رمان دلقک قاتل|افسانهی آریوال🍷🩸
به نام آن که به قلم سوگند خورد!🩵✨️ جلد اول: دلقک قاتل🍷🩸(تموم شده) جلد دوم: افسانهی آریوال🩵✨️(در حال تایپ) ناشناس:🐣🌼 https://t.me/harfmanbot?start=827791545 ارتباط با من👇🏻 @sahar_sb_bot کپی از رمان پیگرد قانونی دارد!
Show more886
Subscribers
-724 hours
+487 days
+13230 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦آزادی در ازای همکاری با یه قاتل!
🔞شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
500
Repost from N/a
چنل VIP چشمآهو لو رفت سریع عضو بشید تا مدیر لینک رو باطل نکرده🔥❌
من فرهادم یه کله خرابِ عاشق!
کسی که یه شبه ورق زندگیش برگشت و تخم کینه توسط آهوی گریزپاش توی دلش کاشته شد و شد این فرهاد، یه بیرحمِ سنگدل...
اون دختر چموش که چشمهایِ مثالِ آهوش پشت پا زد به منی که بیشک عین فرهاد کوهکَن شیرینش رو میپرستید، میپرستیدمش!
📚طبق یه نقشهی حساب شده شب عروسیش درست وقتی که هنوز مُهر عقدش خُشک نشده بود از کنار مردی که ادعای رفاقتت باهام داشت، دزدیدمش... کار نیمهتمومم رو با دُخت چشمآهوییم تموم کردم و حالا...
رفتم تا اون بمونه و لکه ننگ روی پیشونیش!
شد گاو پیشونی سفید، 🔞دختری که شب عروسیش توسط عشق سابقش دزدیده و بهش تجاوز شده🔞حالا؛
دختری بود که همه فکر میکردند با معشوقش فرار کرده و رفته پی عشق و حالش...
حالا در به در دنبالمه...
آهویی که میدونه اگر پاش دوباره به چهاردیواری تنِ حریص فرهاد برسه دیگه برگشتی در کارش نیست!❌❌❌
لعنتی خودِ خودِ vip😂
ریپلایپارتاول👇🏼
https://t.me/+4jIgXkUcZIVkODNk
1600
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦آزادی در ازای همکاری با یه قاتل!
🔞شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
200
Repost from N/a
با دیدن آترین لبه پشت بام جان از تنش رفت...
دوقدم برداشت که دخترک داد زد:
بیای جلو خودمو میندازم پایین...
مرد مات و مبهوت سری تکان داد و زبانش به دلداری چرخید:
اما دخترک مجال نداد و تن نحیفش نقش بر زمین شد و فریادهای دردناک مرد تا آخرین لحظه در گوشش پیچید...
#عاشقانه
https://t.me/+sfwX4q1vvuFmYzBk
8صبح
1400
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
600
#افسانهی_آریوال
#سحر_بارانی
#پارت۹۹
آیه با ترس آروم گفت: دیوونه شدی؟ دراکولا بیدار میشه.
امیر سریع دستش و روی بینیاش گذاشت و به آیه چشم غره رفت. دست آریا رو گرفت و توی ذهنش گفت: آریا ما رو نامرئی میکنه که اگه دراکولا بیدار شد، فکر کنه یه نفر در تابوت و باز کرده و قبل از این که گیر بیفته از اینجا رفته.
ما هم دست همدیگه رو گرفتیم و با قلبی که از شدت ترس تند میزد، سمت تابوت رفتیم. آریا که جلوتر بود، نگاه دودلی به ما انداخت و با تردید در تابوت و آروم باز کرد. صدای جیر جیر در تابوت روح از بدنم جدا کرد و لرز بدی به تنم انداخت. آریا در رو نیمه باز گذاشت و به داخل نگاه کرد، لحظهای بعد امیر توی ذهنش گفت: بچهها کلید تو دست دراکولاعه.
خطاب به امیر توی ذهنم پرسیدم: چجوری کلید رو ازش بگیریم؟
آریا نگاهی به ما انداخت و آب دهنش و قورت داد. امیر ترسیده توی ذهنش گفت: نه آریا، اصلاً ایدهی خوبی نیست!
با استرس توی ذهنم پرسیدم: میخواد چی کار کنه؟
امیر بعد از این که به آریا نگاه کرد، خطاب به ما با تردید گفت: میخواد کلید و یهو از دست دراکولا بکشه بعد فرار کنیم.
با وحشت توی ذهنم داد زدم: دیوونه شده؟!
همین حرف کافی بود تا آریا بدون فکر، دستش و داخل تابوت کنه و با کلید بیرون بیاره. بعد قبل این که بذاره ما ماجرا رو هضم کنیم، با وحشت به سمت در دوید و همهمون رو دنبال خودش کشوند.
در تابوت با صدای بدی پایین افتاد و مطمئن بودم که دراکولا بیدار شده. از اتاق خارج شدیم و به سمت خروجی راهرو دویدیم. آتیا کنار دیوار، منتظر ما ایستاده بود که آریا دست اونم گرفت و همراه ما کشوند. آتیا اول شوکه شد ولی وقتی تو دایرهی نامرئی کنندهی آریا قرار گرفت و تونست ما رو ببینه، قضیه رو فهمید که تو دردسر افتادیم. آتیا در حالی که سعی میکرد صداش بالا نره، با استرس پرسید: چه اتفاقی افتاده؟
قبل از این که به پلهها برسیم، صدای با ابهت دراکولا از پشت سرمون اومد که داد زد: دروازهها رو ببندین، داخل قصر دزد داریم.
اون دو نگهبانی که پایین پلهها چرت میزدند، دو متر تو جاشون پریدند و به تکاپو افتادند. همه جا همهمه شده بود و ما بالای پلهها ایستاده بودیم و به صحنهی روبه رومون، وحشت زده نگاه میکردیم.
من اصلاً جرئت نداشتم به پشت سرم نگاه کنم و با دراکولا روبه رو بشم. میدونستم فاتحهمون خونده شده و قراره به دست دراکولا توی همین قصر بمیریم.
آتیا که به وخیم بودن اوضاع پی برده بود، با عجله دست ما رو کشید و آروم گفت: از این طرف.
سریع از پلهها پایین رفتیم و به سمت راهروی انباری دویدیم. همین که نزدیک راهرو رسیدیم، آیه افتاد و دستهامون ول شد. از این که من و آیه توی دید دراکولا قرار گرفته بودیم، سر جام یخ کرده بودم و نمیتونستم از جام تکون بخورم.
#اصکی_نرو_لیز_میخوری🏄♀🥢
دن یا ث ابت نمیم ونہ، آدمه ای ب د ه م ی ہ روز قه رم ان می شن!🐣✨
@romans_sb
¯\_(ツ)_/¯
❤ 7😱 2
6006
Repost from N/a
پویان...
کسی که منو دزدید بدون اینکه ردی از خودش به جا بزاره...
اون برای انتقام اومده بود و من دلباختش شدم...
غافل از اینکه یه روز...
پسره میخواد ازش انتقام بگیره اما دختره عاشقش میشه🥹
https://t.me/+sfwX4q1vvuFmYzBk
23
1400
Repost from N/a
لیستی از رمانهای خاص و کمیاب از برترین قصهها که بدون سانسور هستن واستون جمع کردم، عضویت محدود☺️🔞❌
🔞وقتی مراقبحرفات نباشی یکی تاصبح نمیتونهبخوابه!
💦انتقام بشرط همخونگی باپسرنجات دهندهاش
🔞عشق آتشین رییس شرکت و منشی خوشگلش
💦همه چیز از یک باخت شروع شد باخت سر یک برگ پاستور
🔞رابط ممنوعه طراح مشهور فرانسویی با میلیاردر آمریکایی
💦هفت خطی که برای انتقام دست به قتلهای زنجیرهای میزنه
🔞دختره بخاطر گرایشش مجبور به عقد با پسرعموش شد.
💦پسر قلدر و خطرناک دانشگاه عاشق دختر معصو میشه
🔞زندگی با بچهی نابودگر بچگیم
💦تصادف با دخترے که عاشق بوده بہ شرط انتقام ازش
🔞انتقام از تو هر روز بهش فکر میکنم
💦عشق یکطرفهی مریم به پسرخالهی جذابش
🔞صیغهی مردثروتمندیشدم که متهم به قتل بود
💦عاشق مردی میشه که ولیعهد بزرگترین دشمنشِ
🔞انتقامی عجیب از موجود تخیلیِ داخل قصههای پدربزرگ قبل
💦ازدواج با یه پسر بلوچ که خلافکار
🔞شاهدختخونآشامها دلبستهپسریمیشه که اسیرش کرده
💦دنبال رمان های،ممنوعه میگردی؟! بیا اینجا
🔞شیطان هم فرشته میموند اگر عاشق حوا نمیشد
💦دل بستن به دختر دشمن خونی خانواده
🔞عاشقانه ای به قیمت جان
💦قدرت بینظیری دارم اما بهاش عمرمه
🔞رابطهٔ دخترِ روستایی بامرد شهریو مرموز
💦عشقی به مدرنی هفته مد ایتالیا
🔞زنی که بخاطر از دست ندادن بچش با مردی ازدواج میکنه که
💦اون جفتم بود.ولی مهروموم شده بود.
🔞عاشق مردی شدم که خونخواهِ دیرینهی من بود
💦شب عروسیم همه رویاهام خونی و مرد بدِ قصه من برگشته بود
🔞عروس بیست ساله داماده پنجاه ساله
💦اون موجودترسناک عاشق من شده بود و هر شب
🔞وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشقپرواز میشه
💦دانلودرمانهای معروفو ترندبدون سانسوروحذفیات
🔞عاشقش شدم اما اون بهم تجاوز کرد
💦همسر اجباری رئیس مافیا
🔞ازدواج قراردادی با طلبکار جذاب
💦دختره عاشق کسی شد که حافظشو پاک شد
🔞پامیذاره جایی و عاشق یک زامبی میشه.
💦همه چی خوب بود تا اینکه پسرعموم ازاد شد
🔞کاپیتان دزددریایی شاهدخت کشوردشمنو میدزده
💦گیرافتادن پیشنامزدسابق کهفکرمیکنه بهش خیانتکردی
🔞عاشق پسر کسی شده که دزدیدتش
💦دختری که به عمارت اربابی فروخته میشه
🔞عشقشباکسیکهاز برادربهشنزدیکهازدواجمیکنه
💦اوین دخترخنگ بادلبریش ارباب عاشق خودش میکنه
🔞ایلماه به دستور مادرشوهرش در زندان به قتل میرسه
💦عشقِ خانِ دو زنه به خواهر زنِ دلبرش
🔞ازدواجی اجباری برای رهایی از سنگسار
💦رمان مافیاییجذاب باقلم قویوپاتگذاری منظم
🔞من نامزدِ همون شیطانم!
💦عشقی ممنوعه میان خواهر و برادر
🔞سر یه انتقام خودم سوختم
💦ازدواج با مردی بیوه که زنش فوت شده
🔞دختری ک عاشق بزرگترین مافیا شد
💦وارد بازی شدم که مهره اصلی خودم بودم
🔞جزیره ناشناخته نفرین شده
💦جدالیبین یک شکار،سه شکارچیو یک راز مرگبار
🔞تلاشهاینفسگیر برای پیداکردن دخترک لجبازی که دردونه ددیشه
💦تقابل عشقی میون دو برادر
🔞قاچاق دخترعمو به داعش برای انتقام
💦شبابهشتجاوز میکردوروزهارویزخماشبوسهمیزد
•لیست مخصوص𝐌𝐚𝐡𝐢 𝐓𝐛•
800
Repost from N/a
#رمانی_براساس_واقعیت😮💨🚷
رمان عُروق‼️🧨
⛔🔥⛔🔥⛔🔥⛔🔥⛔🔥⛔🔥⛔
آترین توی بغلم غرق درخون بود دوباره صحنه تصادف توزندگیم برای دومین بار تکرار شده بود قبلا بادختری که عاشقش بودم وحالا بادختری که عاشقش شدم!
- آقا_لطفا_بزارینش_رو_تخت_و_برید_بیرون.
کاری که پرستار ازم خواست رو انجام دادم ورفتم بیرون عصبی بودم ومیدونستم این تصادف آترین قطعا ماجرایی داره، روی کاشی های سرد بیمارستان نشستم وسرم رو بین دست هام گرفتم نمیخواستم برای بهار و بچمون اتفاقی بیفته.
- آقا_شما_همراه_این_خانمی_که_تصادف_کردن_هستید؟
فورا بلند شدم وگفتم: بله_من_همسرشم_مشکلی_هست؟!
پرستار کمی این پا اون پاکرد وگفت : متاسفم_اما_با_اجازه_شما_فقط_میتونیم__یا_فرزندتون و_نجات_بدیم_یا_همسرتون... ❌⚠️
هشدار_اگر_مشکل_قلبی_دارید_وارد_نشین😡🚷
https://t.me/+sfwX4q1vvuFmYzBk
13
900
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.