cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

Miss Matilda

«آنچه از من مانده، زنی است که هنگام بیدار شدن می‌ترسد.» @Abnabatchooby_bot https://t.me/BluChtBot?start=63a3ac07b8d5a88e8c46

Show more
Iran372 674The language is not specifiedBooks36 901
Advertising posts
430
Subscribers
No data24 hours
-77 days
+3530 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

دو هفته پيش كه سومين جلسه ى شيمى درمانى مامان بزرگ رو همراهش رفتم، حالش خيلى بهتر از امروز بود. هنوز موهاش اون قدرى نريخته بود كه معلوم بشه "سرطان" داره. نشستم يه گوشه ى خونه اى كه به قول مامان بزرگ، براى فرار از تهرانِ پر دردسر ساختيم، و غمگين تر از هميشه ام. مامان بزرگ مى گه " ديگه شيرزن نيستم، قديم ها خيلى قوى تر بودم، انگار دست هام توانايى ندارن." اشك هاشو پاك مى كنم و سرم رو روى شونه اش مى ذارم. كاش توى همين روزهاى رنگى بمونيم، كاش مامان بزرگ تنهامون نذاره. بار اين غم روى دوشم سنگينى مى كنه.
Show all...
Season Amistat.mp35.95 MB
نمى تونى با چيزى كه هستى بجنگى.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
کاش دنیا انقدر کوچیک بود که مجبور میشدیم مچاله شیم تو بغل هم.
Show all...
"چيزى كه راجع به شكست آدم رو ديوانه مى كنه قرابتش به موفقيته." •ريگ روان، استيو تولتز
Show all...
Repost from Shadow
«راستی یک زن چطور می‌میرد ؟ مرگش چگونه است؟! یا لبخند به لب ندارد یا آرایش نمی‌کند یا دست کسی را نمی‌فشارد یا منتظر آغوشی نیست یا حرف عشق که می‌شود پوزخند می‌زند آری زن‌ها اینگونه می‌میرند.»
Show all...
شاید یه روز چمدون بستم و از همه جا رفتم.
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.