Sorkh Memes | سرخ میمز
میمهای چپ مترقی ایرانی «هر آنچه که هست شایستهی ویرانیست» یه سری چیزا رو فقط توی اینستاگرام میذارم و یه سری رو فقط اینجا #مارکتینگ ⚠️هشدار: این کانال حاوی نظرسنجیهای زرد میباشد
Show more307
Subscribers
-124 hours
+57 days
+1730 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
یکم “چپستیز” باید جاش چپتر باشه یا همین اوکیه؟Anonymous voting
- چپتر
- اوکیه
“در نیمه ی اول عصر قاجار تعاملهای بین گروهی یا وجود نداشت و یا از چنان گستردگی ای برخوردار نبود که منجر به پیدایش انسجام جامعهای گردد و هویت عام جامعهای یا ملی را پدید آورد. گروههای مختلف اجتماعی، شکافهایی چون نظام ایلی ـ عشیرهای، روستایی و شهری) پراکندگی قومی ـ نژادی، تنوع زبانی و گوناگونی ادیان و مذاهب آنان را به قطعات غالباً متعارض با یکدیگر مبدل ساخته بود و اجازه ی تعاملات بین گروهی را از آنها بازمیستاند. لذا نوع روابط و مناسبات درونی گروهها و نوع مناسبات بین گروهی به ترتیبی سامان یافته بود که نه تنها تعاملهای بین گروهی را تقویت نمیکرد و زمینه ی جامعه ی عام یا کل را فراهم نمیآورد، بلکه خاصگرایی در تمام سطوح نظام اجتماعی بر سر راه ایجاد جامعه کل و نهایتاً هویت عام جامعهای مانعتراشی میکرد.
…
واژه ایران نباید به معنای وجود کلگر جامعهای در سطح نظام اجتماعی انگاشته شود. این واژه در دوران مورد نظر به جغرافیایی سیاسی اطلاق میشد که رعایای سلطان قاجار بودند، نه چیزی بیش از این. رعایا مجموعهای از گروههای اجتماعی متعارضی بودند که در رعیت سلطان بودن، آن هم به نحو سمبلیک، اشتراک داشتند. جغرافیای سیاسی ایران نیز پس از گسترش روابط خارجی و در جریان برخورد حکومت با سیاستها قدرتهای بزرگ آن روزگار معنا و مفهوم یافت. بکاربردن اصطلاح ممالک محروصهی ایران گواه این واقعیت است که دستکم در سطح اجتماعی و هویت عام جامعهای چنین طرز تلقیای وجود نداشت. پارههای مختلف اجتماعی همانطور که بودند به رسمیت شناخته شدند. همچنین در نوشتههای مورخان ایرانی واژهی مملکت علاوه بر ایران به ولایات مختلف مانند آذربایجان، خراسان و امثالهم نیز اطلاق شده است. سرانجام به سخنان پولاک معلم طب دارالفنون باید استناد کرد که نوع و گسترهی همبستگیهای جمعی را به روشنی معلوم میدارد. وی در این باره مینویسد: ایرانی تا آن اندازه در خانواده ریشه دارد که هر کاری از دستش برآید برای آن میکند. کارش با خانواده بالا میگیرد و با آن سقوط میکند و کاملا در احساس افتخار و سرافکندگی هر یک از فامیل خود شریک است. درست مانند این که ماجرا بر خود وی رفته باشد. پس از خویش و قوم و طایقه پس از آن ولایت برایش اهمیت دارد و سرفرازانه میگوید که خویش و قوم و طایفه دارم. وی تمام مردم برجستهی طایفهی خود را میشناسد و هرگاه یکی از اطراف آن مدعی تاج و تخت شود به خود میبالد حتی اگر ماجرا با سرافکندگی هم پایان پذیرد. از لفط وطن مراد وی ولایتیست که در آن به دنیا آمده است. از یک وطن جامع و کامل خبری ندارد.”
-تبارشناسی هویت جدید ایرانی، محمدعلی اکبری
🔥 5🍾 2☃ 1🍓 1
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.