کافه روانشناسی
از کتابهای روانشناسی میخوانیم @ads_cafe :(آگهی)راه ارتباطی
Show more48 603
Subscribers
-224 hours
+57 days
-33630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
گفتم: جولیا (یکی از مراجعین)، اجازه بده سوال سادهای ازت بکنم. چرا مرگ اینقدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را میترساند؟ فورا پاسخ داد: همه کارهایی که انجام ندادهام...
از بیشتر مراجعهکنندگان میپرسم: دقیقا از چه چیز مرگ میترسید؟
پاسخهای مختلفی که به این پرسش میدهند، غالبا به درمان سرعت میبخشد. پاسخ جولیا «همه کارهایی که انجام ندادم» به جانمایهای اشاره میکند که برای همه آنهایی که به مرگ میاندیشند یا با آن روبرو میشوند اهمیت دارد:
رابطه دوجانبه بین ترس از مرگ و حس زندگی نازیسته. به عبارت دیگر، هرچه از زندگی کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است. در تجربه کامل زندگی هرچه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید.
نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است «زندگیت را به کمال برسان و به موقع بمیر». همان طور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تاکید کرده است «برای مرگ چیزی جز قلعهای ویران به جا نگذار».
و سارتر در زندگینامهاش آورده: «آرام آرام به آخر کارم نزدیک میشوم … و یقین داشتم که آخرین تپشهای قلبم در آخرین صفحههای کارم ثبت میشود و مرگ فقط مردی مرده را درخواهد یافت».
اروین یالوم، از کتاب خیره به خورشید، ترجمه مهدی غبرایی
Repost from Happy Land
Photo unavailableShow in Telegram
❄️ تا به حال شده از سرمای زمستان لذت ببری؟
وقتی همه توی هوای سرد یخ زدن، تو با یه استایل شیک و گرم خودتو آماده کردی...
http://Shop-happyland.com/collection/cold
حالا تصور کن: شال گردنت رو دور گردنت پیچیدی، کلاه پشمیات رو به سر گذاشتی، لباس گرمت رو پوشیدی و یه لبخند بزرگ به لب داری، چون میدونی تو این لباسهای فوقالعاده، هم گرم و راحتی، هم توی چشمها میدرخشی!
😍💥 زمستانیهای داغ، با قیمتهای خنک!
پوشاک زمستانی به قیمت سال قبل، با ۶۵٪ تخفیف استثنایی برای اینکه بدون نگرانی از سرما و قیمت، برای زمستان آماده باشی.
Shop-happyland.com/collection/cold
🧣 الان بخر، زمستان با خیال راحت بپوش
به جای نگرانی، الان لذت خرید کن! 🌟
@happylandchannel
@happylandchannel
@happylandchannel
Photo unavailableShow in Telegram
یک رابطه دیالکتیک میان بیاحساسی و خشونت وجود دارد. در بیاحساسی زیستن، خشونت پدید میآورد؛ و… خشونت، بیاحساسی ایجاد میکند. خشونت جایگزین نهایی و ویرانگریست که ناگهان سر برمیآورد تا خلایی را که هیچگونه وابستگی و رابطهای در آن نیست، پر کند…
وقتی زندگی درونی خشک میشود، وقتی احساس رو به کاهش است و بیاحساسی رو به فزونی، وقتی فرد نمیتواند بر دیگری تاثیر بگذارد یا حتی تماسی اصیل داشته باشد، خشونت مانند ضرورتی دیوآسا برای ارتباط شعلهور میشود، سائقی آتشین که تماس را با سرراستترین شیوه ممکن، به دیگری تحمیل میکند.
رولو می، از کتاب عشق و اراده، ترجمه سپیده حبیب
این کانال برای آن مادرانی که به سلامت روان کودک خود اهمیت میدهند.
@kodakanegi
«افشای شخصی» یا حرف زدن با کسی درباره جنبههای خصوصی خود موضوع دیگری است که با بیانگری هیجانی مرتبط است. نظریهپردازان زیادی مطرح کردهاند که نگه داشتن مسائل نزد خود و در میان نگذاشتن آنها با دیگران، ممکن است به منبعی از فشار روانی تبدیل شود و نهایتا به ناراحتی روانی و بیماری جسمانی فرد منجر شود.
این نظریهپردازان ادعا کردهاند که ممکن است با دیگران راحت بودن در بیان احساسات اثرِ درمانی داشته باشد و این که درمان از راه گفتگو، تا حدی به این دلیل موثر واقع میشود که رازهایمان را میگشاییم و آنچه را که نزد خود حفظ کردهایم برملا میکنیم.
روانشناسی به نام جیمز پنهبیکر پیشگام پژوهش در مورد اثرهای افشا کردن است. در یک بررسی شاخص، او از آزمودنیها خواست تا درباره رویداد ناراحتکننده یا تکاندهندهای که برایشان اتفاق افتاده، یا چیزی که در موردش با کسی صحبت نکردهاند، فکر کنند و سپس، از آنها خواست تا این رازها را بنویسند.
این افراد درباره بسیاری از رویدادهای ناخوشایندِ گوناگون، مثل لحظات خجالتآور مختلف، بیمبالاتیهای جنسی، رفتارهای غیرقانونی یا غیراخلاقی تحقیرها و... مطالبی نوشتند. جالب است که همه آنان به سرعت رازی را مطرح کردند که مخفی نگه داشته بودند. این امر نشان میدهد که به احتمال زیاد، همه ما رازهایی داریم.
پنهبیکر ادعا میکند که مطرح نکردن رویدادهای تکاندهنده، منفی یا ناراحتکننده میتواند به مشکلاتی منجر شود. به گفته او، بازداری افکار و احساسات مرتبط با چنین رویدادهایی انرژی جسمی زیادی میگیرد. به عبارت دیگر، آسان نیست که رازی را برای خودمان نگه داریم یا جلوی فاش شدن چیزی را بگیریم، خصوصا در صورتی که این راز یک ضربه روانی عمده باشد، این کار ناراحتکننده است و انرژی زیادی میگیرد.
با گذشت زمان، این فشار روانی هم مانند همه فشارهای روانی متراکم میشود که این امر میتواند احتمال بروز مشکلات مرتبط با آن را افزایش دهد، مشکلاتی از قبیل دشواری در به خواب رفتن، تحریکپذیری، علائم جسمانی (برای مثال دلدرد و سردرد) و حتی بیماریهای ناشی از ضعیف شدن کارکرد دستگاه ایمنی بدن.
طبق نظر پنهبیکر، افشا کردن راز موجب کاهش این فشار روانی میشود. روبرو شدن با خاطرهای آسیب را با بیان کردن آن برای کسی یا حتی نوشتن درباره آن، فرد را از زحمت نگه داشتن این راز رها میسازد.
رندی لارسن و دیوید باس، از کتاب روانشناسی شخصیت، ترجمه فرهاد جُمهری و همکاران
بودن در کنار افراد موفقی که در زندگی به اهدافشان رسیدهاند و وضعیت مالیشان بهتر از ماست اغلب حس شرم و حقارتی را در ما برمیانگیزد که باعث میشود از آنها بدمان بیاید.
این تصور که کسی مالک چیزی است که ما هرگز نمیتوانیم به آن برسیم – مانند ویژگی شخصیتی، رابطه عاشقانه یا حتی مالواموال - ممکن است ما را وادارد تا آن شخص را بیارزش بدانیم، دستاوردهایش را به تمسخر بگیریم و آنها را کوچک بشماریم.
اما رشک، وقتی با شرم آمیخته شود، تحملناپذیر و بهشدت مخرب میشود. برای آنکه آرام شویم، ممکن است بخواهیم موضوعی را که موجب رشک ما شده نابود کنیم.
افرادی که در کودکی والدینی داشتند که غالبا هیجانات آنها را نادیده میگرفتند، ناامیدشان میکردند و نیازهایشان را تامین نمیکردند بهندرت در روابط بزرگسالیشان احساس امنیت میکنند.
درنتیجه، مسئله بیاهمیتی که ممکن است اغلبِ مردم بر اثر آن کمی حسادت کنند و بهراحتی از آن بگذرند برای این افراد تبدیل میشود به موضوعی تحملناپذیر. اگر ما گرفتار شرم عمیق باشیم، احساس رشک برای ما تحملناپذیر میشود.
بهعبارتدیگر، میترسیم که آسیبهایی که دیدیم و نواقصمان باعث شود که «دوستداشتنی نباشیم». در این حالت، حسادت بهشدت دردناک میشود چون میترسیم که بالاخره زمانی برسد که «حقیقت درونی» ما برای دیگری کشف شود و آن موقع است که دیگر طرد خواهیم شد.
همه افراد ممکن است گاهی احساس رشک کنند. رشک، تا حدودی، تجربهایست عادی؛ چون به ما یادآوری میکند که چه میخواهیم و همچنین انگیزه میدهد تا برای آنْ کاری کنیم. رشک ممکن است ناشی از این آگاهی دردناک باشد که شخصی چیزی را دارد که ما آرزوی داشتنش را داریم، اما این موضوع همیشه باعث نمیشود که از آن فرد متنفر شویم و بخواهیم سر به تَنَش نباشد.
تفاوت رشک و حسادت این است که در رشک، دو نفر درگیرند (تو چیزی داری که من هم آن را میخواهم)؛ اما در حسادت، سه نفر (رابطهای که تو با آن شخص سوم داری من را آزار میدهد).
جوزف برگو، از کتاب چرا آن کار را کردم؟، ترجمه حامد حکیمی
هرچه فرد بیشتر جویای خوشی باشد، شادی بیشتر از او میگریزد. این دید باعث شد فرانکل بگوید: «نمیتوان در پی شادی رفت، شادی از پی انسان میآید.» اَلِن واتس میگوید: «درست همان زمان که در جستجویش هستی، از دستش میدهی.» پس لذت هدف نهایی نیست بلکه پیامد جستجوی فرد برای معناست.
…هرچه بیشتر در پیِ لذت باشیم، بیشتر از ما میگریزد. فرانکل میگوید لذت محصول معناست و جستجوی فرد باید به سمت معنا هدایت شود. من معتقدم جستجوی معنا نیز به همین اندازه ضد و نقیض است: هرچه بیشتر با منطق و استدلال در جستجوی آن باشیم، کمتر مییابیمش، پرسشهایی که فرد در برابر معنا مطرح میکند، همواره از پاسخها بیشتر عمر میکنند.
اروین یالوم، از کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال، ترجمه سپیده حبیب
اینجا هم باشید فکر میکنم مطالب براتون جذاب و مفید باشن.
@rasaquotes
Photo unavailableShow in Telegram
فروید: «وقتی وظیفه خود دانستم که هر چیزی را که انسانها در درونشان پنهان میکنند نمایان کنم... این وظیفه را سختتر از آنچه واقعا هست میپنداشتم. آنکه چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن دارد، چه بسا باید بپذیرد که هیچ میرندهای را توان پردهپوشی نیست. آنکه بر لبانش مُهر سکوت میزند، با سرانگشتانش به سخن میآید؛ و با همه اطوار خود درونیاتش را فاش میکند.»
جاناتان لیر، از کتاب فروید، ترجمه مجتبی جعفری و علیرضا طهماسب
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.