گرگ و میش/معبر
﷽ به قلم✍🏻 هستی مرزی ارتباط:https://t.me/HarfinoBot?start=8fdf65425178ca9
Show more3 723
Subscribers
-2024 hours
No data7 days
+15830 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
- عروسکشو برداشته آورده میگه به نینی شیر بده! من چه جوابی باید بهش میدادم کاوه؟
میخندد و از روی تنم بلند میشود. خیره به عضلات برهنهاش میشوم و او دستش را سمت سینههایم میکشاند.
- بگو این خوشگلا صاحب داره والسلام!
نوازشهایش تنم را مور مور میکند. نالهی خفیفی میکشم و او پوست گردنم را به دندان میگیرد.
- آی...یواشتر کاوه. بچه بیدار میشه یه وقت!
دستم به دور گردنش قفل میشود و او آرامآرام پیشروی میکند.
- دلم تنگه برات نیم وجبی، یه امشب بزار بینق و نوق و بیسر خر...
حرفش نصفه میماند. در اتاقمان بیاجازه باز میشود و آوا درحالی که چشمهای خوابآلودش را میمالد کودکانه و بیحال میگوید:
- نینی شیل میخواد مامانی!
https://t.me/+YLqoB1DpWwBjOTA8
ساعت 10 پاک
2800
آرتمیس دختری که طی یه اتفاق غیر منتظره گیر یه باند خلافکار به نام نجوای خاموش می افته!! باندی که بویی از انسانیت نبردن و قتل کردن و شکنجه دادن آدما براشون تفریحه!
درست زمانی که فکر می کنه از شر اون باند خلاص شده ناگهان ورق بر می گرده چی میشه اگه رئیس باند نجوای خاموش از تو خوشش بیاد؟! مردی که همه فکر میکنن یه افسانه است! یه افسانه زنده! مرد جذاب و قدرتمندی که درست لحظه ای که چشمات با یه پارچه بسته است بیاد بالا سرت و سر انگشتاشو روی لبات بکشه و کنار گوشت پچ بزنه
_دیر کردی دختر بد! خیلی وقت بود منتظر بودم بیای پیشم پروانه کوچولو!
و عشقی غیر منتظره شعله ور میشه!!
https://t.me/+cUtXh-6oZyBhNGM0
10پاک
3200
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
#امگاورس #فانتزی #عشقممنوع
لبهامون بلخره بهم رسید و با دیدن اینکه کنارم نزد به خودم جرعت دادم و مک کوچیکی به لب پاییناش زدم
دستاش تو دستم گرفتم که سرمای عجیبش باعث شد عقب بکشم
_استرس داری
آروم زمزمه کردم و پیشونیم به پیشونیش تکیه دادم که با چشمای پر از تردیداش مثل خودم آروم گفت
+اگه آلفا بفهمه جفتمون میکشه
_تو ارزش اینکه برات بمیرم داری این لبها ارزشش داره،این صورت ارزشش داره، این چشمای لاجوردی ارزشش داره
https://t.me/+yOyuutulEV8zY2Y0
https://t.me/+yOyuutulEV8zY2Y0
#گی
دوتا امگا از یک حرمسرا که عاشق هم میشند اما عشق بین دو امگا ممنوع است🙃🚫❌
۹ شب پاک شه 🌞
gay-sweet.mp40.55 KB
2700
Repost from N/a
#گــــــی #مافیــایی #ورسـ
#تریــــسـام
🔞🔥 متیو یه پسر استریت که برای در آوردن خرجش توی یه بار معروف کار میکنه و هر شب از یه دختر پولدار پیشنهاد سکـ.ـس میگیره،باهاشون میخوابه و پول هنگفتی میگیره ولی یه شب از طرف دو پسر پیشنهاد سکـ.ـس میگیره اونم بخاطر پولش قبول میکنه و فکر میکنه قراره مثل همه رابطه هاش تاپ باشه اما ماجرا عوض میشه و اون مجبوره زیر خواب جفتشون بشه و زیرشون جر بخوره و....
https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0
https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0
❌⛔️هات ترین رمان تریسام گی تلگرام
۶ پاک شه 🌞
6810
Repost from N/a
چشام بسته بود و داد میزدم آراااد.
یکی ازون ادما اومد سمتم چنان سیلی بهم زد که پرت شدم رو زمین چشامو که باز کردن دیدم اراد جلومه با بدنی زخمی و دهنشو بسته بودن.
سلیم رو به اراد همونطور که منو تو بغلش گرفته بود گفت:
_امشب برای همیشه عشقتو از دست میدی امشب دیگ قرار نیس به جشن عروسیتون برسید و شب زفاف بگیرید.
چون کار خانومت امشب تمومه.
تقاص کارتو باید پس بدی جناب رادمهررر
تک تک لباسامو جلو اراد لخت کردن و با تمام توان زجه میزدم.
یهو یاراش اومدن دست و پامو گرفتن و خود سلیم...💦😱🔞
https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0
https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0
https://t.me/+AckTSa8Cr_JhY2E0
دختره شب عروسیش بع دست رقیب عشقش دزدیده میشه و بهش...
19پاک
10400
Repost from N/a
Photo unavailable
پارت #۷۶
یه سیگار از توی جا سیگاری برداشت و روشنش کرد.....یه کام عمیق گرفت و بهم خیره شد
____پاشو لباس هاتو بپوش
خشکم زده بودنمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم ...حس حقارت،پوچی سرتاسر وجودم روگرفته بود
تو یه حرکت غیر منتظره لباسام رو از زمین برداشت و پرت کرد تو صورتم
____کجای حرفم ناواضح بود برات؟گفتم بپوش این بی صاحابروو
از دادی که زد تازه به خودم اومدم....بغضی که تا الان نگهش داشته بودم ترکید ....اشک هام کله صورتم رو پر کرده بود ....چرا میخواست کوچیکم کنه؟به چی میخواست برسه؟
https://t.me/+lGS_ZHWVrXg3MDI0
https://t.me/+lGS_ZHWVrXg3MDI0
https://t.me/+lGS_ZHWVrXg3MDI0
19پاک
8700
Repost from N/a
رئیس جذابمونرویمنشیِخوشگلشغیرتیشده🫦❤️🔥https://t.me/+KE_kec74GzxhYzRk
در اتاقشو مکحم کوبید به هم، با صورتی سرخ شده از حرص و عصبانیت نگاهم میکرد دندون قروچهای کرد و غرید:
- سر و ریختی که واسه خودت درست کردی به کنار، اون مرتیکه حسابدار دم گوشت چی پچ پچ میکرد؟
- میگفت اگه مساعد باشین فرداشب با مادرم مزاحم شیم!
عصبی تر از قبل اومد نزدیکتر و توی چشمام خیره شد
- وقتی مادرشو به عزاش نشوندم میفهمه نباید خونهی معشوقهی من مزاحم شه!...
-چی ؟ نه ..نه وایسا یه دیقه..عه
https://t.me/+KE_kec74GzxhYzRk
https://t.me/+KE_kec74GzxhYzRk
#کلکی #عاشقانه #رعیسکارمندی
۱۹پاک
12100
Repost from N/a
#گی_هات_خشن🏳🌈🧨⛓
تجاوز دوتا مافیا به لیتل کوچولو‼️ دارای صحنه هایِ ممنوعه که برایِ هرسنی مناسب نیست💦🔞
آدرین از پشت خودش رو تا ته تو #سوراخم فرو کرده بود و لیام سعی داشت از جلو خودش رو داخلم #جا بده
با گریه دستو پا میزدم که نجات پیدا کنم ولی بهخاطرِ بسته بودن دهن و دستام بی فایده بود.
- حالا فهمیدی سزایِ دروغ به ارباب چیه هات بوی؟🔥
با #گریه سری به نشونه آره تکون دادم.
همیشه وقتی اره میگفتم انگار که کلمه امن باشه تمومش میکردن ولی این دفعه نه تنها تمومش نکردن بلکه #تلمبه هاشون سریع تر و پرقدرت تر...🔞🔞
https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0
https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0
۵ پاک شه 🌞
👍 1
13200
Repost from N/a
00:03
Video unavailable
متیو پسری که ترجیح میده هر شب با یه دختر پولدار سکـ.ـس کنه تا خرج زندگیشو بده ولی با یه پیشنهاد هنگفت از طرف دو مرد مافیای برای جا به جایی محموله مواد....
#گـــــی #تریســـام #مافیـــایی
آدرین کیفی که تا چند ساعت پیش مواد توش بود رو به سمتم پرت میکنه و عصبی موهامو چنگ میزنه
_مشتری گفت یدونه از اون مواد ها هم به دستش نرسیده و تو با این کیف برگشتی و میگی محموله رو تحویل دادی؟ راستشو بگو مواد رو چیکار کردی؟
ترسیده میام چیزی بگم که سیلی توی صورت میزنه و ضربه ای با زانو به کیـ.ـرم میزنه
از درد کل تنم میلرزه و صدای فریادمو کنترل میکنم که لیام پشتم میشینه موهامو میکشه و کیـ.ـرشو خشک خشک وارد سوراخم میکنه
_مجبوریم از روش خودمون واسه اعتراف گرفتن ازت استفاده کنیم پسر کوچولوم
لیام از پشت کیـ...ـرشو بیرون میاره و دوباره واردم میکنه که خیسی خون رو روی رونام حس میکنم
آ..لت کلفت آدرین وارد دهنم میشه و....🔞⚠️
https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0
https://t.me/+iWOr3JGM7KpiOWY0
۳ پاک شه 🌞
animation.gif.mp40.45 KB
100
Repost from N/a
-تو ربات اشغال بی احساس ، از حال من چی میدونی آخه!
بلافاصله بعد از فریاده درد آوردم خنجرش رو روی گردنم میزاره و با وحشیانه چنگ زدن به فکم، کنار گوشم میغره :-اره من همین هایی که گفتی ...فقط آروم بگیر، نمیخوام شاهرگ خوشگلت رو پاره کنم !
هق میزنم :-پاره کن تو که خواهر منو کشتی ،منو هم بکش . راحتم کن .
عصبی تکونی به بدنم میده و صداشو بلند میکنه:-زبون آدمیزاد حالیت نمیشه نه ؟ میگم خطا بود ...نمیخواستم اینجوری بشه
با حالت غیرعادی گریه میکنم :-باشه ...باشه تو راست میگی ! کل دنیا زر میزنن تو فقط راست میگی ! هیچ کدوم از اینا نقشه نبودن ، اص..اصلا غلت اضافی رو من کردم ...خوبه ؟ فقط دیگه ولم کن .
پر خشم و به ضرب صورتم رو رها میکنه ..:-این چرندیات رو از سرت بنداز بیرون ،ترجیح میدم بکشمت تا بزارم بری !
عین شکست خورده ها نگاهش میکنم ..:- به خاطر نقشه ی مسخرت برای نجات دنیا میخوایی تا کجاها پیش بری !؟
خیره تو چشم هام دستی که خنجر میونشون بود رو به پشت کمر عریانم میرسونه و ...:-تا جایی که بفهمی حتی اگه تو قتل خواهرت هم دست داشته باشم .. اگه تا همین لحظه هم ازت سو استفاده کرده باشم ..و بازم بخوام انجامش بدم ، به هیچ عنوان حق ترک کردنم رو نداری !
-مگه ربات ها هم احساس دارن ؟
-کی گفته اسیر کردنت به خاطر عشقه ؟ تو باگ کدمی ..میدونم ولت کنم ،خودم نابود میشم ..!
https://t.me/+D_Oy90s0qZRkMjVk
۱۴پاک
5300
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.