°آܘ ވ آت🔥ۺ°
🧿"بسم الله الرحمن الرحیم"🧿 ࢪܩߊܔ ܣߊࡊ ࢪبߊب بࡊߊت 🔥آه꙰ ۅ آتش꙰ 🔥پارت گذاری آنلاین...روزی ۲ پارت عاشقانه جذاب❤️🔥آرامشم❤️🔥vip 🔥͜͡عِطࢪِگـࢪیباﻥِ ܩ🌙اه꙰ 🔥:در حال تایپ... 🚫کپی حرام=پیگرد قانونی🔴حتی با ذکر منبع🚫 https://t.me/+7DojJHUc0iNlOTZk
Show more1 424
Subscribers
-624 hours
-347 days
-8330 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦آزادی در ازای همکاری با یه قاتل!
🔞شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
1400
#پارت61
دکتر بعد از کمی مکث،شروع به حرف زدن میکنه:حدس میزدم خبر نداشته باشی...تشنج کردنش،همونطور که احتمالا فهمیدی،به خاطر بیماری صرعه...
نیلوفر از بچگی باهاش درگیره،،و الان خب...شدیدتر شده...جوری که اگه داروهاش رو مرتب مصرف نکنه،حمله بهش دست میده...اما،،مشکلاتی که داره،همه ش به خاطر این بیماری نیست...من کلی بیمار صرعی توی دوران پزشکیم دیدم و باهاشون سروکار داشتم...تقریبا همه شون زندگی عادی دارن و فقط تحت درمانن...تنها فرقشون اینه که باید داروهاشون رو مصرف کنن و بعضی چیزها رو هم رعایت کنن..مثل پرهیز از هیجان و تنش و امثالهم...و در صورت رعایت اینموارد،مثل من و شما عادی زندگی میکنن...
اما نیلوفر...غیر از این بیماری...از نظر ذهنی هم...کم توانه...
یاشار که با حرف های دکتر،هر لحظه متعجب تر میشه...به زحمت لب میزنه:کم...کم توان؟یعنی...عقب افتاده؟
دکتر سرشو به طرفین تکون میده:نه اصلا...فقط،از لحاظ هوشی یا همون آی کیو...نسبت به آدمای عادی ضعیف تره...
دیر میفهمه،زود فراموش میکنه...نمیتونه متناسب با سنش زندگی کنه،،نه که نخواد...مغزش یاری نمیکنه...
مثلا در مورد کارهای شخصی،،یا...زندگی و روابط مشترکش با شما...
نمیشه از یه دختر ۱۰ ساله توقعی داشت،،میشه؟
میشه توقع داشت یه دختر ۱۰ ساله،بتونه مثل یه دختر بالغ ۲۰ ساله رفتار کنه؟
زنونگی بلد باشه؟
مطمئنا نمیشه...
البته میشه با کلاس های توان درمانی و آموزشی،یه بخشیش رو جبران کرد...ولی اینکه کاملا خوب بشه...بعید به نظر میرسه...
یاشار مات و مبهوت مونده،،فقط یه کلمه میگه:پسرم...
دکتر بلافاصله جواب میده:نگران نباشین،،اینکه بخواد بیماری مادرش رو به ارث ببره،،احتمالش کمتر از پنجاه درصده...
چون بیماری نیلوفر ارثی نیست،،اگه ارثی بود،خواهرها و برادرش هم درگیر میشدن...نیلوفر،احتمالا به خاطر یه بیماری یا عفونت...مغزش درگیر شده...
پسرتون به احتمال خیلی زیاد سالمه...اما بابد کمی بزرگتره بشه،که بتونم به قطعیت بگم...
😱 4💔 1
7303
Repost from N/a
چنل VIP چشمآهو لو رفت سریع عضو بشید تا مدیر لینک رو باطل نکرده🔥❌
من فرهادم یه کله خرابِ عاشق!
کسی که یه شبه ورق زندگیش برگشت و تخم کینه توسط آهوی گریزپاش توی دلش کاشته شد و شد این فرهاد، یه بیرحمِ سنگدل...
اون دختر چموش که چشمهایِ مثالِ آهوش پشت پا زد به منی که بیشک عین فرهاد کوهکَن شیرینش رو میپرستید، میپرستیدمش!
📚طبق یه نقشهی حساب شده شب عروسیش درست وقتی که هنوز مُهر عقدش خُشک نشده بود از کنار مردی که ادعای رفاقتت باهام داشت، دزدیدمش... کار نیمهتمومم رو با دُخت چشمآهوییم تموم کردم و حالا...
رفتم تا اون بمونه و لکه ننگ روی پیشونیش!
شد گاو پیشونی سفید، 🔞دختری که شب عروسیش توسط عشق سابقش دزدیده و بهش تجاوز شده🔞حالا؛
دختری بود که همه فکر میکردند با معشوقش فرار کرده و رفته پی عشق و حالش...
حالا در به در دنبالمه...
آهویی که میدونه اگر پاش دوباره به چهاردیواری تنِ حریص فرهاد برسه دیگه برگشتی در کارش نیست!❌❌❌
لعنتی خودِ خودِ vip😂
ریپلایپارتاول👇🏼
https://t.me/+4jIgXkUcZIVkODNk
4300
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦آزادی در ازای همکاری با یه قاتل!
🔞شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
700
#پارت60
داخل میشه و میره سراغ منشی:سلام،،من میتونم خانوم دکتر رو ببینم؟
منشی سرشو بلند میکنه:وقت گرفتین؟اسمتون؟
یاشار لب میزنه:نه من...بیمار نیستم،کار شخصی باهاشون دارم...خیلی ضروری و عجله ای هم هست...
منشی براندازش میکنه:کار شخصی؟
گوشی تلفن رو برمیداره و دکمه ش رو فشار میده:خانوم دکتر،،میبخشین یه آقایی اومده،،میگه با شما کار شخصی داره...
آقایی به اسم...
یاشار جواب میده:رحمتی...یاشار رحمتی...
منشی ادامه میده:یاشار رحمتی...
بعد از کمی مکث رو به یاشار میگه:نمیشناسن شما رو...امروز هم سرشون خیلی شلوغه...
یاشار ملتمس لب میزنه:زیاد طول نمیکشه...خواهش کنین ازشون...بگین من شوهرِ...نیلوفر رضاییام...
منشی گفته های یاشار رو به دکتر انتقال میده...بعد از کمی مکث به یاشار اشاره میکنه منتظر باشه:چشم خانوم دکتر...
گوشی تلفن رو سر جاش میزاره...یاشار نزدیک نیم ساعت میشینه و وقتی مریض قبلی بیرون میاد،با اجازه ی منشی بلند میشه،تقه ای به در میزنه و داخل میره:سلام...خسته نباشین...
دکتر نگاه از پرونده ی جلوش میگیره و سرشو بالا میاره:سلام...بفرمایین بشینین...
یاشار با اجازه ای میگه و میشینه...دکتر به صندلیش تکیه میده:گفتی شوهر نیلوفری؟نیلوفرِ رضایی؟
یاشار سری به تایید تکون میده:بله خانوم دکتر...
دکتر براندازش میکنه:چه عجب،،ما تونستیم شما رو ببینیم...نیلوفر نزدیکِ دو ساله ازدواج کرده...زودتر از اینها منتظرت بودم...
یاشار آروم لب میزنه:حقیقتش...آدرس مطب شما رو نداشتم...اصلا نمیدونستم نیلو پیش شما میاد...هر چی اصرار کردم،اسم و آدرس شما رو بهم ندادن...
دکتر نفس کلافه ای میکشه:واقعا بعضی آدما رو درک نمیکنم...مگه بیماری دست خود آدمه؟مگه انتخاب خودشه؟به چی میخوان برسن با پنهون کاری؟آخرش که چی؟
من بارها به مادرخانومت گفتم این کار اشتباهه...حتی در مورد ازدواج نیلوفر...در مورد بارداری و بچه دار شدنش...که البته دیر متوجه شدم...
ولی گوششون به هیچ یک از حرفای من بدهکار نیست...
برخلافِ نظرِ اونها...من عقیده دارم که شما به عنوان شوهرش باید همه چی رو بدونی...
از کِی؟و چقدر در مورد بیماریش اطلاع داری؟
یاشار سری تکون میده:خیلی وقت نیست...تازگی که توی بیمارستان بستری بود،،تشنج کرد...اون موقع فهمیدم...
اتفاقا میخواستم شما رو ببینم و در موردش باهاتون حرف بزنم...اینکه...بیماریش از چه زمانیه...در چه حده...انشالله که قابل درمانه،،درسته؟
آخه،عوارضش آزار دهنده ست...هم برای من،هم نیلو...این دستپاچگیش،ضعف و گیج بودنش...یا در مورد روابطمون...
باقی حرفشو میخوره:خلاصه که...زندگیمون نرمال نیست خانوم دکتر...
دکتر لبخند تلخی میزنه:پس چیز زیادی نمیدونی!
یاشار متعجب نگاهش میکنه،،مگه چیز بیشتری هم بود؟
👍 8
8100
Repost from N/a
با دیدن آترین لبه پشت بام جان از تنش رفت...
دوقدم برداشت که دخترک داد زد:
بیای جلو خودمو میندازم پایین...
مرد مات و مبهوت سری تکان داد و زبانش به دلداری چرخید:
اما دخترک مجال نداد و تن نحیفش نقش بر زمین شد و فریادهای دردناک مرد تا آخرین لحظه در گوشش پیچید...
#عاشقانه
https://t.me/+sfwX4q1vvuFmYzBk
8صبح
5700
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
1400
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.