cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

➖|‌•هـــرم رنـــــج•|➖

♆ 𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐌𝐲 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 𝐍𝐨𝐯𝐞𝐥 ♆ .______𝟏𝟒𝟎𝟏.𝟏.𝟏______. 𝐊𝐫𝐲𝐬𝐭𝐚𝐥 .♅ رمان.هرم‌رنج‌[فصل چهارم نژاد نادر] ژانر: گی.عاشقانه.زندگی روزمره.غمگین.بحث برانگیز ♅ ‏چنل محافظ @KRYSTALNOVEL ♅ رباتم @CommentCrysta

Show more
Advertising posts
3 185
Subscribers
-1124 hours
+287 days
-17630 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

00:03
Video unavailable
_به چی فکر می‌کنی که وسط پات خیس شده؟ از لای پام نگاهی انداخت که خجالت زده گفتم: _ من؟..هیچی..به هیچی فکر نمیکنم... نوک #قلم_تتو رو تپلم کشید که به خودم لرزیدم: _ داری میلرزی کوچولو... وقتی تحمل نداری چرا میای واسه این کار؟ سرمو پایین انداختم: _ آخه دوست دارم یه تتو #بین_پام داشته باشم... دستمالی از رو میزی برداشت و مایع #لزج بین پامو پاک کرد .با لبخند مرموزی لب زد:_پس باید سوزششم به جون بخری... چشمکی زد : _حالا آماده ای ؟ تتو ارتیست وحشی با انگشتش ...ص کوچولوی مشتریشو #گشاد میکنه....🫦🔞❌ https://t.me/+BBMiXiEe4i45YTJk https://t.me/+BBMiXiEe4i45YTJk
Show all...
1.01 KB
Repost from N/a
#گی_هات_خشن🏳‍🌈🧨⛓ تجاوز دوتا مافیا به لیتل کوچولو‼️ دارای صحنه هایِ ممنوعه که برایِ هرسنی مناسب نیست💦🔞 آدرین از پشت خودش رو تا ته تو #سوراخم فرو کرده بود و لیام سعی داشت از جلو خودش رو داخلم #جا بده با گریه دستو پا میزدم که نجات پیدا کنم ولی به‌خاطرِ بسته بودن دهن و دستام بی فایده بود. - حالا فهمیدی سزایِ دروغ به ارباب چیه هات بوی؟🔥 با #گریه سری به نشونه آره تکون دادم. همیشه وقتی اره میگفتم انگار که کلمه امن باشه تمومش میکردن ولی این دفعه نه تنها تمومش نکردن بلکه #تلمبه هاشون سریع تر و پرقدرت تر...🔞🔞 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 ۵ پاک شه 🌞
Show all...
نیما پسری ۲۸ ساله که گی هم هست فکر نمی کرد با وضعیت مالی خراب و پت شاپ ورشکسته اش کسی پیشنهاد شراکت بهش بده . اردوان ۳۵ ساله که برای هیچ دختری بیشتر از ۱ ماه وقت نمی زاره ، فکرشم نمی کنه زندگی اش درگیر یک پسر و مشکلات اون بشه در حدی که به گرایش خودشم شک کنه . دو نفر که عاشق می شن . یکی فکر نمی کنه با شرایط عجیب و غریب کنار بیاد . یکی فکر نمی کنه و باورش نمی شه ، وقتی تمام عمرش با دختر بوده ، عاشق همجنسش بشه اما فقط یک نفر تو دنیا که اسمش نیما هست https://t.me/+GlTvWM3nXFdmZGI8 https://t.me/+GlTvWM3nXFdmZGI8
Show all...
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
متیو پسری که ترجیح میده هر شب با یه دختر پولدار سکـ.ـس کنه تا خرج زندگیشو بده ولی با یه پیشنهاد هنگفت از طرف دو مرد مافیای برای جا به جایی محموله مواد.... #گـــــی #تریســـام #مافیـــایی آدرین کیفی که تا چند ساعت پیش مواد توش بود رو به سمتم پرت میکنه و عصبی موهامو چنگ میزنه _مشتری گفت یدونه از اون مواد ها هم به دستش نرسیده و تو با این کیف برگشتی و میگی محموله رو تحویل دادی؟ راستشو بگو مواد رو چیکار کردی؟ ترسیده میام چیزی بگم که سیلی توی صورت میزنه و ضربه ای با زانو به کیـ.ـرم میزنه از درد کل تنم میلرزه و صدای فریادمو کنترل میکنم که لیام پشتم میشینه موهامو میکشه و کیـ.ـرشو خشک خشک وارد سوراخم میکنه _مجبوریم از روش خودمون واسه اعتراف گرفتن ازت استفاده کنیم پسر کوچولوم لیام از پشت کیـ...ـرشو بیرون میاره و دوباره واردم میکنه که خیسی خون رو روی رونام حس میکنم آ..لت کلفت آدرین وارد دهنم میشه و....🔞⚠️ https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0 ۳ پاک شه 🌞
Show all...
animation.gif.mp40.45 KB
00:03
Video unavailable
متیو پسری که ترجیح میده هر شب با یه دختر پولدار سکـ.ـس کنه تا خرج زندگیشو بده ولی با یه پیشنهاد هنگفت از طرف دو مرد مافیای برای جا به جایی محموله مواد.... #گـــــی #تریســـام #مافیـــایی آدرین کیفی که تا چند ساعت پیش مواد توش بود رو به سمتم پرت میکنه و عصبی موهامو چنگ میزنه _مشتری گفت یدونه از اون مواد ها هم به دستش نرسیده و تو با این کیف برگشتی و میگی محموله رو تحویل دادی؟ راستشو بگو مواد رو چیکار کردی؟ ترسیده میام چیزی بگم که سیلی توی صورت میزنه و ضربه ای با زانو به کیـ.ـرم میزنه از درد کل تنم میلرزه و صدای فریادمو کنترل میکنم که لیام پشتم میشینه موهامو میکشه و کیـ.ـرشو خشک خشک وارد سوراخم میکنه _مجبوریم از روش خودمون واسه اعتراف گرفتن ازت استفاده کنیم پسر کوچولوم لیام از پشت کیـ.ـرشو بیرون میاره و دوباره واردم میکنه که خیسی خون رو روی رونام حس میکنم آلت کلفت آدرین وارد دهنم میشه و....🔞⚠️ https://t.me/+PVSKbiuMxaw5MmI0 https://t.me/+PVSKbiuMxaw5MmI0
Show all...
animation.gif.mp40.45 KB
00:04
Video unavailable
اردوان درونم می کوبید و واقعا عمیق بود . هر چند لحظه کمی نفس می کشید و صبر می کرد ، بعد محکم بهم ضربه می زد . وقتی به نقطه حساسم رسید ، اگه دستهاش سفت نگه ام نداشته بودن وا می رفتم . صدای ناله هام دست خودم نبود ، برای همین اردوان سرم رو برگردند و لبهاش رو محکم روی لبهام نگه داشت . محکم ضربه می زد و ناله هام توی دهنش گم می شد نیما ۲۸ ساله صاحب یک پت شاپ کوچک ، از سن کم مستقل بوده . تنها دلخوشی اش گربه اش و همسایه های ساختمانش هست . در ظاهر قوی اما در باطن به دنبال حس امنیت می گرده اردوان ۳۵ ساله ، مدیر شرکت موفق پدرش ، همیشه به دنبال اثبات بد ذاتی آدمهاست . برعکس تصور همه دخترها که اون رو بی احساس می دونن ، اتفاقا اردوان خیلی غیرتی و سلطه گره ، عاشق مراقبت کردن شدید و وسواس گونه است ، اما شخصی رو تا امروز لایق این بعد از شخصیتش نمی دونه ❤️🏳️‍🌈 قهوه خاص #گی #مستر🔥💦 https://t.me/+GlTvWM3nXFdmZGI8 https://t.me/+GlTvWM3nXFdmZGI8
Show all...
video.mp42.36 KB
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
_اقا تپلم داره میسوزه... بکش بیرون اون قلم تتو رو.... 🥺🌸🔥 عصبی سرشو از بین پام بیرون کشید: _ مگه نگفتی یه اژدها بزنم تنگ تپلت؟ هنوز پاهاشم نکشیدم...♨️❌🔞 این بار محکم تر کشید که جیغی کشیدم: _اییییی پاره کردیش... داره میسوزههههه لعنتییی بکشتش بیرون... 🧸🚿🎀 به کارش ادامه داد: _ یکم تحملتو بالا ببر... قراره یه اژدها بره تو ک.صت... 🍓💧👅 لبخند مرموزی زد و زبونشو رو لبش کشید.خودمو بالا کشیدم که چنگی به تپلم زد و همزمان همکارش درو باز کرد ....💦🍌🍒 https://t.me/+pCKnOqmpgdg0ZWRk ۱۲ ظهر پاک شه 🌞
Show all...
3.95 KB
Repost from N/a
#سکسی #صحنه_دار🔞❌ -دوست دارم همونجور که دخترارو تو دارک‌وب #میگاییی... منو به اوج برسونی. دستشو روی ک*صم میکشه و #گوی رو تو کونم فرو میکنه -دخترِ فرداد #دردش میگیره سیرا. فرداد #خشنه، تا خون نبینه مکث نمیکنه ها. کیر شق شدشو توی دستم میگیرم و با ناز جلوش زانو میرنم -ولی سیرا #دوست داره زیرت تا جون داره گاییده بشه... https://t.me/+Wy8FFA4ngWs1ZTE0 #منو_بکن_بابایی🤤💦 🌙1ظهر پاک🌙
Show all...
Repost from N/a
00:06
Video unavailable
دختره زیر دوس پسر هیکلیش جر میخوره😈💦 پارت خیس کننده رمانشه🔞❌ با شدت گرفتن تلمبه هاش اهی کشیدم. _ لعنتی یواش تررر با بدن خیس از عرق بوسه ی خیسی به لبم زد. _ انقدر تنگی که دلم میخواد جرت بدم سیرا دستام رو روی نوک سی‌نه هام گذاشتم و مالیدم. _ اه تا تخ‌ماتو داخلم حس میکنم فرداد جونی گفت و محکمتر داخلم کوبید. با هر ضربش بدنم عقب جلو میشد و حس میکردم س‌‌وراخ کونم داره جر میخوره‌‌‌‌...🩸📛 https://t.me/+Wy8FFA4ngWs1ZTE0 #پارت_اول⚠️ 🌙1ظهر پاک🌙
Show all...
10.18 KB
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.