آنتی پانفارسیسم
نقد مواضع اتنوسنتریسم (قومگرایی) فاشیستی پانفارسی هدف از راه اندازی این کانال، جوابدهی به جعلیات دستگاه تبلیغاتی پانفارسیسم و آرشیو آن است. فهرست مطالب: https://t.me/anti_panfarsism/7 استفاده از مطالب، حتی بدون ذکر منبع، بلامانع است.
Show more307
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
📚 اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
✍ دکتر مریم موسوی
📌 ایران کنونی بازمانده قلمرو امپراطوریهای گذشته است. از قدیم الایام، سکنه این جغرافیا زبان، لباس، موسیقی، ادیان و مذاهب متفاوتی داشتهاند. برحسب تعریف کلمات ملت و قوم، این تفاوتهای جمعیتی مصداق متفاوتی دارند. با خیس شدن دامن این منطقه به مدرنیسم، رلیجنیسمی (مذهبگرایی) که به طور سنتی هویتبخش و ضامن تجمیع مردمان، ذیل یک پرچم بود رو به افول گذاشت و برخی را به فکر تئوریزه کردن یک ناسیونالیسم (ملیگرایی) برای این قلمرو انداخت تا خلا نبودن یک هویت جمعی و حس تعلق عمومی در این جغرافیای متکثر پر شود.
📌 آنچه که اتفاق افتاد، دولت - ملت سازی فاشیستی بر مبنی هویت و تاریخ پارس بود و زبانی که در ایران بدان فارسی گفته میشود. اکنون ناسیونالیسم (ملیگرایی) ایرانی، چیزی نیست جز اتنوسنتریسم (قومگرایی) فارسی. تئوریسینهای این جریان، نه در پرده، بلکه به صراحت از نابود کردن زبانهای غیر فارسی و آسمیلاسیون اقوام غیر فارس سخن گفتهاند. سیاستهای داخلی و خارجی از منظر یک دولت فارسگرا تنظیم میشود.
📌 این ایدئولوژی با کودتا ۱۲۹۹ رضاخان و تشکیل حکومت پهلوی، به ایدئولوژی رسمی حکومتی بدل گشته و قدرت سیاسی را به دست گرفت. علیرغم اجماع منطق عمومی بر ضرورت داشتن یک زبان میانجی در این جغرافیای متکثر، زبان فارسی نهتنها بدون رفراندوم به مردمان ساکن این جغرافیا تحمیل گردید بلکه سیاستهای آسمیلاسیون جهت تخریب و از بین بردن هویت و زبان اقوام غیر فارس شروع به اعمال شد. هیچ سخنی از زبان میانجی و انتخاب آن در قانون اساسی مشروطه نیست. بلکه متمم قانون اساسی مشروطه، با تدبیر انجمنهای ایالتی و ولایتی، قصد حفظ ساختار متکثر و غیر متمرکز ممالک محروسه را داشت.
📌 سرانجام رژیم پهلوی ساقط شد. پهلوی بزرگترین ضربه را از همان ترکهایی خورد که از روز اول علیه آنها برخاسته بود. آذربایجان، فارغ از جنبش اسلامگرای عمومی ایران به رهبری آیت الله خمینی، حساب شخصی خود را با رژیم فاشیست ترکستیز پهلوی تسویه کرد. مجسمه محمدرضا در تبریز به زیر کشیده و لگدمال شد. با انقلاب ۵۷، این موضوعات داغ، به اصل ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی انجامید که تمامی ایرانیان را فارغ از زبان و نژاد و... برابر دانست. در اصل ۱۵ قانون اساسی، زبان فارسی زبان رسمی و مشترک (میانجی) اعلام شد و دولت به تفسیر خود آیت الله بهشتی به تدریس زبانهای غیر فارسی مکلف گردید. با رای آوردن کل قانون اساسی، این اصل نیز لباس قانون به خود پوشید.
📌 علیرغم اینکه مطابق قانون، هیچ منعی برای داشتن فرهنگستان، شبکههای سراسری تلوزیونی، رادیویی و روزنامه و... برای اقوام غیر فارس نیست، برخلاف درخواست عمومی، این مطالبات هرگز لباس عمل نپوشید. ممیزیهای بیرحمانه انتشار آثار غیر فارسی را محدود کرد. اصل ۱۵ قانون اساسی، در آن قسمتی که مربوط به رسمی و میانجی بودن زبان فارسی است جدی گرفته و قسمت مربوط به اقوام غیر فارس، جز برای ارامنه متروک شد. جمهوری اسلامی میتوانست با تکیه بر جهان بینی خودش مبنی بر "انّ اکرمکم" این موضوعات را ریشه کن کند اما نکرد و نهایتا سیاستهای داخلی و خارجی اصلاح نگردید.
📌 اصل ۱۵ قانون اساسی، خود ناقض و محدودکننده اصل ۱۹ است. این اصل تبعیضآمیز حقوق خاصهای چون تحصیل به زبان مادری را تنها برای فارسها در نظر گرفته است. ایران راهی جز حرکت به سوی پلورالیسم و داشتن چند زبان رسمی ندارد. طبعا قانون اساسی نیز نیازمند اصلاح است. امروزه زبان ترکی در تولید محتوای علمی، ادبی و رسانهای، جایگاه منطقهای و بین المللی یک سر و گردن از زبان فارسی بالاتر است. فاشیسم پانفارسی نهتنها ترکها بلکه کل ایرانیان را از این ظرفیت محروم کرده است.
📌 هدف از نوشتن این پست، پاسخ به فاشیستهایی است که همین اصل حداقلی را هم تحریف میکنند. متن اصل ۱۵ اینچنین است "زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است"
📌 کلمه "آزاد" در این اصل دستاویز تحریف و نقض این حق حداقلی شده است. فارغ از تفسیر آیت الله بهشتی در جلسه بررسی و تصویب قانون اساسی که در کلیپ مشاهده میکنید، باید گفت که نفس قانون برای منع یا ایجاب یک امر است نه مختاریت. اینطور نیست که اگر امری در قانون آزاد شمرده نشود از شما منع شده است. نفس کشیدن حق شماست. در قانون اساسی نیامده است که حق نفس کشیدن آزاد است. صدور یک قانون، در معنای ممنوع یا اجبار کردن یک امر است. لهذا دولت مکلف است به تدریس زبان اقوام غیر فارس، نه مختار.
🆔 @anti_panfarsism
📚 پانغیرفارسیسم!
✍ دکتر مریم موسوی
📌 مارکزنی از قدیمیترین تاکتیکهای سرکوب است. منحصر به موضوعات سیاسی هم نیست. اهل سنت، شیعیان را با چماق رافضی میکوبیدند و شیعیان آنها را با درفش ناصبی!
📌 از مارکزنیهای دگرستیزانه فاشیسم در ایران، پانغیرفارسیسم است! کافی است که از اقوام غیر فارس باشید و نسبت به تبعیضات قومی معترض! کافی است از اقوام غیر فارس باشید و علاقهمند به زبان و ادبیات و تاریختان! کافی است که دست به نقد دولت ملت ـ سازی فاشیستی در ایرانِ چند قومی و متکثر، بر پایه تاریخ و هویت پارسی و زبان تاجیکی بزنید و ناقد سیاستگذاریهای داخلی و خارجی شوید! فیالفور مارک پانغیرفارسیسم را بر حسب قومیتتان، علاوه بر مارکهای قومگرا، تجزیهطلب و... نوش جان خواهید کرد.
📌 مساله اتفاقی نیست! این رویه فاشیسم برای سرکوب مخالف است. عباس اقبال آشتیانی، از تئوریسنهای فاشیسم پانفارسی، مینویسد:
"تخریب زبان ترکی را با تحریف نام آن به آذری شروع کنید و با تغییر نام مناطق جغرافیایی و در مواردی با تعویض معانی و جلوگیری از نامگذاری اسامی کودکان به زبان ترکی ادامه بدهید. فعالان فرهنگی آذربایجان را با القابی چون تجزیهطلب، عامل شوروی، کمونیست و پانترکیست به انزوا بکشید. موسیقی، هنرمندان و لباس آذربایجانی را به تمسخر بگیرید تا حوزه فرهنگی این منطقه احساس حقارت کند"
📌 بگذریم از آنکه امروزه آنقدر "پان" را به زمین و زمان از رئیسجمهور و امام جمعه و نماینده مجلس گرفته تا هنرمند و معلم و فعال مدنی و در و دیوار چسباندند که دیگر کارایی تخریبیاش را هم از دست داده است. یک ترک در ایران که به دنیا میآید، اول پانترک است مگر خلافش را ثابت کند! فعالان مدنی ترک، به شوخی در مقابل مارک زنی "پانترک"، از عبارت "خانترک" و جناس ناقص فی ما بین استفاده میکنند. اما معنی حقیقی پانیسم و مصداق آن در ایران چیست؟
📌 کلمه پان پیشوندی یونانی در معانی همه، تجمیع و اتحاد است. پاناسلامیسم هدف اتحاد مسلمین را حمل میکند. پاناسلاویسم به دنبال همگرایی اسلاوهاست. پانترکیسم، پانکردیسم، پانعربیسم و... نیز به دنبال وحدت در جامعه تعریفی خود هستند. اتحاد فی نفسه بد نیست. آنچه که پانیسم را محکوم میکند، اتحادگرایی آن نیست. جریانات پان غالبا از ابزار غیریتسازی و دگرستیزی برای تهییج تعلقات مذهبی، قومی و ملی بهره میبرند. این تاکید بر خودِ جدا از اغیار، گاه منجر به گرایشات افراطی میشود.
📌 حاکمیتهای سیاسی مبتنی بر دین یا قومیت خاص، از تحرکات پانیستی گروههای جدا از ایدئولوژی حاکمیت احساس خطر میکنند. فیالمثل، گرایش پاناسلامیستی شهروندان مسلمان یک دولت مسیحیتمحور تنش زا است. بالاخص اگر تبعیضی باشد و زمینه رشد آن را فراهم کند. اگر عدالت و آزادی مذهبی برای همه ادیان و مذاهب یک کشور برقرار باشد، پانیسم مذهبی فرصتی برای رشد ندارد. همین مساله را به پانیسم قومی و ملی تعمیم بدهید. سوال این است که چرا هیچ شخص یا جریان جداییطلب بین فارسی زبانها نیست؟!
📌 تامل کنید! چرا هیچ فارسی زبانی نمیگوید که فلانیها فرهنگستان، مدرسه و امکانات فرهنگی و اقتصادی را برای خود قرق کرده و به دیگران ظلم میکنند؟ لذا برای خلاصی و رسیدن به حقوق شهروندی درجه یک، بایستی کشور فارسستان را تشکیل دهیم! جواب این سوال، علت رشد روزافزون واگرایی در میان اقوام غیر فارس را مشخص میکند. چون اساسا ایران و ایرانیت معاصر، برای فارس تنظیم شده است! استقلال چه حقی بر حقوق فعلیشان خواهد افزود؟!
📌 در این کشور، فارسی زبانها نیستند که برای احقاق یک حق کوچکی چون داشتن فرهنگستان سالها از مرکز گدایی کنند! فارسی زبانها نیستند که غصه رسمی نبودن زبان و نداشتن مدرسه، دانشگاه و تحصیل به زبان مادری را بخورند. آنها نیستند که در مقام مطالبه حقوق فرهنگی و اقتصادی برابر، انواع مارکها را متحمل و محاکمه شوند. آنها نیستند که برایشان جوک و کلیشه اهانت آمیز ساخته و جهت تخریب هویت جمعی و تسریع آسمیلاسیون به جامعه تزریق شود. به راستی در زمانی که کل ایران و ایرانیت برای آنها تعریف شده است، چرا جداییطلب باشند؟ از چه جدا شوند؟!
📌 مصداق پانیسم در ایران، پانفارسیسم است که از زمان پهلوی قدرت سیاسی نیز دارد. وجه اتحادگرایی آن، از همگرایی زبانی با افغانستان و تاجیکستان هویداست. وجه دگرستیزی آن در منع حقوق اولیه اقوام غیر فارس ایران و سیاست خارجی ضد ترک در منطقه مشهود است. جنبش اتنیسیسم اتنیکهای غیر فارس در ایران، در مقام مطالبهمحوری و حقخواهی در مقابله با اتنوسنتریسم فارسی ظاهر شده است نه پانیسم قومی و نقض حقوق و تحمیل خود به اتنیک فارس. چگونه میشود که فعالین "برابریطلب" اقوام غیر فارس را که در حال مبارزه با تمامیتخواهی پانفارسیسم هستند، پان نامید؟ این فرار رو به جلو بیشرمانه، درصدد تعویض جای شاکی و متشاکی است.
🆔 @anti_panfarsism
📚 تجزیهطلب!
✍ دکتر عقیل دغاقله
📌 کلیشهها چه هستند و چرا خلق و بازتولید میشوند؟ کلیشهها به نظام و سیستمی از باورها و پیشداوریها گفته میشود که درباره گروهی از مردم جامعه (بر مبنای جنسیت، زبان، فرهنگ، قومیت و دین) در ذهن داریم و امکان قضاوت دیگری را فراهم میآورد. کلیشهها عمدتا سطحی و فاقد عمقاند. ساده هستند و فرد به سرعت آنها را به خاطر میسپارد و به سختی تغییر میکنند. برای فهم یک کلیشه نژادی یا جنسیتی به عنصر دیگری نیز باید توجه کرد: نرمالیزهکردن نظام تبعیض و مشروعیتبخشی به انواع نابرابریها.
📌 نابرابریها و ستمها تنها با زور ممکن نمیشوند. مشروعیتبخشیدن نظامهای تبعیضآلود نیازمند تصوراتی است که انسانها را قانع سازد که آنچه رخ میدهد نه تنها بیعدالتی و ظلم نیست که عین عدالت، منطق و عقلانیت است. تنها از طریق نرمال جلوهدادن یک پدیده غیر نرمال میتوان آن پدیده را تداوم بخشید. برای مثال عبارت «زن موجودی احساسی است» کلیشهای است که یک بعد (احساس) از شخصیت زنان را به تمامی وجود یک زن و در درجه دیگر به تمامی زنان تعمیم میدهد. کارکرد واقعی این کلیشه، محروم ساختن زنان از ایفای نقشهای مهم در جامعه و مشروعیتبخشی به تبعیض سیستماتیک بر معیار جنسیت است.
📌 کلیشه «تجزیهطلبی» نیز تبعیض نژادی و قومی را تسهیل، ممکن و نرمالیزه میکند. امروزه صحبت از نابرابریهای قومی در ایران حتی از منظر تخصصی دشوار و به نوعی حوزه ممنوعه است. ممکن است بگویید که برچسب تجزیهطلبی بسیار مشخص به فعالیت و گرایشهایی گفته میشود که برخی افراد برای جدا کردن بخشی از ایران دنبال میکنند و مشمول بقیه افراد آن گروه قومی نیست. مشکل اصلی در کلیشهها این است که آنها بسیار انعطافپذیرند و به سرعت قابل تعمیم! وقتی کلیشه «مسلمان تروریست» جا میافتد، تبعات آن دامن همه افرادی که از کشورهای مسلماناند (حتی اگر دیندار یا اصلا مسلمان نباشند) را در بر میگیرد. بسیاری از سیکهای هندی صرفا به دلیل عمامه و دستاری که به خود میبندند مشمول تبعیض و نژادپرستی قرار گرفتهاند.
📌 برای فهم خصلت نرمالیزاسیون کلیشه تجزیهطلبی، به شکاف میان استفاده از این واژه و پرهیز از طرح مباحث قومی توجه کنید. کسانی که بیشترین میزان استفاده از کلیشه «تجزیهطلب» را دارند، افرادی هستند که به هیچ وجه مایل به صحبت در مورد تبعیضات قومی نیستند. اگر خطر تجزیهطلبی، آنگونه که مدعیان آن عنوان میکنند، جدی است، آنگاه باید درباره آن صحبت کنند. باید به این سوالات پاسخ دهند که چرا گروههایی از مردم کشور به تجزیه متمایل شدهاند؟ زمینه چنین تمایلاتی چیست؟ آیا ربطی میان رشد «تجزیهطلبی» و «نابرابری» وجود دارد؟ اما عبارت «تجزیهطلب» دقیقا کارکردی خلاف این راهکارها دارد. «تجزیهطلب» مهری است که حتی اجازه بحث در این حوزهها را نمیدهد. کارکرد کلیشه «تجزیهطلب» نه تنها «نرمالیزهکردن تبعیض» بلکه فراتر از آن «تابو کردن» صحبت از تبعیض و ستم است.
📌 بر همین اساس، کلیشه «تجزیهطلب» باعث میشود تا در مطرح شدن بحث اعتراضات در استانهای پیرامون، به سرعت «معترض» و «تجزیهطلب» به هم دوخته شوند و واکنشهای بسیار شدیدتری در دستور کار قرار گیرد. موضوع به اینجا محدود نمیشود. احتمال دارد شما به عنوان تحلیلگر در مورد شهرهای حاشیه تهران بنویسید، اما به آذربایجان یا کردستان یا خوزستان که میرسید قلمتان میگیرد! اگر در مورد زندانیان مینویسید، به پیرامون که میرسید سکته میکنید! «تجزیهطلب» کلیشهای نژادی و خطرناک است که استفاده فلهای از این عبارت نژادپرستانه بدون هیچ ممانعت قانونی و اخلاقی تداوم دارد.
📌 نکته آخر اینکه کلیشه «تجزیهطلب» خود عامل ایجاد و تقویت گرایشهای تجزیهطلبانه است. تجزیه فرآیندی است که از ذهن شروع میشود. زمانی آغاز میشود که مردم تصور متفاوتی از یکدیگر پیدا میکنند و همدیگر را در یک قایق مشترک نمیبینند. این موضوع امری اجتماعی است. در این فضا، تجزیهطلبانهترین اقدام را کسانی انجام میدهند که با به کار بردن برچسب «تجزیهطلب»، مطالبات را به یک تابو تبدیل کنند. احتمالا آنها نیز متوجه هستند که این تابو، شاید گفتگوها را در مقطعی در ساحت عمومی پنهان کند، اما به شکلگیری فرایندهای تجزیه ذهنی قوت میبخشند.
📌 ماخوذ از مقاله "کلیشه نژادی «تجزیهطلبی»" @adagha
🆔 @anti_panfarsism
05:15
Video unavailableShow in Telegram
📚 نظام آموزشی چند زبانه
📌 بعضا سوالاتی از نظام آموزشی و اداری کشورهای دارای چند زبان رسمی مطرح میشود. توضیحات جناب محسن رسولی، هموطن فارس زبانی که فعالیت شجاعانهای در مقابله با فاشیسم پانفارسی دارد را بشنوید. بیش باد!
🆔 @anti_panfarsism
3.85 MB
📚 تاریخ، از سال به روز!
✍دکتر مریم موسوی
📌 کلیشه دیگری که بعضا اسباب خنده و تمسخر برخیها را فراهم میکند، طریقه گفتن تاریخ از کل به جزء (سال، ماه، روز) در زبان ترکی است.
📌 در زبان ترکی، هم آدرس هم تاریخ از کل به جزء بیان میشود. بالعکس زبان انگلیسی که آدرس را غالبا از جزء به کل بیان میکنند. یعنی اول طبقه و پلاک را میگویند بعد کوچه، خیابان و منطقه.
📌 تاریخ نیز در زبان ترکی از کل به جزء گفته میشود. یعنی اول سال را میگوییم بعد ماه و بعد روز. برای مثال "مین دؤرد یۆز اۆچۆن ایکینجی آیینېن بئشی" این عکس تاریخ گویی در زبان فارسی است که آن را از جزء به کل بیان میکند "پنجِ دوِ هزار و چهارصد و سه"
📌 علت این امر به تفاوت ترتیب مضاف مضاف الیه و صفت موصوف در زبانهای ترکی و فارسی باز میگردد. در زبانهایی چون ترکی و انگلیسی اول صفت/مضافالیه میآید و بعد موصوف/مضاف. این امر در زبانهایی چون عربی و فارسی بالعکس است.
📌 در فارسی میگویند "دوِ آبان". این یک ترکیب اضافی است که اول عدد آمده است. در ترکی میگوییم "قېروْو آیینېن ایکیسی". مشاهده میکنید که عدد جزء دوم این عبارت است.
📌 این مسائل به علت عدم آموزش و آشنایی مردم کشور از زبان، فرهنگ، آداب و رسوم یکدیگر و خودحقپنداری یک گروه است. در کشورهای دارای چند زبان رسمی، کودکان از همان ابتدا تعامل، احترام متقابل، حقوق مساوی را یاد میگیرند و اغلب به چند زبان از زبانهای رایج کشورشان مسلطاند.
🆔 @anti_panfarsism
📚 فقر و ناکامی تحصیلی در پیرامون
✍️ دکتر عقیل دغاقله
📌 میانگین معدل امتحانات نهایی در استان سیستان و بلوچستان ۷-۸ است. در استانهای آذربایجان غربی، خوزستان و هرمزگان ۸-۹ است و در بخش عمدهای از دیگر استانهای پیرامون ۹- ۱۰ است.
📌 اگر به نقشهای که در روزنامه فرهیختگان در سال ۱۴۰۲ چاپ شده است نگاه کنید متوجه میشوید که استانهای مرکزی تمام سبز رنگ هستند با معدل بالای ۱۰. البته این نقشه کلی است و اگر بعد طبقاتی را اضافه کنید، مطمئنا طبقات متوسط معدلی بالای ۱۵ دارند و مناطق فقیرنشین حتی در مرکز به زیر ۷-۸ می روند. اما چگونه می شود این نقشه را مشاهده کرد و باز روابط قومی را در آن ندید و از اهمیت آن ننوشت؟ چگونه؟
📌 شاید گفته شود که فقر همه چیز را توضیح میدهد. قبول! اما دلیل نرخ فقر بالاتر چیست؟ این شکاف در ثروت حداقل باید معکوس میبود. در اروپا که مصدر سرمایهداری جهان بوده است، این پیرامون است که مرکز رشد بوده است. دلیل روشن است: تجارت یکی از بنیانهای اصلی گسترش سرمایهداری است و هر نقطهای که راه به آبهای آزاد دارد یا نزدیکتر به جهان بیرون است امکان رشد بیشتری را دارد.
📌 فرنارد برودول (Fernand Braudel) مورخ فرانسوی در کتاب «تمدن و سرمایه داری» نشان میدهد که چگونه شهرهایی که در کنار دریا بودند به تدریج زمینه را برای تولد و گسترش سرمایهداری فراهم آوردند. بدون آن شهرها و شبکه ارتباطاتی که به تدریج برقرار شد تولد سرمایهداری ناممکن بود. در آمریکا نیز هر چه به سمت مرکز حرکت میکنید از شمار شهرهای بزرگ، صنعتی و پرجمعیت کاسته میشود.
📌 در جنوب ایران، در قرن ۱۸ و ۱۹، همین روند آغاز شده بود. رشد بندر لنگه خیره کننده بود و محمره (که بعد شد خرمشهر) تبدیل به یکی از بنادر اصلی منطقه شده بود که با بصره (بندر عثمانیها) رقابت میکرد. رشد محمره و بندر لنگه مسیر طبیعی گسترش سرمایهداری در ایران بود. اما چه هنگام آن پروژهها متوقف شدند؟ زمانی که مرکزنشینان تشخیص دادند آن مناطق و ساکنان آن غیر ایرانی هستند و باید مستقیما توسط مرکز مدیریت شوند و همه چیزشان «ایرانی» شود.
📌 مردم بومی را کنار زدند: آنها را به «دیگری» درون بدل کردند و خود به جای آنان نشستند. این فقط در جنوب نبود. در همه جای ایران داستان توسعه سرمایهداری به شکل معکوس رخ داد. شهرهای بندری و نقاط جغرافیایی که راه به خارج داشتند فقیرتر شدند. و مناطق مرکزی کویری رشد کردند و نام این پروژه را رشد نامتوازن گذاشتند.
📌 خیر! نام این، رشد نامتوازن نیست. این رشد استعماری است! هنگامی که منطقهای که هم آب دارد، هم بالای ۹۰ درصد نفت و گاز، هم بر سواحل خلیج فارس است و به آبهای آزاد نیز دسترسی دارد در قعر فقر برود و در عوض شهرهای مرکزی کویری رشد کنند و تفاوت این دو با عنصر قومیت نیز ترکیب شده باشد، دیگر نمی توان از رشد نامتوازن گفت. بلکه باید به صراحت از استعمار درونی حرف زد. تنها از این راه است که می توان این درد را درمان کرد. آری، اگر آموزش با فقر مرتبط است، فقر و شکاف اقتصادی مرکز - پیرامون نیز ناشی از روابط قومی است که به شکل تاریخی بنیان گذاشته شد.
📌 اما فقر تنها عامل نیست. تفاوتهای زبانی و فرهنگی نیز به هزار شکل تبدیل به ناکامی در تحصیلات میشوند. بدون «آموزش به زبان مادری» کودکان قادر نیستند در همان مراحل اولیه زندگی با درس ارتباط برقرار کنند و از نظر آکادمیک ناموفق میشوند. اگر از پیرامون باشید این را تجربه کردهاید. لهجه همچنین باعث میشود تا معلم از همان روز اول از دانشآموز ناامید شده و حس عدم اعتماد به نفس و ناکافی بودن را در کودکان تزریق کند.
📌 یادم میآید، در سال اول راهنمایی برای ثبتنام در مدرسه در محلهای بهتر از جایی که زندگی میکردم اقدام کرده بودم. رد شدم! تنها به این دلیل که نتوانستم فارسی را خوب صحبت کنم. حس منفی ناشی از آن باعث شد تا فارسی را تمرین کنم. با صدای بلند کتاب بخوانم. تقلید کنم. بعد که به مدرسه راه یافتم تفاوت میان خود و دانش آموزانی که اکثر فارس بودند را مدام احساس میکردم. اما مگر چند نفر این راه را میروند؟ در حقیقت، بسیاری از همان ابتدا قید درس را میزنند یا میمانند و معدل جمعی کمتر از ۸ را شکل می دهند.
📌 سوگیری به فردی که لهجه دارد نیز باعث میشود تا سرمایهگذاری لازم را بر دانشآموزی که زبان فارسی نمیداند انجام نشود. در کشوری که بر سواد رئیس جمهورش به دلیل لهجه ترکی علامت سوال میگذارند، میتوان تصور کرد که دانشآموز مقطع ابتدایی و استعدادهای او را به دلیل لهجه ترکی چگونه ارزیابی میکنند.
📌 این نقشه برای هر انسان منصفی کفایت میکند تا اهمیت روابط قومی را در کشور متوجه شود. اگر باز شک دارند میتوانند کمک کنند و از دولت جدید بخواهند تا سوال زبان مادری را در سرشماریها بگنجانند. @adagha
🆔 @anti_panfarsism
آنتی پانفارسیسم
📚 تراکتور یا تیراختور؟
✍ دکتر مریم موسوی
📌 هر زبانی قواعد آوایی مختص خود را دارد. طبعا کلمات خود آن زبان، از این قواعد آوایی تبعیت میکنند لکن لغات دخیل دیگر زبانها ممکن است مطابق قواعد آوایی زبان مقصد نباشد.
📌 نکته اینجاست که اگر تلفظ لغت دخیل، مطابق قواعد آوایی زبان مقصد نباشد تلفظ تغییر میکند. برای مثال، کلمات غیر عربی دخیل در زبان عربی، مطابق قواعد آوایی دستگاه تکلم عربی تلفظ میشوند نه زبان مبدا. عربها تلفظ لغات دخیل در زبانشان را عربیزه (به قول خودشان مُعَرّب) میکنند.
📌 این قاعده بر تمامی زبانها حاکم است. دستگاه تکلم زبان فارسی، تلفظ لغات دخیل غیر فارسی را فارسیزه میکند. کلمات محمد، عباس، اقتصاد، قاضی و... عربیاند. قطعا قبول دارید که تلفظ این کلمات حین تکلم به فارسی، با تلفظ این کلمات در زبان عربی متفاوت است. هم از لحاظ ادا صامتها و هم مصوتها. این قاعده بر لغات ترکی چون قاشېق، قابلاما، توْپ و... نیز اعمال میشود.
📌 زبان ترکی از معدود زبانهای ملودیک دنیا است. بخش مهمی از دستور زبان ترکی بر مبنی قواعد آوایی و هماهنگی مصوتهاست. قواعد آوایی دستگاه تکلم زبان ترکی بسیار سختگیر است. هر کلمه غیر ترکی برای بکار رفتن در این زبان، بایستی از فیلتر قواعد آن عبور کند و ترکیزه شود. برای مثال، اگر تلفظ لغت عربی "انتشار" حین تکلم به فارسی، فارسیزه میشود؛ تلفظ این کلمه عربی حین تکلم به ترکی، ترکیزه شده و "اینتیشار" تلفظ میگردد.
📌 مثال بعدی، کلمه "کتاب" است. تلفظ این کلمه عربی در زبانهای عربی و فارسی یکسان نیست. طبعا تلفظ این کلمه حین عبور از دستگاه تکلم زبان ترکی، ترکیزه شده و "کیتاب" تلفظ میشود. مساله اینجاست که رسم الخط زبان ترکی چه با الفبای عربی چه لاتین، فنوتیکال است. یعنی کلمات آنگونه که تلفظ میشوند نوشته میشوند و هرچه نوشته شود خوانده میشود. اینطور نیست که ما "خواهر" بنویسیم و "خاهر" بخوانیم. ما حین نوشتن نیز "اینتیشار" و "کیتاب" مینویسیم چون اینگونه تلفظ میکنیم.
📌 ترکیزه کردن لغات غیر ترکی دخیل در زبان ترکی، توسط مجمع یا فرهنگستان انجام نمیشود. این قواعد نامرئی در دستگاه تکلم همه ترکها تعبیه شده است و به صورت ناخودآگاه به کار میروند. این قواعد توسط افراد مسن فاقد تحصیلات به علت عدم آشنایی با زبانهای دیگر به شدت اعمال میشوند. برای مثال، به علت عدم شروع هیچ کلمه ترکی با حرف "ر"، این عزیزان نمیتوانند کلمات دخیلی که با این حرف شروع میشوند را تلفظ کنند و لاجرم مصوتی به ابتدای آن اضافه میکنند. برای مثال به "رادیو" میگویند "ایرادیو"
📌 کلمهای که باعث نوشتن این متن شد، "تیراختور" بود. تلفظ کلمه "tractor" در زبان انگلیسی "تراکتور" نیست! "تراکتور" فارسیزه شده تلفظ این کلمه است. طبعا این کلمه در زبان ترکی مطابق با قواعد آوایی خودش تلفظ خواهد شد. ما این کلمه را "تیراختور" تلفظ میکنیم و لذا "تیراختور" مینویسیم.
📌 گاه من سخنان خبرنگاران و مجریان رادیو و تلوزیون را میشنوم که اصراری عجیب بر عدم رعایت این قاعده زبانی دارند. آنها حین صحبت به ترکی، کلمات عربی را با تلفظ فارسی ادا میکنند! برای مثال، همان کلمه عربی "انتشار" را حین تکلم به ترکی، با تلفظ فارسی "اِنتِشار" ادا میکنند. جالب اینکه تلفظ ترکی آن (اینتیشار) به تلفظ عربی (اینتیشَـــــٰـر) نزدیکتر است!
📌 در عجیب و خندهدار بودن این اقدام، همین بس که فرض کنید کسی حین فارسی صحبت کردن، به هر کلمه عربی، ترکی، انگلیسی و... که میرسد آن را بر حسب تلفظ زبان مبدا ادا کند! خندهدارتر این است که این عزیزان حین صحبت به ترکی، کلمات غیر ترکی را نه حتی با تلفظ زبان مبداشان بلکه با تلفظ فارسیزه شده ادا میکنند. کسی نیست سوال کند که چرا شما حین تکلم به ترکی، قواعد این زبان زیبا را زیر پا میگذارید؟ حتی اگر لغت فارسی باشد، حین تکلم به ترکی باید تلفظ ترکیزه شدهاش را به کار ببرید.
📌 نمیدانم ناشی از بی اطلاعی و تصمیم خودشان است یا ابلاغ فرهنگستان فارسی. هرچه که هست ایرادی مضاعف بر ایراداتی چون مخزن لغات ضعیف و اشکالات فاحش گرامری میباشد. در مورد فرم نوشتاری "تُرک یا تورک" به متن مربوطه در کانال مراجعه کنید.
🆔 @anti_panfarsism
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.