cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

.•رمان آتش| روبینا.•

نویسنده : روبینا پنج شنبه جمعه پارت نداریم🚫 عشق بی پایان (در حال تایپ) مافیای من تموم شد و فایل هر کس خواست به آیدی نویسنده بگه مرت (درحال تایپ) هرگونه کپی برداری پیگرد قانونی داره🙏

Show more
Advertising posts
934
Subscribers
+10624 hours
+1197 days
+28130 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

- از دوس پسر حرومیت حامله‌ای پناه؟ لبم را به دندان میگیرم. لرز به جانم می‌افتد و بدون اینکه خودم را ببازم جواب میدهم. - این حرفا چیه عطا خان؟ تهمت می‌زنید به من؟ کنج دیوار خفتم می‌کند و می‌گوید: - حرف مفت نزن، مریم مقدسی؟ خودم دیدم سر دیگه نذری، بوی غذا که به مشامت خورد دوئیدی تو دسشویی! نفسم توی سینه حبس می‌شود. و عطا بی‌ملاحظه می‌گوید: - بابات خبر داره قراره نوه دار بشه؟ خبر داره دخترش با شناسنامه سفید حامله‌ست؟ پناه یدونه دختر حاج اسماعیل، معتمد به نام محل، از دوس پسرش حامله‌ست و حالا خواستگار سمجش این موضوع رو فهمیده و... https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk https://t.me/+1nYra_vXJ9A0NzVk 11 پاک
Show all...
Repost from N/a
_به برادرت بگو عاشقمی!!! در ثانیه پلکی زد و سریعا جواب داد:-روژیا دیوونه شدی نه؟؟من چطور میتونم این خیانت رو به حامی برادرم انجام بدم..من... میون حرفش پریدم و گفتم:-به من ربطی نداره چی میشه،ربطی نداره قراره خیانت بشه یا هرچیزی!!!با من ازدواج کن و وجدان خودت رو راحت کن..هیچی نمیشه،نهایتا حامی یک هفته تو سر و کله ی خودش میکوبه!!در عوض میفهمه،وقتی من رو مقصر مرگ مادرش دونست برای همیشه از دستم داد.. جلو اومد و دستاش رو دو طرف شونه هام گزاشت:-تو الان عصبی روژیا،مغزت ارور میده،حال روحی خوبی نداری انقدر عجولانه تصمیم نگیر،اونم همچین تصمیمی،من مطمئنم حامی عاشقته،اگه همچین چیزی رو بفهمه،فکر های خیلی زشتی راجب من تو ذهنش میاد،من نمیخوام رابطه ی برادرانم اینجوری خراب بشه!!نمیخوام روژیا.. پوزخندی حواله اش کردم،دستاش رو از روی شونه هام کنار زدم:-میدونم دلته،پس این کارو انجام بده و مرد من شو.... نفس عمیق و کش داری کشید و زمزمه کرد:-روژیا من این کارو تنها بخاطر آرامش تو انجام میدم،چون در مدتی که مقصر مرگ مادرم بودی،خیلی بهت سخت گذشت این کارو برات انجام میدم،همین فردا میرم و از حامی میخوام ازت جدا بشه...خوبه؟؟راضی شدی!! دستاش رو محکم تو دست گرفتم:-آخ...آریای مهربون از این بهتر نمیشه! https://t.me/+FFtUPhPb0TdlMjA0 دختره میخواد زن برادر معشوقه اش بشه!❌❌ ۲۴پاک
Show all...
Repost from N/a
شوهرشو با یه زن دیگه میبینه🔞🤫 - اوففف کامران....چقدر خوبی توووو...اون زنیکه دهاتی هم اینطوری میکنی؟ او را میگفت؟ - سینه‌هامو بگیررر...محکمتررر. خواست برود که پایش به چارچوب در گیر کرد و وسط اتاق افتاد https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk 21پاک
Show all...
سکس چت خواننده معروف بعد کنسرت با رلش🔥🔞 خسته از تور کنسرتا و حجم کار بهش ویدئو کال دادم که دیدنش با لباس خواب حالمو خراب کرد - میشه لباستو در بیاری؟... چشمامو بستم تا عکس العملشو نبینم ولی راهی نبود حرفمو پس بگیرم رسما ازش سکس چت خواسته بودم! دستشو سمت بند لباسش برد که حالم خرابتر شد و با عشوه خودشو واسم لخت کرد❤️‍🔥🔥 https://t.me/+U5Oja8656KEzYzBk
Show all...
00:02
Video unavailable
چند گرگ توی جنگل با هم ترتیب یه دخترو میدن🫣🔥 وسط جنگل وحشیانه درونم میکوبید. من به شکل انسانیم بودم و اون به شکل گرگیش. روی چهار دست و پام بودم و کــــ*یرش به شکل گرگی خیلی بزرگ بود طوری که کــــصم داشت جر میخورد. "بسه...دارم میمیرم...تورو خدا بسه" متوجه نزدیک شدن دو گرگ دیگه شدم و وقتی یکی از اونا سینه هامو با زبون خیس و داغش لیسید حس کردم ضربه های زاندر محکم تر شد😱😱🔞 https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk
Show all...
animation.gif.mp40.32 KB
00:02
Video unavailable
چند گرگ توی جنگل با هم ترتیب یه دخترو میدن🫣🔥 وسط جنگل وحشیانه درونم میکوبید. من به شکل انسانیم بودم و اون به شکل گرگیش. روی چهار دست و پام بودم و کــــ*یرش به شکل گرگی خیلی بزرگ بود طوری که کــــصم داشت جر میخورد. "بسه...دارم میمیرم...تورو خدا بسه" متوجه نزدیک شدن دو گرگ دیگه شدم و وقتی یکی از اونا سینه هامو با زبون خیس و داغش لیسید حس کردم ضربه های زاندر محکم تر شد😱😱🔞 https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk https://t.me/+4j1Ma183RI8yYjFk
Show all...
animation.gif.mp40.32 KB
Repost from N/a
- اون حرومزاده رو از شکمه زنم در میارید!🥵🔞 اون زنا سرشون رو تکون دادن و به سمتم اومدن که جیغی کشیدم و صدا زدم... - این بچه ی توعه نامردددددد خداااااااااااا دو نفر دستو پاهام رو نگه داشته بودن و اون یکیشون داشت وسایلش رو آماده میکرد... برگشت طرفم و پاهامو از هم جدا کرد... - پاهاتو جمع نکن دختر جون - ولمممممممم کنیددددد کثافطااااااا جیغ میکشیدم تا ولم کنن، ولی انگار بی فایده بود یک لحظه با فرو کردن تیزیه چیزی درونم جیغه فرابنفشی کشیدم و چشمهام سیاهی رفت... - آقا کارِ ما تموم شد! https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0 https://t.me/+mS01tc-gS4M0NzE0
Show all...
آرتمیس دختری که طی یه اتفاق غیر منتظره گیر یه باند خلافکار به نام نجوای خاموش می افته!! باندی که بویی از انسانیت نبردن و قتل کردن و شکنجه دادن آدما براشون تفریحه! درست زمانی که فکر می کنه از شر اون باند خلاص شده ناگهان ورق بر می گرده چی میشه اگه رئیس باند نجوای خاموش از تو خوشش بیاد؟! مردی که همه فکر میکنن یه افسانه است! یه افسانه زنده! مرد جذاب و قدرتمندی که درست لحظه ای که چشمات با یه پارچه بسته است بیاد بالا سرت و سر انگشتاشو روی لبات بکشه و کنار گوشت پچ بزنه _دیر کردی دختر بد! خیلی وقت بود منتظر بودم بیای پیشم پروانه کوچولو! و عشقی غیر منتظره شعله ور میشه‌!! https://t.me/+cUtXh-6oZyBhNGM0 10پاک
Show all...
- عروسکشو برداشته آورده میگه به نی‌نی شیر بده! من چه جوابی باید بهش می‌دادم کاوه؟ می‌خندد و از روی تنم بلند می‌شود. خیره به عضلات برهنه‌اش میشوم و او دستش را سمت سینه‌هایم می‌کشاند. - بگو این خوشگلا صاحب داره والسلام! نوازش‌هایش تنم را مور مور می‌کند. ناله‌ی خفیفی می‌کشم و او پوست گردنم را به دندان می‌گیرد. - آی...یواشتر کاوه. بچه بیدار میشه یه وقت! دستم به دور گردنش قفل می‌شود و او آرام‌آرام پیشروی می‌کند. - دلم تنگه برات نیم وجبی، یه امشب بزار بی‌نق و نوق ‌و بی‌سر خر... حرفش نصفه می‌ماند. در اتاقمان بی‌اجازه باز می‌شود و آوا درحالی که چشم‌های خواب‌آلودش را می‌مالد کودکانه و بی‌حال می‌گوید: - نی‌نی شیل می‌خواد مامانی! https://t.me/+YLqoB1DpWwBjOTA8 ساعت 10 پاک
Show all...
Repost from N/a
00:05
Video unavailable
رئیس مافیای حشریی که هر روز دوس دخترشو بفاک میده!💦🍑🫦 https://t.me/+Ke4nifqOUeI5ODI0 حشری شده مک عمیقی به گردنش زدم که آه مردونه‌ای از گلوش خارج شد! با لذت به قرمزی گردنش چشم دوختم که اروم گفت: _ اخر با این کارات دیوونم میکنی دختر! ریز خندیدم که خمار شده نگاهم کرد٬ سرش رو به سمتم خم کرد و با کشیدن زبون گرمش روی پوست گردنم به بازوش چنگ زدم یهو انگشتش رو جلوی دهنم گرفت: _ خیسش کن دردت نیاد تولسگ!💦😈 https://t.me/+Ke4nifqOUeI5ODI0 سکسی ترین رمانه‌تلگرام همینه☝🏻🔥🔞 - ساعت 19 پاک شه -
Show all...
animation.gif.mp40.86 KB
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.