cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🌗 Lian

نویسنده : angel ژانر رمان لیان : اروتیک ، فانتزی ، درام ، تخیلی بزرگسال🔞 https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1535910-r61jvur لینک ناشناس من💚🌱

Show more
Advertising posts
564
Subscribers
-524 hours
-267 days
+11030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Repost from N/a
- دِ جواب بدههه...موقعی که من مث سگ داشتم له له میزدم برات داشتی به ریشم میخندیدی و نقشه فرار با اون پسره تخمی میچیدی؟ ارهههه؟ - ن... - هیسسس...خفه شو...تاوانشو پس میدی شهرزاد...تاوان پس میدی. خودم رامت میکنم https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk 17پاک
Show all...
Repost from N/a
رئیس جذابمون‌روی‌منشیِ‌خوشگلش‌غیرتی‌شده🫦❤️‍🔥https://t.me/+KE_kec74GzxhYzRk در اتاقشو مکحم کوبید به هم، با صورتی سرخ شده از حرص و عصبانیت نگاهم میکرد دندون قروچه‌ای کرد و غرید: - سر و ریختی که واسه خودت درست کردی به کنار، اون مرتیکه حسابدار دم گوشت چی پچ پچ میکرد؟ - میگفت اگه مساعد باشین فرداشب با مادرم مزاحم شیم! عصبی تر از قبل اومد نزدیکتر و توی چشمام خیره شد - وقتی مادرشو به عزاش نشوندم می‌فهمه نباید خونه‌ی معشوقه‌ی من مزاحم شه!... -چی ؟ نه ..نه وایسا یه دیقه..عه https://t.me/+KE_kec74GzxhYzRk https://t.me/+KE_kec74GzxhYzRk #کلکی #عاشقانه #رعیس‌کارمندی ۱۹پاک
Show all...
Repost from N/a
داریوش مردی میانسال و البته جذاب که با بدن هیچ دختری تحریک نمیشه...ولی با دیدن شهرزاد طوری غریزش به کار میفته که همون شب اول....🔞 https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk 17پاک
Show all...
Repost from N/a
بوسه خیسش حالم را بهم زد...💦🔞 - برو عقب کسافت - جونممم...پس واسه این هیکل سکسیته که کامران جونش برات در میره اره؟ سرش را انزجار عقب کشید که دستان داریوش بهشتش را چنگ زد - دوست داری امشب زیر من و این سالاری که بعد از چند سال واس خاطر تو بیدار شده جر بخوری؟هوم؟ - وِ...ولم کن. https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk 13پاک
Show all...
Repost from N/a
-تو ربات اشغال بی احساس ، از حال من چی می‌دونی آخه! بلافاصله بعد از فریاده درد آوردم خنجرش رو روی گردنم میزاره و با وحشیانه چنگ زدن به فکم، کنار گوشم میغره :-اره من همین هایی که گفتی ...فقط آروم بگیر، نمیخوام شاهرگ خوشگلت رو پاره کنم ! هق میزنم :-پاره کن تو که خواهر منو کشتی ،منو هم بکش . راحتم کن . عصبی تکونی به بدنم میده و صداشو بلند میکنه:-زبون آدمیزاد حالیت نمیشه نه ؟ میگم خطا بود ...نمی‌خواستم اینجوری بشه با حالت غیرعادی گریه میکنم :-باشه ...باشه تو راست میگی ! کل دنیا زر میزنن تو فقط راست میگی ! هیچ کدوم از اینا نقشه نبودن ، اص..اصلا غلت اضافی رو من کردم ...خوبه ؟ فقط دیگه ولم کن . پر خشم و به ضرب صورتم رو رها میکنه ..:-این چرندیات رو از سرت بنداز بیرون ،ترجیح میدم بکشمت تا بزارم بری ! عین شکست خورده ها نگاهش میکنم ..:- به خاطر نقشه ی مسخرت برای نجات دنیا میخوایی تا کجاها پیش بری !؟ خیره تو چشم هام دستی که خنجر میونشون بود رو به پشت کمر عریانم میرسونه و ...:-تا جایی که بفهمی حتی اگه تو قتل خواهرت هم دست داشته باشم .. اگه تا همین لحظه هم ازت سو استفاده کرده باشم ..و بازم بخوام انجامش بدم ، به هیچ عنوان حق ترک کردنم رو نداری ! -مگه ربات ها هم احساس دارن ؟ -کی گفته اسیر کردنت به خاطر عشقه ؟ تو باگ کدمی ..میدونم ولت کنم ،خودم نابود میشم ..! https://t.me/+D_Oy90s0qZRkMjVk ۱۴پاک
Show all...
Repost from N/a
_چقدر می گیری همینجا تو بیمارستان بچه رو سقط کنی؟❌ وحشت از حرفی که حامی می زند چشمانش گرد می شود و بعد صدای دکتر را می شنود. _مسئله پولش نیست ما خانم شما رو همینجا عمل می کنیم!ولی خودشون در جریان هستن؟ _روژیا هیچی قرار نیست بفهمه!بدون اینکه حتی متوجه بشه می خوام هر چه زودتر اون بچه رو سقط کنید!قبل اینکه خیلی دیر بشه...🔞🔞 https://t.me/+FFtUPhPb0TdlMjA0 https://t.me/+FFtUPhPb0TdlMjA0 ۷صبح پاک
Show all...
Repost from N/a
#رهبر گروهی که توی #کشتارهای دسته‌جمعی دخیل بوده .⛓ عین یه احمق گولم زد و کاری کرد آزادش کنم .. بی خبر از اینکه با این کار ...طناب دار عشق تهمیلیش رو دارم دور گردن خودم میندازم و... همش چند روز طول کشید تا بدون ترس تو اتاق خودم پیداش شد و حالا اون عوضی بود که گروگانم گرفت .. منو با خودش برد و مجبورم کرد نقش نامزد قلابیش رو بازی کنم و به بهونه ی همین سمت اشغالیش هم منو به اجبار بوسید و شروع کرد ازم سو استفاده کردن، تا اینکه.. https://t.me/+eWwQDT2Mh4E5MDg0 #اسیر_مافیا ۴صبح پاک
Show all...
Repost from N/a
دنیا برام وقتی زندون شد که مجبورم کردن با پسر سرد و عصبیه رفیق بابام اذدواج کنم ! ما باهم هم دانشگاهی بودیم ، میدونستم چه آدم ترسناک و مرموزیه و ازش میترسیدم .. خودشم اینو خوب میدونست اما نمی‌فهمیدم چرا دست از سرم برنمیداشت! تا اینکه بعد از اذدواجمون .. همون موقعی که یه چشمم خون بود و یکیش اشک به خاطر کاری که شب عروسی باهام کرده بود .. چیزای عجیب غریبی عین اصلحه تو خونه ی خودمون پیدا کردم و ... دنیا برام تیره و تار شد وقتی فهمیدم مردی که شوهرمه .. بزرگ ترین خلاف کار منطقس!🫠 https://t.me/+qpPICpTg6OkzOTQ8 ۲۳پاک
Show all...
Repost from N/a
دختره از پله‌ها پرت میشه پایین🤫 - بخدا اینا فوتوشاپه...من کاری نکردم. - خفهه...درستت میکنم. همزمان با این حرف دستم را محکم کشید که تعادلم را از دست دادم و تنها چیزی که در گوش‌هایم اکو شد صدای فریاد او بود. https://t.me/+3EkodM6EfR81ODVk 21پاک
Show all...
Repost from N/a
بچه هات زندن،کافیه حامی رو کنار بزاری تا بتونی یکبار دیگه اونارو ببینی! چطور این کارو انجام بدم،من..من نمیتونم... -پس برای همیشه بچه هات رو فراموش کن... داد زدم: -نه نه...هرکار بخوایید انجام میدم پس لطفا قطع نکن،بگو باید چیکار کنم توروخدا کاری با بچه هام نداشته باشید. صدای زشت و کریح مرد پشت گوشی به گوشم رسید: -میری به حامی میگی میخوای ازش طلاق بگیری!میگی نمیخوای دیگه باهاش زندگی کنی!اما انقدر طبیعی برخورد میکنی که زره ای بو نبره،و الی بچه هات رو مرده فرض کن.. https://t.me/+FFtUPhPb0TdlMjA0 بهش گفتم طلاقم بده میخواستم بچه هامو که چند تا آدم عوضی دزدیده بودنشون رو پس بگیرم اما حامی عصبانی شد و کاری کرد که یه چشمم تا قیامت خون بشه و یکی اشک... ۱۹پاک
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.