ARSACID CHRONICLE

از زمان اشک‌ اول، دولت اشکانی یک پادشاهی مطلقه موروثی بود که اصل آن انتقال حکومت به پسر ارشد حاکم بود ،بااین حال این اصل جانشینی همیشه به طور دقیق رعایت نمی شد یک حاکم می توانست برادر خود را به عنوان جانشین اعلام کند و فرزندان خود را کنار بزند. این پدیده یکی از عوامل درگیری‌ها و غصب‌های متعدد سلسله‌ای مسلماً همین بوده است شاهان اشکانی چند همسری بودند و با ازدواج با دختران دیگر خاندان ها ، یک اتحادیه های خاندانی تشکیل میدادند. حداقل در اوایل قرن دوم بود که اشکانیان خود را به ایدئولوژی و سنت دینی سلسله هخامنشی ربط داد و نشانه های روشنی وجود دارد که آنها بر پیوند خود با آنها تاکید میکردند. برای مثال تبار نامه ساختگی که اشک اول و برادرش از نوادگان اردشیر هخامنشی بودند‌ یا روایت قدرت رسیدن این دو برادر با پنج شخص دیگر که بازتاب و تکرار تاریخ از صعود داریوش به قدرت بود مقایسه کوروش با اشک اول ، استفاده عنوان شاهنشاه به طور پراکنده از مهرداد اول و به طور مرتب از دوره مهرداد دوم ، ادعای اردوان دوم بر سرزمین هایی که بخشی از امپراتوری هخامنشیان بودند انها در آسیا صغیر ، آسیا میانه ، پارس دارای و نفوذ و قدرت بودند و خود را در قدرت بالای آنها گذاشته بودند بخصوص اهمیت سیاست های اشکانی در قبال همسایگان خود مانند هند را نباید نادیده گرفت. منابع دیگر از برجسته سازی عناصر ایرانی_زرتشتی اشکانیان میگویند استفاده زبان پهلوی در کنار متونی که یونانی بودند مثلا سکه های بلاش اول (که شاید بارز ترین ایرانگرایی باشد) بی شک بیانگر نوع ایرانگرایی است که توسط اشکانیان منتشر شد این ایرانگرایی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت آنها سرچشمه می‌گرفت و ابزار مهم ایدئولوژیک آنها بود که با مفهوم شاهنشاهی آنها ادغام شده بود. یکی از ویژگی های شاهان اولیه اشکانی کلاه باشلیک است که تا سال های اولیه مهرداد اول استفاده میشد ‌و نماد اقتدار سلطنتی آنها بود ، این ایده کلاه را آنها از ساتراپ های غربی یونی شده هخامنشیان در آسیا صغیر اقتباس کرده بودند. از دوره مهرداد دوم آنها استفاده از دیهیم مادی کردند ، یک سنت شناخته شده مادی که پس از مهرداد دوم جانشینانش آنرا پوشیدند. دیگر نماد سیاسی مهم پادشاهی اشکانیان، تخت طلایی اشکانیان بود. در طول لشکرکشی تراژان توسط رومیان از تیسفون غارت شد، علیرغم درخواست بلاش سوم از هادریان، هرگز بازگردانده نشد. مؤسسات اشکانیان ویژگی‌های بسیاری را از یونانی دوره هلنیستی وام گرفتند ، با این حال مهرُ اثر گذاری فرهنگ یونانی بر اشکانیان محدود بود . بنابراین اظهار نظرهایی که گهگاه اشکانیان را بربر های یونانی شده در نظر می‌گرفت اشتباه هستند و باید در درجه اول به عنوان یک پادشاهی عادی شرقی در نظر گرفته شود. البته سنت یونانی نقش مهمی در شکل گیری سنت و ایدئولوژی سلطنتی اشکانی ایفا کرد چندین شهر که در طول تاریخ خود با آنها مشهور بودند مرکز آساک/آستاون بود که توسط اشک اول تأسیس شد. یا گورستان سلطنتی در نسای جدید، نسا تا قرن اول قبل از میلاد اقامتگاهی بود که از حمایت ویژه حاکمان متوالی به عنوان زادگاه اشراقی برخوردار میشد. در مراحل بعدی، کارکردهای یک پایتخت داشت. همچین شهر های هکاتوم پلیس ، بابل ، هگمتانه ، راگانیا، تیسفون نیز به کار گرفتند.

مولفه های قدرت در روزگار اشکانیان امین بابادی ، دانشجوی دکترا تخصصی تاریخ ایران باستان دانشگاه تهران گاهنامه علمی دانشجویان شماره ۴

🔶زند و ترجمه اوستا در اشکانیان و دیگر مردمان هم عصر اشکانیان در دینکرد آمده که در زمان سلطنت بلاش اشکانی مجموعه ای از تمام اوستا و زند (تفسیر) که باقی مانده بود را به شکل نسخه ای به دو صورت شفاهی و کتبی در داخل استان های ایران گذاشت تا مقابله ای با هرج و مرج و فساد دین ناشی از تهاجم یونان (هلنیسم)شود. این میتواند به این معنا باشد که یک زند(تفسیر) پارتی در عصر اشکانی وجود داشته. استرابون و باسیل اسقف قیصریه به سنت شفاهی زرتشتیان در مناطقی مانند کاپادوکیه اشاره کردند این بیانگر این است که بسیار متون اصالت قدیمی تری از زمان ادعایی کتابت دارند برای مثال متن پهلوی نیرنگستان دارای نفوذ شدید پارتی است که میتواند نشان دهنده اصالتی در عصر اشکانی هم داشته باشد(ریشه اصلی در هخامنشیان). دینکرد همچنین اشاره می کند که یونانیان اوستا را به زبان خود ترجمه کرده بودند. پاوسانیاس در اواسط قرن دوم پس از میلاد، بیان می‌کند که مغان لیدیه یونانی‌زبان هنگام اجرای مراسم از کتابی عبادت می‌خواندند که بیانگر این است که احتمالا ترجمه [یا زند] یونانی نیز وجود داشته.

📚Zoroastrianism Introduction Jenny Rose

@ARSACID_CHRONICLE 🏹

🔶آرشاک دهم ، ترسیمی غیردقیق از مهرداد دوم یا شاهی فراموش شده پیش از او ؟ بنابر روایت سنتی ژوستین که میگوید پس از اردوان (در روایت اورتوم سومین و در روایت ولسکی اولین ) پسرش مهرداد دوم پادشاه شده اما سکه های S23.2 نشان میدهد در این ایام پادشاهی ناشناس که او را آرشاک دهم میتوان یاد کرد به مدت یکسال (۱۲۲_۱۲۱ قبل میلاد )حکومت کرده است . باید توجه داشت که شواهد سکه شناسی و خط میخی نشان میدهد که هم پدر و برادر مهرداد اردوان نام داشتند و احتمالا ژوستین دچار خطا و سردرگمی بوده ، بسیاری از محققین سکه های مذکور را به مهرداد دوم منسوب میکنند اما با اینحال این جوان با ریش کوتاه با سکه های مهرداد که اورا مردی مسن با ریش به نمایش می‌گذارد در تضاد است بنابراین وجود شاه دیگر در این میان با عنوان پیشنهادی «آرشاک دهم» یک احتمال موجه است. فرهاد آثار پیشنهاد می‌کند او پسر اردوان و برادر زاده مهرداد دوم بوده که برای مدت کوتاه یکساله حکومت کرده و احتمالا توسط سکاها کشته شده اما اولبریخت معتقد است که ناسازگاری هایی که در ضرب سکه های اولیه مهرداد یافت می شود از «این واقعیت ناشی می شود که این پادشاه در لحظات سخت بلافاصله پس از مرگ ناگهانی اردوان اول، هنوز وقت کافی برای تعیین کردن دقیق شمایل خود نداشت و این این رو این سکه ها برای چنین پادشاه فرضی نیست و همان سکه های مهرداد دوم است ، متأسفانه به دلیل نبود شواهد قاطع پاسخ قطعی برای آن وجود ندارد که این سکه های پادشاهی گم شده به نام آرشاک دهم هستند یا همان سکه های مهرداد دوم در عصر اولیه حکومت او . @ARSACID_CHRONICLE 🏹

🔶آرشاک دهم ، شاهی فراموش شده میان اردوان و مهرداد دوم شواهد سکه شناسی شاهی جوان با ریش کوتاه را نشان میدهد که پس از مرگ فرهاد و اردوان پادشاه شده ، به طور سنتی تصور میشود مهرداد دوم به طور مستقیم پس از اردوان شاه شده اما این سکه ها خلاف این عقیده هستند ، با اینحال بسیاری از محققین این سکه هارا متعلق مهرداد دوم میدانند ، در عصری که او پس از مرگ فاجعه بار اردوان به قدرت رسید و امکان کافی برای تعریف سکه دقیقی از خود نداشت و این سکه ها حاصل همان ایام مغشوش هستند. شاه احتمالی آرشاک‌‌‌ دهم (۱۲۱_۱۲۲ قبل میلاد) از او سکه های درهم نقره ای ضرب سلوکیه با کد S23.2 یافت شده با عبارت یونانی زیر :

ΒΑΣΙΛΕΩΣ ΑΡΣΑΚΟΥ ΕΠΙΦΑΝΟΥΣ ΦΙΛΕΛΛ ΗΝΟΣ «[سکه] پادشاه آرشاک، برجسته، ستایشگر یونانیان

📚Reign of Arrows The Rise of the Parthian Empire in the Hellenistic Middle East Nikolaus Leo Overtoom

جزییات دقیق تر 👇👇