کافه سایه 🌱
🌱احتياط بايد كرد . همه چيز كهنه ميشود و اگر كمي كوتاهي كنيم ، عشق نيز . بهانه ها جاي حسِ عاشقانه را خوب مي گيرند.. . نادر ابراهیمی . به کافه سایه خوش اومدین .. .❤️
Show more189
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
00:53
Video unavailableShow in Telegram
شما رو به دیدن این کلیپ فوق العاده دعوت میکنم ...😍
@cafe_Saye22
3.52 MB
👍 3
🪴برگشته بهم میگه: تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه تو را دوست دارم.
بهش میگویم چه عجب! به نظر میاد که شما هم دوست داشتن را داری تجربه میکنی. یادت است قدیمترها، آن اوایلِ رابطه منظورم است، بهم میگفتی: «تو عاشقِ من نیستی، تو صرفا عاشقِ عاشق بودنی! حالا با من هم نشد، با یکی دیگه!» و من هم مثل اسپندِ روی آتش بالا و پایین میپریدم که مگر میشود که عاشق نبود و صرفا عاشق بودن را دوست داشت؟ (این را با خنده گفتم، با خنده شنید، جفتمان خندیدیم.)
اما حرف همان است که بعضی وقتها، آدمها، توی یک رابطهاند، ولی در دو جای مختلف. یکی جلو تر از دیگریست، یکی آمادهتر از دیگریست، یکی عاشقتر از دیگریست پس باید صبر کرد. باید چراغِ راهنما را روشن کرد و آهسته رفت تا برسد. اینکه پشتِ سرش هی نور بالا بزنی که سریعتر باش، زودتر عاشق شو و آمادهتر باش کار را خراب میکند. باید کمی جلوتر راه افتاد و راهنما زد تا تو را گم نکند. ترسش که ریخت، شکّش که رخت بست، چشمش که عادت کرد، خودش میآید کنارت. و وقتی آمد، میشود همین که: تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه تو را دوست دارم.
✍️محمدجواد فروزاننژاد
@cafe_Saye22
👍 2🥰 1
🪴برگشته بهم میگه: تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه تو را دوست دارم.
بهش میگویم چه عجب! به نظر میاد که شما هم دوست داشتن را داری تجربه میکنی. یادت است قدیمترها، آن اوایلِ رابطه منظورم است، بهم میگفتی: «تو عاشقِ من نیستی، تو صرفا عاشقِ عاشق بودنی! حالا با من هم نشد، با یکی دیگه!» و من هم مثل اسپندِ روی آتش بالا و پایین میپریدم که مگر میشود که عاشق نبود و صرفا عاشق بودن را دوست داشت؟ (این را با خنده گفتم، با خنده شنید، جفتمان خندیدیم.)
اما حرف همان است که بعضی وقتها، آدمها، توی یک رابطهاند، ولی در دو جای مختلف. یکی جلو تر از دیگریست، یکی آمادهتر از دیگریست، یکی عاشقتر از دیگریست پس باید صبر کرد. باید چراغِ راهنما را روشن کرد و آهسته رفت تا برسد. اینکه پشتِ سرش هی نور بالا بزنی که سریعتر باش، زودتر عاشق شو و آمادهتر باش کار را خراب میکند. باید کمی جلوتر راه افتاد و راهنما زد تا تو را گم نکند. ترسش که ریخت، شکّش که رخت بست، چشمش که عادت کرد، خودش میآید کنارت. و وقتی آمد، میشود همین که: تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه توبرگشته بهم میگه: تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه تو را دوست دارم.
بهش میگویم چه عجب! به نظر میاد که شما هم دوست داشتن را داری تجربه میکنی. یادت است قدیمترها، آن اوایلِ رابطه منظورم است، بهم میگفتی: «تو عاشقِ من نیستی، تو صرفا عاشقِ عاشق بودنی! حالا با من هم نشد، با یکی دیگه!» و من هم مثل اسپندِ روی آتش بالا و پایین میپریدم که مگر میشود که عاشق نبود و صرفا عاشق بودن را دوست داشت؟ (این را با خنده گفتم، با خنده شنید، جفتمان خندیدیم.)
اما حرف همان است که بعضی وقتها، آدمها، توی یک رابطهاند، ولی در دو جای مختلف. یکی جلو تر از دیگریست، یکی آمادهتر از دیگریست، یکی عاشقتر از دیگریست پس باید صبر کرد. باید چراغِ راهنما را روشن کرد و آهسته رفت تا برسد. اینکه پشتِ سرش هی نور بالا بزنی که سریعتر باش، زودتر عاشق شو و آمادهتر باش کار را خراب میکند. باید کمی جلوتر راه افتاد و راهنما زد تا تو را گم نکند. ترسش که ریخت، شکّش که رخت بست، چشمش که عادت کرد، خودش میآید کنارت. و وقتی آمد، میشود همین که: تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم، اینکه تو را دوست دارم.
✍️محمدجواد فروزاننژاد
@cafe_Saye22
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.