کانال بازنگری

ما کجاییم و ملامت‌گرِ بی‌کار کجاست

وابستگی حکم شرع به زمان و مکان  بخش ۹ (راز تغییر احکام شرعی زنان در کلام مرجع جناتی: عقب‌مانده بودنِ زنان در جامعه آن روز و تغییر آنان امروز) امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۲۹ در ادامه‌ی کوتاه‌نوشت‌هایی با عنوان کلیِ "وابستگی حکم شرعی به زمان و مکان" اینک نیز به بریده‌ای از سخنان مرجع دینی جناتی می‌پردازیم: 《... بايد در مبانی و ادله بازنگری شود و مصالح جامعه آن روز و امروز بايد بررسی شود ... جمله‌ای که مطابق شرايط آن زمان گفته شد بايد ديد در زمان ما چگونه است و چه تأثيری می‌تواند داشته باشد ... با تغيير شرايط زمان موضوعات احکام تغيير می‌کند و زمانی که موضوع تغيير کند بايد بر اساس مبانی و ادله ديگر حکم ديگری بر آن بار شود. پس ممکن است موضوع واحدی در دو زمان دارای حکم خاصی شود. ببينيد، زمانی همه می‌گفتند خريد و فروش خون نجس است و جايز نيست. تا زمان شيخ انصاری که می‌گويد حرام است بلا‌خلا‌ف، یعنی اصلا‌ اختلا‌فی نيست اما الا‌ن همه متفقا می‌گويند جايز است. چطور شده؟ اين تحول زمان است که موضوع را تغيير داده. ديروز می‌خریدند و می خوردند هيچ فايده که نداشت، ضرر هم داشت اما الا‌ن به عنوان ابزار پزشکی و نجات انسانی از خطر مرگ به کار می‌رود و حلا‌ل است. ديروز حرام بود چون فايده نداشت و الا‌ن که می‌گوييم جايز است چون فايده پيدا کرده است. در مورد مسائل مربوط به امور زنان هم بايد همين سير طی شود ... در جامعه آن روز زنان بسيار عقب‌مانده بودند اما امروز زنان مي‌توانند شرط برای حق طلا‌ق بگذارند و هيچ اشکالی هم ندارد ...》 "اینجا"

حکومت واحد جهانی چگونه برپا می‌شود: با جنگ جهانی یا با تسخیر قلب‌ها بدونِ قطره‌ای خون؟ امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۲۲ 《روز ۸ ربیع الاول، روز شهادت حضرت عسکری (علیه‌السلام) ... ... سالروز آغاز امامت ولی الله الاعظم حجة بن الحسن العسکری (عج) ... ... که ان‌شاءالله با ظهور خود حکومت واحد جهانی پی‌ریزی فرموده و بشریت را از قید جهالت و خودخواهی و جنگ ستیزی برهاند. به امید آن روز. قم - جعفر سبحانی》 "اینجا" پرسش مهم آن است که با فرض ظهور مهدی و با فرض برپایی حکومت واحد جهانی به دست او و به ریاست خودش، آن حکومت جهانی و یکپارچه چگونه و از چه راهی و با چه مکانیزمی پس از ظهور مفروض وی شکل می‌گیرد؟ الف- آیا با جنگ و تسلیم کردنِ یکایک کشورها و یعنی راه انداختن جنگ جهانی در سراسر قاره‌های زمین (چه مرحله به مرحله چه به یکباره)؟ اگر آری، در این صورت با چه تسلیحاتی که سایرین فاقدِ آن‌اند ب- و یا با سخنرانی‌های سحرانگیز و انسانی و فراملیتی و فرامذهبی و فراطبقاتی و ... که موجب تسخیر قلوب می‌شود، مردم جهان را شیفته آیین خود می‌کند و به راحتی و بی‌هیچ مانعی و با استقبال جهانیان، حکومت واحد و یکپارچه جهانی را (بی‌آن‌که قطره‌ای خون از بینی کسی بیاید) بنا می‌نهد؟ از پیام مرجع سبحانی که در آن از تعبیر "رهانیدن از جنگ ستیزی" بهره برده، بر می‌آید که ایشان مسیر تشکیل حکومت واحد جهانی توسط مهدی را از راه صلح‌آمیز و انسانی و غیر جنگی می‌داند مگر این‌که کسی بگوید که مهدی با جنگ به جنگِ جنگ و پایان آن می‌رود. به راستی اگر ما و حکومت دینی‌مان بسترساز ظهور چنان مهدیِ صلح‌گرا و تسخیرگر قلوب هستیم پس جاذبیت‌مان در میان ملل پنج قاره کو و کجاست؟ ما حتی قلوب مردم خودمان را به خوبی جذب (چه رسد تسخیر) نکرده‌ایم و سال به سال بر نا امیدی‌ها افزوده‌ایم! کجای کارمان ایراد دارد؟ آیا کش‌وقوس و سرگردانی میان بندهای الف یا ب؟ و نیز سرگردانی میان تلقی از دستاوردهای ظهور؟ و همچنین سردرگمی میان تعریف عدالت در فقه با تعریف آن در میان مردم؟

آیا آیات جنگ و قتال فقط مربوط به عصر پیامبر است؟ امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۲۱ آیات جنگ و قتال که در قرآن آمده آیا فقط در قبال نامسلمانان عصر پیامبر است و شامل دیگر نامسلمانان جهان در زمان‌های بعد و مکان‌های دیگر نمی‌شود؟ پاسخ نه!!! (اما چه نه‌ای): آن آیات نه فقط شامل نامسلمانانِ دیگر زمان‌ها و دیگر مکان‌ها نمی‌شود بلکه حتی شامل عموم نامسلمانانِ عصر پیامبر هم نمی‌شود! و فقط آن دسته از نامسلمانانی در عصر و مصرِ پیامبر را شامل می‌شود که با پیامبر و جامعه نوپای اسلامی‌اش سرِ جنگ داشتند و خواهان حذف آن دینِ نوظهور و سرکوب پیروانش بودند. به آیات سوره برائت/توبه خوب بنگرید که با وجودی که تندترین تعابیر و سخت‌ترین احکام را در حق مشرکان (نامسلمانان) دارد و به شدت از دست آن‌ها خشمگین است اما و اما همه را به یک چوب نمی‌راند چه در خلال همان آیات، مکرر آن دسته از مشرکان نامسلمانِ حتی همان منطقه را که ستیزی با پیامبر و یارانش نداشتند را از شمول برخورد و جنگ استثنا و خارج کرده، چه رسد به نامسلمانان دیگر مناطق در آن عصر، چه رسد به نامسلمانان قرون و زمان‌های بعد، چه رسد به نامسلمانانِ قرونِ بعد و قاره‌های دیگر!! بنابراین آیات جنگ و قتال که در قرآن آمده حتی در قبال عموم نامسلمانان عصر پیامبر نیست چه رسد دیگر نامسلمانانِ بی‌خبر از همه جا! https://t.me/baznegari/1442

وابستگی حکم شرعی به زمان و مکان  بخش۸ (فیض کاشانی و وابسته بودن حرمت خوانندگی زنان به مفاسد تبعیِ آن زمان) امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۱۹ در استنباط فیض کاشانی (محدّث و فقیه پرآوازه) آن‌چه در روایات موجب تحریم خوانندگی زنان است، نه به خاطر نفسِ خوانندگی آنان بلکه به خاطر مفاسد و اباطیل و هرزگی‌های داخل‌شده در آن (و شکل‌گرفته در پیرامونِ آن) در آن روزگار بود و یعنی خوانندگی زنان منع ذاتی نداشته ولی در آن زمان فسادی بر آن عارض می‌شده است! و در نتیجه اگر آن مفاسد بیرونی و عارضی در کار نباشد حرمت نیز برداشته می‌شود. سخن وی در این باره چنین است: 《از مجموع اخبار واردشده در باب غناوآوازخوانی، که مقتضی سازگاری میان آن‌هاست، چنین پیداست که حرمت آوازخوانیِ زنان (و حرمت چیزهای متعلق به آن همچو: کسب درآمد، آموزش آواز، گوش دادن به آن، و خریدوفروش آوازه‌خوان، همه‌اش) محدود و مختص به نحوه‌ی معهود و متعارف آن در زمان بنی‌امیه است که (در آن مجالس آوازه‌خوانی) مردان وارد محفل می‌شدند و آوازه‌خوان سخن به اباطیل می‌گفت و (با ابزاری که در دست داشتند) شوخی‌های لهو و جنسی می‌کردند. خلاصه این‌که ضد شرعی بودن آوازخوانی زنان اختصاص به این دارد که مشتمل بر فعل تحریم‌شده باشد و بر غیر این حالت صدق نمی‌کند》 در همین باره: خوانندگی شرعی و غیرشرعیِ زنان (در فتاوای فیض کاشانی) ۱۴۰۱/۱۱/۰۲ https://t.me/baznegari/1019 قفل خوانندگی زنان شکسته باد https://t.me/baznegari/1165 ترانه و نماز شب فیض کاشانی https://t.me/baznegari/1248

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست گفت ما را جلوۀ معشوق  در این کار داشت تقدیم به خوانندگان کانال بازنگری ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۱۷

نکورویانِ سفید تن از من گریزانند ... (غزل متفاوت امام رضا) https://t.me/baznegari/1438 امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۱۵ امام رضا همسری نداشت. او هنگامی که به خراسان دعوت شد، در روزی از آن روزها بود که: 《مأمون کنیزی را به عنوان هدیه نزد حضرت ابوالحسن [رضا، که حدود ۵۳ ساله بود] فرستاد؛ وقتی کنیز نزد حضرت آورده شد از سپیدی مویِ آن بزرگوار اظهار کراهت نمود، امام چون ناخوشایندی کنیز را دید او را با شعری که به مأمون نوشته بود باز گردانید، و آن ابیات چنین است: ۱- پیری و سپیدیِ مویم به من خبر مرگم را می‌دهد و شخص زیرک و هشیار هنگام پیری نصیحت‌پذیر است. ۲- آری ایام جوانی گذشت و مدتش به آخر رسید و دیگر بازگشتنی از آن به جای خود نخواهم دید. ۳- در فراق [ِ جوانی] و دوری‌اش می‌گریم و ناله سر می‌دهم و همواره او را می‌خوانم، باشد که بپذیرد و بازگردد. ۴- و هیهات آنچه را که از دست داده‌ام این نفسِ دروغگو مرا به آرزوی بازگشتِ آن وا می‌دارد. ۵- زنان زیبا و خوش‌اندام از موی سفیدِ من می‌هراسند و هر کس که بودنش طول کشید پیر خواهد شد. ۶- نکورویانِ سفید تن را می‌نگرم که از من گریزانند و مفارقت و جدایی آنان، اکنون نصیب ماست. ۷- پس اگر جوانی، که اکنون گذشته است محبوب ما بود اینک پیری هم همچنان برای من محبوب است. ۸- من با همین پیری و سالخوردگی رفاقت کرده و دوست می‌شوم با پروای از خداوند تا این‌که اجل که چندانی هم از آمدنش نمانده است فرا برسد و میان من و او جدایی اندازد》:  بَعَثَ الْمَأْمُونُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا جَارِيَةً فَلَمَّا أُدْخِلَتْ إِلَيْهِ اشْمَأَزَّتْ مِنَ الشَّيْبِ فَلَمَّا رَأَى كَرَاهِيَتَهَا رَدَّهَا إِلَى الْمَأْمُونِ وَ كَتَبَ إِلَيْهِ بِهَذَا الْأَبْيَاتِ شِعْراً نَعَى نَفْسِي إِلَى نَفْسِي الْمَشِيبُ وَ عِنْدَ الشَّيْبِ يَتَّعِظُ اللَّبِيبُ‌ فَقَدْ وَلَّى الشَّبَابُ إِلَى مَدَاهُ فَلَسْتُ أَرَى مَوَاضِعَهُ يَئُوبُ‌ سَأَبْكِيهِ وَ أَنْدُبُهُ طَوِيلًا وَ أَدْعُوهُ إِلَيَّ عَسَى يُجِيبُ‌ وَ هَيْهَاتَ الَّذِي قَدْ فَاتَ عَنِّي تُمَنِّينِي بِهِ النَّفْسُ الْكَذُوبُ‌ وَ رَاعَ الْغَانِيَاتِ بَيَاضُ رَأْسِي وَ مَنْ مُدَّ الْبَقَاءُ لَهُ يَشِيبُ‌ أَرَى الْبِيضَ الْحِسَانَ يَحِدْنَ عَنِّي وَ فِي هِجْرَانِهِنَّ لَنَا نَصِيبٌ‌ فَإِنْ يَكُنِ الشَّبَابُ مَضَى حَبِيباً فَإِنَّ الشَّيْبَ أَيْضاً لِي حَبِيبٌ‌ سَأَصْحَبُهُ بِتَقْوَى اللَّهِ حَتَّى يُفَرِّقَ بَيْنَنَا الْأَجَلُ الْقَرِيبُ‌》 (عیون اخبار الرضا ج۲ ص ۱۹۴ ترجمه محمد رحمتی شهرضا) https://t.me/baznegari/1439

نکورویانِ سفید تن از من گریزانند ... (غزل متفاوت امام رضا) کانال بازنگری (ترکاشوند) ۱۴۰۳/۰۶/۱۵ https://t.me/baznegari/1438

مانتو روسری برتر از چادر است (اندر لزوم چادر برای جایگاه‌های مدیریتی، و آرای متمایز مرجع جناتی در برتر نبودن چادر و نیز تشویق به سفیدپوشی و زردپوشی) امیر ترکاشوند ۱۴۰۳/۰۶/۱۳ حال که موضوع لزوم استفاده از چادر برای جایگاه‌های بالای مدیریتی (به ویژه عضویت در هیئت دولت) به چالش کشیده شده، جا دارد نظر مرجع دینی جناتی را نه فقط در این خصوص بلکه در باره تمام مشاغل اداری، مراکز دانشگاهی و درمانی، و صحنه‌های اجتماعی و سیاسی با هم مرور کنیم. ایشان در این باب پوشش اسلامی (که مرادشان مانتو روسری است) را بر چادر ترجیح داده!: ۱-《عقیده خود من اين است که زنانی که در امور اجتماعی و در مجامع و ادارات هستند اگر امر داير شد بين حجاب اسلا‌می با چادر يا بدون چادر، من می‌گويم حجاب برتر حجاب اسلا‌می است که وجه و کفين را حفظ می‌کند. چرا که بدون چادر در هنگام کار بهتر می‌توانند کار کنند و اين حجاب هم برتر از چادر است ...》 "اینجا" ۲-《براى زن پوشيدن تمام بدن به استثناى چهره و دو دست، از نامحرم واجب است، ولى نوع خاصى از پوشش براى آن مطرح نيست و با هر وسيله‌‏اى كه حاصل شود كفايت مى‏كند. البته در اينكه چادر براى همه زنان پوشش خوبى است جاى ترديد نيست، اما براى زنان شاغل در مراكز ادارى، درمانى، دانشگاهى و صحنه‌‏هاى سياسى و اجتماعى، پوشش اسلامى در صورتى كه بگونه كامل شرايط آن رعايت شود از پوشش‏هاى ديگر بهتر است، زيرا پوششى كه رعايت آن بر زنان واجب شده، با آن بهتر مى‌‏توانند حفظ كنند》 "اینجا" ایشان حتی پوشیدن لباس سیاه را مورد نهی دانسته و از پوشیدن لباس‌های رنگارنگ: سفید و سبز و زرد دفاع کرده است: ۳-《خاطرم هست که گروهی از دین‌پژوهان به رياست خانمی از آلمان به خانه من آمده بودند و اين خانم اولين چيزی که از من پرسيد اين بود که چرا من را مجبور کرده‌اند که سياه بپوشم براي آمدن نزد شما؟ بنده گفتم اصلا‌ کار درستی نيست. بدترين رنگ در اسلا‌م رنگ سياه است و پيامبر می‌گويد لباس سياه نپوشيد چون لباس فرعون است؛ "لا‌ يصلي فيه" يعنی در لباس سياه نماز نخوانيد و در آن هم محرِم نشويد. بايد دانست که لباس حزب فاشيست موسیلینی ایتالیایی و حزب نازی هيتلر آلمانی سياه بوده است. رنگ سفيد که در مبانی اسلا‌می تاکيد شده، يکی از دلا‌يل آن دور کردن آلودگی‌ها از بدن بوده است اما لباس سياه در مناطق گرمسير علا‌وه بر جذب گرما و در صورتی که لباس‌ها اپل هم داشته باشد سبب پوکی استخوان خواهد شد. اما اگر تبليغات ديگری درخصوص استفاده از رنگ‌ها شده مساله ديگری است. بنی‌عباس برای ايجاد رعب و وحشت ميان مردم سياه می‌پوشيدند، واگرنه اسلا‌م می‌گويد سفيد بپوشيد زرد و سبز بپوشيد. ما اين حرف‌ها را اصلا‌ قبول نداريم. البته زنان هم در طول تاريخ شيوه‌های گوناگونی داشتند. برخی زنان سنت‌گرا هستند که رفتارهای‌شان تنها برگرفته از آداب و رسوم جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند. يک عده قشری‌گرا هستند که دنبال مطالب سطحی، غيرواقعي و خرافي هستند و دسته‌ای هم شيوه تجددگرایی دارند که هر طور شرايط زمان اقتضا کرد خود را هماهنگ مي‌کنند، چه منطبق با موازين اخلا‌قی باشد چه نباشد. نکته مهمی هم که نبايد فراموش کنيم اين است که زنان واقع‌گرا در طول تاريخ کم بوده‌اند، لذا خود زنان هم بايد تحولا‌تي در خودشان ايجاد کنند. [پرسش:]اما گويا اين رنگ‌ها چندان مورد علا‌قه گشت‌هاي ارشاد سطح شهر نيست حاج‌آقا! ممکن است اين رنگ‌ها را بپوشيم و مصداق تبرج تلقي شود. کمااينکه چکمه خانم‌ها مصداق تبرج شناخته مي‌شود [پرسش مربوط به سال ۱۳۸۷ است]. [پاسخ:] ای وای بر من! تبرج زینت‌های خاص و سبک‌سری کردن را می‌گويند. سبک‌سری زن و مرد هم با هم متفاوت است و هر کدام شکل خودش را دارد. اينها در اسلا‌م مشخص شده و بخشی از آن هم عرفی است ... نمی‌دانم چطور چنين چيزی تبرج است؟ در مبانی دينی چنين چيزی سابقه ندارد. چهره و دو دست استثنا است و باقی بدن بايد پوشيده شود؛ همين. ائمه ما لباس سفيد می‌پوشيدند، سبز آرام‌بخش است و اصلا‌ در متن خود قرآن آمده که زرد شادی‌بخش است. اما در ما ذهنيت غلطی وجود دارد که سبب می‌شود همين بنده‌ای که الا‌ن اين حرف‌ها را می‌زنم اگر زنی را زردپوش در خيابان ببينم برايم عجيب باشد》 "اینجا" https://t.me/baznegari/1437 در همین باره: چادر حجاب برتر نیست (۱۴۰۱/۰۶/۲۹) "اینجا" چادر حجاب برتر نیست (قول مرحوم حائری شیرازی) "اینجا"