テオ ^^

چقدر قشنگ و وصف حاله ای وای گریه میکنم 😭😭😭

ای وای دقیقا 😭 I'm tired of this body Cumbersome and heavy take my eyes I'm tired of this body take them aside, take my face Fall apart without me and desecrate, arms and legs I'm tired of this body get in the way, take my lungs I'm tired of this body take them and run, take my tongue I'm tired of this body go have some fun, and take the ears Cumbersome and heavy body take them and disappear Heavy body, heavy body😭😭

حالا باهم اشک بریزیم :(✨

میدونی یاد چی افتادم

خلاصه میکنم داستان رو :( این زوج پیش چندین دکتر میرن که همشون آینار رو یا بیمار روانی تشخیص میدن یا همجنسگرا . و در آخر دکتری پیدا میشه و به ایشون پیشنهاد عمل تغییر جنسیت میده . که تا قبل از این انجام نشده بود خودتون حساب کنید چقدر ریسکی و خطرناک بوده . ولی آینار میگفت این بدن متعلق به من نیست و این تنها امیدمه . آینار . یا درست تر بگیم لیلی وارنر اولین کسی بود که عمل تغییر جنسیت رو انجام داد . این عمل دو مرحله داشت . مرحله اول جداسازی اندام مردانه و دوم پیوند زدن اندام زنانه . عمل مرحله اول موفقیت آمیز بود اما با درد و فشار خیلی زیاد ‌ اما لیلی نتونست عمل دوم و تحمل کنه .. و بعد یک روز جون خودش رو از دست داد در حالی که میگفت من بلاخره حس میکنم خودمم .. :) و همسر ایشون گردا توی تمام این مراحل پشتیبان لیلی بود . ازش مراقبت میکرد و تنهاش نمیذاشت با اینکه خودش درد زیادی رو متحمل میشد :( و ایشون به کشیدن لیلی تا آخر عمر ادامه داد :( ❤️

ولی آینار دیگه نمیتونه جلوی هویت اصلیش که لیلی هست و بگیره . و شروع میکنه به پوشیدن لباس های زنونه ، ولی این خیلی طول نکشید و تصمیم گرفتن با گردا پیش یه دکتر بزن چون وضعیت جسمی آینار هم اصلا خوب نبود . اونا پیش دکتر میرن و دکتر پرتو درمانی و پیشنهاد میده برای اینکه به قول خودشون اون افکار انحراف آمیز و دور کنن .. پرتو درمانی انجام میشه و آینار آسیب دیده تر میشه . شرایط روحی بدی پیدا میکنه و سردرگم میشه ‌. خیلی یهویی کارای همسر ایشون . گردا که تابلوهایی از لیلی بود به شدت محبوب میشه و توی پاریس نمایشگاه میزاره . و همچنان از آینار میخواد که مدلش بشه ‌ولی آینار خیلی سردرگم تر و آسیب دیده تر از این حرفا بود .

حالا از اینجا همه چیز شروع میشه .. گردا این قضیه رو شوخی میگیره و به همسرش میگه که امتحانی بیا لباس زنونه بپوش و به مجلسی بیا که همه ی هنرمندا اونجا جمع میشن . و اونجا با هویت دختر عموی آینار . لیلی وارنر وارد شو . اونا وارد مجلس میشن و برای لحظاتی گردا لیلی و تنها میذاره و یکی از هنرمندای اونجا متوجه میشه که لیلی در حقیقت خود آیناره . ولی به روی لیلی نمیاره و شروع میکنه به دلبردن ازش .. این آقا هم در حقیقت همجنسگرا بودن :) گردا وقتی برمیگرده و دنبال لیلی میگرده اون و میبینه در حالی که داشت اون آقا رو میبوسید . اونا میرن خونه و آینار براش توضیح میده که این من نبودم این فقط لیلی بود و‌ ... یه چیزی که مثل اختلال دو شخصیتی به نظر میاد برای خودشون و دکترا . چون تا اون لحظه همچین موضوعی بین جامعه مطرح نبود .

این همون نقاشی ای بوده که لیلی مدلش شده بود :)

در واقع اون خانومی مو قرمز که میبینید ‌. آقا هستن :( ...اسمشون هم آینار وارنر هست که البته ایشون هم نقاش بودن همسر اون خانوم مو بلوند ( گردا ) که نقاش این تابلوها هم هستن .. داستان از این قراره که گردا داشته یک نقاشی ای رو میکشه و مدلش دیر میکنه . پس از همسرش میخواد که جواب شلواری و کفش مدل رو بپوشه و لباس رو روی خودش بگیره و مدلش بشه تا مدل اصلی بیاد .. اونجا بود که اولین جرقه های به دنیا اومدن < لیلی وارنر > زده میشه . همسر ایشون آینار در حقیقت‌ در درون همیشه زن بوده . و داشته تا این موقع همه چیز رو کنترل میکرده با اینکه دقیقا نمیدونسته چه مشکلی داره .. و این لباس ها باعث شد هویت اصلیش جون بگیره . ایشون ترنس بودن ..