداری کنید. ✅
https://t.me/Reybookss
https://t.me/Reybookss
ازدواج کنی، پشیمان خواهی شد. ازدواج نکنی باز هم پشیمان خواهی شد. در هر صورت چیزی جز پشیمانی برایت نمیماند. به سبکسریِ دنیا بخندی، پشیمان خواهی شد، بخاطرش اشک بریزی، دوباره پشیمان میشوی.
~ یا این یا آن
نوشتهٔ سورن کییرکگارد
@Kierkegaard3
👍 54👌 12🔥 6❤ 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.