🔞𝗣𝘂𝘀𝘀𝘆 𝗣𝗶𝗻𝗸🍼

اومدم خونه دیدم خواهرم داره برای خودش میرقصه🎸 پشمام ریخت😀 گفتم چیشده عروسی دعوت شدی تمرین رقص میکنی؟😂گفت نه یه کانال عضو شدم تمرین ورزش با رقص میده هم رقص یاد میگیرم هم هیکلم خوب میشه😀 اینم آیدیشه : @varzesh_ba_raghs

تو vip به پارت 300 رسیدیم یعنی 160 پارت از چنلی اصلی جلوتر هستیم🙈💦 بالاخرهههههه بعد از درخواست های زیاد و مکرر شماها کانال 𝗩𝗜𝗣 رمان ممنوعه #مدرسه_69 افتتاح شد🔞 شما میتونید فقط با پرداخت 37,000 تومان عضو کانال vip بشید و پارت های ممنوعه و هات رو جلوتر بخونید!!! روزانه 2پارت داریم و همین حالاهاش تو 𝗩𝗜𝗣 اتفاقات آبدار و هیجان انگیز افتاده💦 پیوی ادمین برید با گفتن "شماره کارت" بعد از فیش واریزی لینک رو دریافت کنید👇🏻❤️ @School69_VIP

تو vip به پارت 300 رسیدیم یعنی 160 پارت از چنلی اصلی جلوتر هستیم🙈💦 بالاخرهههههه بعد از درخواست های زیاد و مکرر شماها کانال 𝗩𝗜𝗣 رمان ممنوعه #مدرسه_69 افتتاح شد🔞 شما میتونید فقط با پرداخت 37,000 تومان عضو کانال vip بشید و پارت های ممنوعه و هات رو جلوتر بخونید!!! روزانه 2پارت داریم و همین حالاهاش تو 𝗩𝗜𝗣 اتفاقات آبدار و هیجان انگیز افتاده💦 پیوی ادمین برید با گفتن "شماره کارت" بعد از فیش واریزی لینک رو دریافت کنید👇🏻❤️ @School69_VIP

#قاضی‌حشری🔞💋 ک.یرم رو جلوی لبای ژل زده اش بردم و با غرور با ک.یرم روی لبش سیلی زدم _ک.یر من کلفت تره یا اون شوهر مرده ات؟ با عشوه دستشو روی سر ک.یرم کشید و کلشو توی دهنش فرو برد و یه لیس عمیق زد _معلومه ماله تو..درضمن راجب مرده اینجوری حرف نزن اخمامو توی هم کشیدم و روی میز کاریم پرتش کردم _از اون دفاع میکنی؟ با عشوه دستشو دور ک.یرم حلقه کرد و چشماشو خمار کرد _ک.یر تو خیلی بهتر از اونه آقای قاضی! https://t.me/+oqtIo6yQNS0wODE0 سک.س  زنه بیوه با آقای قاضی برای تبرئه شدن از قتل شوهرش..🔞😱👆

داماد حشری شب حجله با خواهرش ک.ص و ک.ون نوعروس به فاک میدن🔞💦🍒 #part3 - آههه سحر آییی دهنت خیلی داغه ک.صمو خوب میخوری آههههه ایمان از تعریفی که از خواهرش کردم حرصی نیپل های سیخمو به دهن گرفت و غرید: - سحر حتی اگر تا صبح هم برات بخوره آخرش زیر ک.یر من جر میخوری عروسک حشری به خواهر برادری که به جون تنم افتاده بودن نگاه کردم و ک.صم بدتر آب انداخت که سحر تندتر مکیدش و انگشت کلفت ایمان تو سوراخ باکرم فرو رفت که نفسم بند اومد - آههه یواشتر آخخ جر خوردم صدای ناله و جیغم با نشستن ک.ص سحر تو دهنم خفه شد و ممه هامو تو چنگ گرفت و ک.صشو رو دهنم تکون داد‌. - جووون، بلیسش زنداداش انقدر بخور تا تو دهن داغ کوچولوت ارضا بشم هوسی زبونمو تند تند رو ک.ص آبدارش کشیدم که ایمان تلنبه های محکم و عمیقشو تو ک.ص باکرم شروع کرد و تا جایی پیش رفت که منو سحر باهم ارضا شدیم و آب جفتمون از سوراخ ک.صمون بیرون پاشید.....  https://t.me/+8MspjeGqt15kYzhh

_اههههه آیییی بیشترررر برو رو چوچـ.ولم...اهههه نوکشو با دستت بکش... چکی به ک.صم زد: _ جمع کن خودتو جنده... اومدی جنده خونه یا تتو بزنی؟ خم شدم و به ک.یرش چنگی زدم: _اهههه شتت چقدر بزرگه.... براش قمبل کردم و حشری ک.ونم‌تکونی دادم: _ بجنب پسر... سوراخم داره صدات میزنه... ک.یر دراز و کلفتتو میخواد... با انگشتش چوچولمو گرفت و از یه طرف قلم تتو رو رو ک.صم گذاشت: _ وقتی میخوای ارضا بشی به این فکر کن که چطوری قراره ابروت جلوی طرفدارات بره... حرکات انگشتشو رو چوچولم بیشتر کردو... https://t.me/+odZm3O63oHk4MjY0 دختر مدلی که قول داده موقع تتو ک.ص ارضا نشه تا خبرش رسانه ای نشه اما اون تتو آرتیست کاری می‌کنه که ...

#ناپدری‌شهوتی #part8 زیر تخت قایم شده بودم و از زیر تخت مامان و شوهر جدیدش نظاره گر سکسشون بودم مامان روی تخت قمبل کرده بود و لرزی به ک.ون سفید و تپلش داد که ناپدریم اسپنکی به ک.ون مامان زد و جوونی گفت _این تپلی ماله کیه؟ شهوتی دستم توی شورتم رفت و دورانی با انگشت فاکم ک.صم رو میمالیدم _ماله تو عشقم ..ماله ک.یر کلفت تو بکن توش داره نبض میزنه لامصب! صدای برخورد چیزی رو شنیدم نمی تونستم ببینم خوب فقط ک.ون مامان رو می تونستم ببینم اما از صدای برخوردشون متوجه شدم که مردونگیش رو توی ک.ون مامان کرده و داره وحشیانه تو ک.ص مامان تلمبه میزنه از شدت شهوت نتونستم خودم رو کنترل کنم و ناخواسته اهی...😱💦 https://t.me/+WTfI8quCpyc4MjI8

ک.ص دادنم به قاضی برای آزادی🔞 سرمو گرفت و زیر میز برد و همونجور که روی صندلی نشسته بود شلوارش رو در اورد و عباشو بالا داد. -ک.ست ارزش اینو داره که بخاطرش آزادت کنم؟ شلوار گشاد زندانیم رو پایین داد و شورت گل گلیمو کنار زد بخاطر تو زندان بودن نتونسته بودم شیو کنم نگاهی به موهای ک.سم انداخت و تفی کف دستش ریخت و  دور موهای ک.سم چرخوند که ناله ای کردم _اوممممم آقاااا ک.سم مال شماس ک.س گشادمو بگا آهههههه کمرمو به میز چسبوندم و عین جنده ها تو دادگاه آه و ناله کردم که ک.یرشو تو دست گرفت و به چ.وچولم مالید _تو زندون خیلی گاییدنت نه؟ جوری میگامت که دیگه یادبگیری به غیر از من به کسی ک.س بی ریختت رو ندی تا خودشو محکم توم فرو کرد... https://t.me/+oqtIo6yQNS0wODE0

دیلدو کمریم رو به کمر بستم و پاهای غزاله رو روی شونه های کوچلوم انداختم که با هیجان و ترس گفت _زود باش تا داداشت نیومده تفی روی سوراخ کـ*صش انداختم و بوسه ایی روی سینه هاش زدم _شل کن عشقم غزال شل کرد و با هیجان و شهوت بهم زل زد اولین بارمون بود که بعد از ازدواج غزال داشتیم باهم سکس میکردیم دیلدو کمریم رو آروم آروم توی کـ*صش فرو کردم که نفسش رو توی سینه حبس کرد و جیغ خفه ایی کشید _اهییی سحرر لعنتی این دیلدویی که بستی از کـ*ـیر داداشت کلفت تره.. حشری از شنیدن حرفاش تلمبه هام رو توی کـ*صش سرعتی تر کردم که با ناله به کمر کوچلو چنگ مینداخت و همزمان نوک پستون هام رو به دندون گرفته بود و میک میزد روی شکمش خم شده بودم و توی کـ*ص صورتیش تلمبه میزدم که در باز شد و داداشم با وحشت و چشمای گرد شده بهمون...😱🔞👇 https://t.me/+8MspjeGqt15kYzhh https://t.me/+8MspjeGqt15kYzhh سحر دختری که عاشق زن داداشش شده و هرشب دور از چشم داداشش کـ*ص زن داداشش رو با دیلدو جر میده💦

#بهشت_داغ🍓💦 #پارت1 _میشه تپلمو حین تتو بمالی؟ ک...صم بدجوری میسوزه! با لرزیدن قلم تتو رو ک...ص صورتیم به زور خودمو کنترل میکردم تا از درد و لذت جیغ نزنم و خیره به بازوی ورزیده و برنزه تتو ارتیستی که با اخم مشغول تتو کردنم بود لبمو گزیدم ک...صم بدجوری اب انداخته بود و چشمم همزمان به خشتکش بود تصور میکردم مث بقیه مردا با دیدن ک...ص باکره و خوشرنگم زود برام سیخ کنه اما بدون هیچ واکنشی تنها با یه گره ابرو بزرگ لای پاهام نشسته بود و کارشو میکرد _درد میکنه اروم تر.... لبه‌ی صندلی رو چنگ زدم و دوباره قلمو رو ک...صم تکون داد که یهو با جیغ ابم به پیرهنش پاشیده شد و با اخم بیشتری خودشو عقب کشید! _جلوی ابتو بگیر باید طرحتو تموم کنم! صدای مردونه و خشنش بیشتر تحریکم میکرد و با خماری نگاش کردم که دوباره دستگاهو رو ک...صم تنظیم کرد و پاهای سفیدمو بالا کشیدم _اووه...فاک.... پد پنبه ای رو کشید رو تپلم و با لذت پاهامو به هم فشردم _باز کن لنگاتو! از خدا خواسته پاهامو ‌دوباره براش باز کردم که لبه‌های به.شتمو کنار زد و این بار نوک دستگاهو رو چو..چولم فشرد و با درد شونشو چنگ زدم _آی... تند تند به کارش ادامه داد و نوک سینه هام بدجوری سیخ شد _اویی...یواش تر.... سوراخم نبض میزد و باز و بسته میشد و با بلند شدن صدای نالم این بار محکم دستشو کوبید رو ک...ص..م! _دوباره ابت بیاد کارو همنیجا تعطیل میکنم و میندازمت بیرون! https://t.me/+odZm3O63oHk4MjY0 https://t.me/+odZm3O63oHk4MjY0