𝐚𝐩𝐩𝐫𝐞𝐡𝐞𝐧𝐬𝐢𝐨𝐧 🔞🔥

پسری که به زور میفرستنش‌ مدرسه لیتل‌ها و اونجا... 🍼🚨🍼🚨🍼🚨🍼 با حرص پستونک رو مک زدم و چشم‌غره‌ای به آقای معلم‌ رفتم که آقای پلیس دوباره وارد شد و زیرزیرکی‌ چشمکی بهم زد:

آقای معلم من این پسر رو باید ببرم اتاق بازجویی!🚨

https://t.me/+DsSA9Gpj2Ko3NGNk https://t.me/+DsSA9Gpj2Ko3NGNk https://t.me/+DsSA9Gpj2Ko3NGNk اون وسیله نازک عجیب رو داخل سوراخم کرد که ناله‌ای کردم ناخودآگاه کمرم رو قوس دادم و اون روی سوراخم خم شد و لیسی زد. کپلام🍑 رو از هم فاصله دادم و سرم رو به دیوار میکوبیدم از سر لذت🥵 و فقط میخواستم که بیشتر و بیشتر منو بکنه😭

#وکلای_حشری 🍑🔥 اردلان دستی روی #سینه های بزرگم کشید و مثل بوق فشارشون داد. آهی از #لذت کشیدم و #کون بزرگم رو به ک_یر اردلان چسبوندم 🔞 -- اهههههه اردلان منو بکننننن با ک_یر کلفتت سوراخ تنگ کونمو جر بده عااااحححح اردلان جونی گفت و ک_یر شق شدش رو روی سوراخ کونم گذاشت ارسلان از جلو خودش رو بهم چسبوند _داداش میخوای تنهایی #ک.ون برده خوشگلمون رو جر بدی؟🍑 اردلان خندید _برده جدیدمون میدونه ما همیشه تریسام میریم مستانه خندیدم و با شهوت دست روی ک_یر کلفت شده ارسلان گذاشتم _تو از جلو منو بکن اردلان از پشت!🔞 با شنیدن این حرف ارسلان جری شده ک_یرش رو توی ک_صم فرو کرد و همزمان اردلان از پشت....🫦💦 https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk #تریسام #گروپ #ممنوعه #اسمات⚠️

#تریسام‌گروپ💧 #ک..یرش رو به #شیار #ک..صم مالید و خندید _عجب #ک..ص #بکری داری! با شهوت موهای #داداشش رو چنگ زدم که #پستون‌هام رو به دندون گرفت _آه.. اخ تازه کجاشو دیدی خندید و یهو ک..یرش رو #توی ک..صم فرو کرد که سر ک..یرش خونی بود چشم هاش #گردشد و رو به داداشش گفت _#باکره بود!😱 با تعجب نگاهی به ک.یر خونیش انداخت ت خودش سریع لای #ک..صم قرار گرفت _پس یه دور من #میکنمش یه دورتو #داداش! دوتا داداش وکیل شرط میذارن برای آزادی دختره باید همزمان به جفتشون سرویس بده😱💧👆 https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk

#part90 وکیل به پهلو خوابونده بودتم و بین پام قرار گرفت و ک..صمو لیس میزد اون یکی وکیلم که پستون هامو به دندون گرفته بودو با پستون هام ور میرفت _آه.. اههه..اهه بخورید..بخوریدش.‌.تندتر بخورید اههه..اخخ داداش بودن باهم یهویی تو یه حرکت داداش بززگه ک..یرشو توی ک..ونم فرو کرد که از درد به خودم پیچیدم و ناله ایی کردم که همون موقع وکیل کوچیکه ک..یرشو توی ک..صم فرو کرد و صدای جیغم بالا رفت _آه.. اههه..اهه وکیلای بیشرف چه ک..یر کلفتی داری اهه اخخ اینجوری از زنت سواستفاده میکنین هرکی زن مطلقه ایی ببینید ترتیب ک..ص و کونشو میدید وکیل بزرگه خندید و به داداشش حسودیش شده بود شدت تلمبه هاشو توی ک.ونم بیشتر کرد که همون موقع در باز شد و قاضی شورتش رو گوشه ایی انداخت و ک..یرشو رو توی دهنم گذاشت _ک.یرمنم بلیس جنده مطلقه🔞🍑💦 https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk

🔥عشق ممنوعه ی امپراطور به پسر بیناجنسی که اندام یه دختر رو داره.....😱🔞 Link - کی فکرشو میکرد که طراح اعظم چنین بدنی داشته باشه!! دستی به #سینه های لختم کشید که بیشتر تو خودم جمع شدم -چقدر #سینه هات خوشگل و نرمه دلم میخواد نوک صورتیشون رو مک بزنم هینی از خجالت کشیدم که محکم بغلم کردن -عاا...عالیجناب .... بوسه ای روی لب های سرخم زدن و #خمار زمزمه کردن - هوممم .....وقتی اینجوری خجالت میکشی دلم میخواد بکشونمت زیر تنمو تا صبح تو بهشت لای پات تلنبه بزنم🔞🔞🔞 از صدای خشدارش بین پاهام خیس شد که سرشو لای پام فرو برد و رون هامو چنگ زد و وحشیانه نقطه حساسمو لیس زد و سینه های کوچیکمو بین دستای زمختش فشار داد....... https://t.me/+qjqriwBTBrtkMGM8 https://t.me/+qjqriwBTBrtkMGM8 #گی🏳‍🌈       #عاشقانه❤️          #آمپرگ🫃 ❌زود جوین شو میخوام پاکش کنم 💯♨️

بیبی گرل شیطون مامیشو پوشک میکنه👶🏻😜🍼

خمار از جا بلند شدم اما با دیدن دستم که با دستبند بسته شده بود متعجب چشم گرد کردم!💦🔪 _ آرورا؟ #کجایی؟ #سرشو از لای #پرده درآورد و #خیره نگاهم کرد. _مامانی #ببخشید ولی چون دیشب #نزاشتی من #دشوری برم و گفتی حتما حتما تو #پوشک دشوری کنم، منم #دستاتو بستم و پوشکم اون گوشه #گزاشتم که امروز تا #ظهر اونجا اگه خواستی #دشوری کنی!📍🅾 عصبی چشم غره ای بهش رفتم و تکونی به دستم دادم❗️🚸 _بچه من دستم بهت برسه از وسط نصفت میکنم! توله سگ!✅‼️ اما دوباره رفت پشت پرده و گفت 🚫😶‍🌫 _نخیرشم تو #مامانی بدی شدی #نمیزاری من #تنبیهت کنم 💯 https://t.me/+baYtTYSvH144NjZk https://t.me/+baYtTYSvH144NjZk لیتل گرل شیطونی که میخواد مامانش رو تنبیه کنه🔥

🔞😱پسره رو مجبور میکنه جای خواهرش بهش سرویس بده😱🔞 لگدی به پهلوش زد و با داد گفت: -پاشو تنه‌لش. برای توی #هرزه که مهم نیست #لنگاتو برای کی میبری بالا ولی انگار از نظر مردم اینجا من #صاحب_توام؛ پس پاشو و خودتو جمع و جور کن. روی دو زانوش نشست و چونهٔ اریک رو تو دستش گرفت: -از این لحظه به بعد تو #قصر زندگی میکنی. خواهرت ظریفه میترسم بهش #آسیب بزنم. تو میتونی #غریزه‌مو کنترل کنی. https://t.me/+pjNV_EIm1Y5mMjMx https://t.me/+pjNV_EIm1Y5mMjMx

-یکم دیگه جلسه دادگاه شروع میشه.. اگر نمی‌خوای قاضی شاهد گ•اییده شدن سوراخت باشه، قبل اومدنش برام #ساک بزن🔞🔥 -اما کلی شاهد اینجا هست... میبینن... -امروز جلسه آخره...قرار شد به جای پول به منو برادرم #ک*ص بدی🔞🔥 توکه نمی‌خوای برادرت اعدام شه؟ اردلان سرش رو فشار داد تا زیر میز خم بشه -صحبت بسه #ج*نده کوچولو... زود باش برای منو #داداشم #ساک بزن 😱🔞👇🏻 برای اینکه برادرش اعدام نشه زیر وکلاش..🔞 - ک‌*یر داداشت کلفت تره🔞🔥 ارسلان خندید و انگشتاشو روی شیارهای #ک‌*صم کشید. -یعنی میگی ک‌*یر داداشم کوچیکه؟🍆 اردلان چشم غره ای به ارسلان رفت. سینه هامو چنگ زد و #ک‌*یر کلفتش رو به ک‌ونم چسبوند -وقتی طوری گ**اییده شدی که چندروز نتونستی راه بری میفهمی ک‌*یر کی کلفته کوچولو!🔥🔥 میگه ک‌*یرت کوچیکه اونم برای جبران ..🔞🔥 https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk

دو نفری مشغول سک‌س بودن که پارتنر سومشون از راه میرسه و با دیدن اون وضعیت ...🍆💦

-میخوام از زبون تو بشنوم که چقدر محتاج #دی‌کمی اریک. زود باش پسر. تا نگی چقدر میخوایش، بهت نمیدمش. اریک کمی خودشو روی تخت بالا کشید و لیسی به گلوی متیو زد و با لحن تب داری زمزمه کرد: - #دی‌کتو بهم بده مت. میخوام #کینگ_سایزتو تو خودم حس کنم، #آلفا. نیشخند خبیثی روی لب های متیو نشست و کی‌رشو یه ضرب وارد سوراخ اریک کرد که همون لحظه در باز شد و ... https://t.me/+pjNV_EIm1Y5mMjMx https://t.me/+pjNV_EIm1Y5mMjMx ‼️یه دوارف کوچولوی خبیث و یه شکارچی آلفا جفت پادشاه تاریکی شدن و مجبورن هر شب بهش سرویس بدن‼️

ارسلان نیپل سینم و اردلان گردنمو بین دندوناشون کشیدن... فشاری که به گردنم میاوردن باعث میشد دردم بگیره -آااااخخخخ ارباب درد دارهههه... بی توجه به حرفم آلتای برجستشونو به جلو و عقبم مالیدن و هولم دادن تا روی تخت بیفتم به تاج تخت تکیه دادم و پاهامو توی سینم جمع کردم -درد دارههههه هنوز میسوزههههه توروخدا بی توجه به حرفم پاهامو باز کردن و دمرم کردن و آلتای کلفتشونو توی واژن و پشتم....🔞 -شرطم رو قبول کن و.. کاری میکنم صبح نشده برادرت خونه باشه!🔞💦💦 با گریه به وکیل پرونده برادرش چشم دوخت. به او گفته بود پول ندارد و وکیل گفته بود در عوض پول میتواند طور دیگر بدهی پرداخت کند. -شرطتون چیه؟ -یه‌شب با من و برادرم بخواب!💧💧 https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk https://t.me/+0R_t1Mk6_CtjZjZk