cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

Jeqnemût/ ژەقنەمووت

ژەقنەمووت وشەیەکی لێکدراوە؛ ژەقنە بە واتای فرە تاڵ دێت کە بە عەرەبی و فارسی پێی دەوترێت زەقوم/زقوم واتە مێوەی دۆزەخییان. بەری دارێکی هیندیە کە هەرە تاڵ و تۆخ و ڕەشە! مووت واتە تام و بۆن کردنی خۆراک. هەر دوو وشەکە پێکەوە واتە تام و بۆنی زۆر تاڵ @jeqnemut

Show more
Advertising posts
1 760
Subscribers
No data24 hours
-67 days
+1830 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

چرا گشت ارشاد طبقاتی است. https://youtu.be/XXOJhwY3ZFU @jeqnemut
Show all...
Experience luxurious Tehran nights on our expensive tour in 2024

Immerse yourself in the opulence and grandeur of Tehran, the vibrant capital city of Iran, on our exclusive Luxury Tehran Nights 2024 Expensive Tour. Step into a world where extravagance knows no bounds and where every moment is adorned with luxury and sophistication. As you traverse the bustling streets of Tehran, you'll be greeted by a symphony of sights, sounds, and scents that captivate the senses. From the majestic palaces and opulent mosques to the bustling bazaars and chic boutiques, Tehran offers a wealth of experiences that cater to the most discerning of travelers. Indulge in the finest Persian cuisine as you dine in lavish restaurants and savor the rich flavors of traditional dishes prepared with the utmost care and attention to detail. Sample exotic delicacies and tantalize your taste buds with a culinary journey like no other. Unwind in luxurious accommodations that epitomize comfort and elegance, where every detail has been carefully curated to ensure a truly unforgettable stay. From lavish hotels boasting panoramic views of the city skyline to opulent resorts nestled amidst lush gardens, your accommodation will be a sanctuary of relaxation and indulgence. Discover the rich history and culture of Tehran through guided tours of its iconic landmarks and cultural institutions. Marvel at the grandeur of the Golestan Palace, explore the treasures of the National Museum of Iran, and wander through the bustling lanes of the Grand Bazaar, where centuries-old traditions come to life. Experience the height of luxury and sophistication on our exclusive Luxury Tehran Nights 2024 Expensive Tour, where every moment is a celebration of indulgence and refinement. Join us on this extraordinary journey and create memories that will last a lifetime.

‍ ‍ ❍ چون بلا بارید و خون شد شخم‌‌ها ❍ یک تن بی‌سر به از بی‌تخم‌ها ـــ نمرودیان آتشی عظیم محض سوزاندن ابراهیم به پا داشته بودند، زنبوری کوچک، سراسیمه، بر فراز آتشِ نمرود مدام در رفت‌و‌آمد بود، ابراهیم از میان آتش فریاد برآورد: در این آتش چه می‌کنی؟ ترس‌ات نیست که سوخته شوی؟ زنبور گفت: آمده‌ام تا آتش را بر تو خاموش کنم! ابراهیم به خنده گفت: آب دهان کوچک تو اما بر این جهنم کارساز نیست. زنبور گفت: من به کوشش می‌اندیشم نه به خاموشی آتش؛ فردا خواهند پرسید هنگامی که ابراهیم در آتش می‌سوخت شمایان چه می‌کردید؟ و من خواهم گفت: به اندازهٔ قامت‌ام، در پی خاموش کردن آتش بودم! ـــ «تخم»؛ زاگ یا زیگوت به معنای "پیوسته شدن" یا "جفت شدن"، از ریشهٔ ζυγοῦν می‌آید. در جاندارن چند سلولی، زیگوت، جزو اولین مراحل تکوین است و به عبارتی تا تخمی نباشد سری برای بریده شدن به وجود نخواهد آمد. سیمرغ از آمیزش سی‌مرغ گوناگون زاده می‌شود و اگر یکی از این مرغ‌ها به هر علت نباشد سیمرغ به وجود نخواهد آمد، پس ذات سیمرغ مبتنی بر چندصدایی، اتحاد و پیوستگی‌ست؛ حال باید پرسید در زمانه‌ای که هزاران مرغ را در سکوت سر می‌برند چگونه می‌توان که سیمرغ را زنده تجسم کرد؟! ▪️«تخم» ـــ فیلمی از «پرهام سرکشیکی» و «سعید محمدی» براساس پرفورمنسی از «محمد شیروانی» 🎥 @CinemaParadisooo 🎥 @CinemaParadisooo
Show all...
attach 📎

قلب‌های آدم‌ها تنها از طریق هارمونی به یکدیگر متصل نیستند.. قلب‌ها عمیقا از طریق زخم‌های‌شان به هم متصل‌اند.. درد به درد وصل می‌شود و شکنندگی به شکنندگی.. هیچ سکوتی نیست مگر گریه‌ای از سر سوگواری.. و هیچ بخششی بدون خونریزی رخ نمی‌دهد.. اگر از دردی عمیق عبور نکنی، پذیرشی در کار نخواهد بود.. این‌ها همه ویژگی‌هایی هستند که در عمق هارمونی قلب‌ها قرار گرفته‌اند.. @jeqnemut
Show all...
Benshin (feat. Haleh Seyfizadeh) (Radio Edit)(MP3_320K).mp35.71 MB
سال‌ها پیرُویِ مذهبِ رندان کردم تا به فتویِ خِرَد حرص به زندان کردم من به سرمنزلِ عَنْقا نه به خود بُردم راه قطعِ این مرحله با مرغِ سلیمان کردم سایه‌ای بر دلِ ریشم فِکَن ای گنجِ روان که من این خانه به سودایِ تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لبِ ساقی و کنون می‌گَزَم لب که چرا گوش به نادان کردم در خِلاف‌آمدِ عادت بطلب کام! که من کسب جمعیت از آن زلفِ پریشان کردم نقش مستوری و مستی نه به دستِ من و توست آن چه سلطانِ ازل گفت بکن، آن کردم دارم از لطفِ ازل جنَّتِ فردوس طمع گرچه دربانی میخانه فراوان کردم این که پیرانه‌سَرَم صحبتِ یوسف بنواخت اجر صبریست که در کلبهٔ احزان کردم صبح‌خیزی و سلامت طلبی چون حافظ؟ هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم گر به دیوانِ غزل صدرنشینم چه عجب؟ سال‌ها بندگیِ صاحبِ دیوان کردم @jeqnemut
Show all...
09. Waiting B.mp34.68 MB
تهیه و انتشار روایت‌های غیرایرانی، نامخدوش و اورجینال از خیزش «ژن، ژیان، ئازادی» به درک ما از حقیقت و رانه‌های جنبش کمک می‌کند؛ حالا این روایت‌ها چقدر خوش‌ساخت و دقیق باشند به جای خود. @jeqnemut
Show all...
24:08
Video unavailableShow in Telegram
مستند «آیچی؛ آنجا که ژینا اسم رمز شد» همه آنچه درباره آیچی برای عموم روایت نشد هه‌نگاو در این مستند روایتی از شب بازگرداندن پیکر ژینا امینی و روز خاکسپاری او پس از قتل حکومتی‌، در زادگاهش سقز و کردستان، به مردم ایران و جهان ارائه می‌دهد؛ روایت‌هایی که متاسفانه در رسانه‌های جریان اصلی به آن شکل که باید بازتاب داده نشد و به واسطه‌اش مردم ایران و جهان بخش مهمی از روایت‌ را از دست دادند. این روایت‌ها و تصاویر، بخشی از تاریخ جنبش “ژن، ژیان، ئازادی” و همه آنانی که با این جنبش هم‌سرنوشت و هم‌تاریخ‌اند را می سازد. 🆔 @Hengaw_Org
Show all...
HENGAW_Aychi_ٰV4_Medium.mp41265.18 MB
حماسه‌ی نهری دکلمه‌ی احمد کایا
Show all...
10 Nehri Destanı.mp318.34 MB
Repost from Ahmet Kaya
توضیحات: ۱. «ارضِ میری» ( arz-ı miri) یا دقیق‌تر «ارض الأمیری»، به معنای املاکِ حکومتی‌ست. ۳. خراجیه ( Haraciyye) کوتاه‌شده‌ی ارض الخراجیه، زمین‌هایی بودند که بیگانگان و غیر مسلمانان بر آن‌ها کار می‌کردند. این اراضی یا در اثر جنگ یا صلح و ... به‌دست می‌آمدند یا زمین‌هایی بودند که ساکنین بومی‌شان از آن‌جا رانده می‌شدند و بی‌گانگان را در آن ساکن می‌کردند! ۳. منظور پادشاهیِ اورارتو یا به عبرانی: آرارات است، تمدّنی ارمنی در عصر آهن که در غرب و شمال غربیِ ایران واقع بود. ۴. توروشپا یا توشپا، نام پایتختِ پادشاهیِ اورارتو بود، جایی در نزدیکیِ شهر و دریاچه‌ی وان. ۵. «حکومتِ بی‌شرف و کذّاب»، آخرین سخنانِ سیّد رضا درسیمی رهبر اعتراضات کُردها در ۱۹۳۷ پیش از اعدام بود، به روایتی. ۶.جیزره یا همان جزیره‌ی ابن عمر شهری در جنوب شرقی ترکیه که در محاصره‌ی رود دجله قرار دارد و به همین دلیل به این نام مشهور است. توضیح کلی: شعر از موضع نوعی چشم‌اندازِ ابدی به امور و رویدادها نگاه می‌کند و به تقدّم و تأخّرِ زمانیِ آن‌ها عامدانه پایبند نیست.
Show all...
Repost from Ahmet Kaya
Toprağım kısır Çiçeğim vurgun Yüreğimde Yüreğimin içinde Bir hayın mermidir kölelik خاک‌ام عقیم گُل‌هایم افسرده در قلب‌ام به اندرونه‌ی قلب‌ام بندگی، تیری‌ست که خائنان نشانده‌اند. Ne kırlangıç uçar Ne serçe düşer Bir Osmanlı paşaları Divan kurup Yargı tutar Bir de Eli kanlı Safevi sultanları İdam sehpasına mührümü asar Selam ederim halkıma Baş eğip El bağlamasın نه پرستویی پر می‌کشد نه گنجشکی فرومی‌نشیند پاشاهای عثمانی دیوانی برپا می‌سازند و به قضاوت می‌نشینند وان سوی دیگر شاهانِ صفوی با دستانِ خون‌آلودشان حکم‌ام را بر چوبه‌ی دار می‌آویزند سلامی می‌دهم خَلق‌ام را سر به زیر و دست‌‌بسته مباشید. Benim çatladığım başak Halkların emeğindedir Açılır gönlümün bağı Ya zindandan Ya zulumdan gelirim گندمی که بشکافته‌ام آماجِ سعی خَلق‌هاست بند از دلم باز می‌شود یا از زندان یا از زیر بارِ ستم بازمی‌آیم Al bu ellerimi ateşte kavur Gülümü Goncamı gecede çürüt Ve zor getir Cefa getir Dayatma getir برگیر این دستانم را و بر آتش تفتیده کن گل‌ها و غنچه‌هایم را در اعماق شب بپوسان محنت آور جفا آور و تحمیل Dal ucunda açan tomur Penceremde donmasın Etekleri Etekleri canım ey Tutuşmuş gelin kızlarım Zindanda zulumde döl tutsun benden غنچه‌ای که بر بیخِ شاخه‌ می‌شکوفد بر پنجره‌ام به انجماد ننشیند دامن‌ها دامن‌های نازنینم، نوعروسانم که در آتش سوخته‌اند، میان زندان‌ و بیداد از من باردار شوند. Benim atmadığım dağda Ya zulum Ya öşür Ya esaret در آن کوهساران که من‌اش پدید نیاوردم ظلم است و باج است و زنجیر Ubeydullah Nehri derler adıma Acılıdır birinci yanım İkinci yanım cinayet Üçüncü yanım zindandır İşkencedir Dördüncü yanım akıl sır ermez Göz görür Dil söylemez عبیدالله نهری می‌خوانند نام‌ام را دردناک است نخستین سویم سوی دوم‌ام جنایت سوی‌ سوم‌ام زندان است شکنجه است چهارمین سویم را عقل درنخواهد یافت چشم می‌بیند زبان از بیان قاصر است. Beşinci yanım bebeğimin kaderi Altıncı yanım bir cehennemdir Umuttur Sevdadır yedinci yanım Sekizinci yanım bilinmez Dokuzuncu yanım kölelikten Onuncu yanım ihanettendir سوی پنجم‌ام سرنوشتِ کودکانم سوی ششم دوزخ است امید است عشق است هفتمین سوی من هشتمین سویم ناشناخته نهمین سویم بندگی‌ست دهمین سویم خیانت. Benim yürüdüğüm sırat Dicle'de köpük köpük Fırat'ta meddir cezirdir Ve Mezopotamya'nın yeşil yüreği صراتی که بر آن گام نهاده‌ام کَفیدنِ دجله‌است و جزر و مدِ فرات و سینه‌ی سرسبزِ خاورمیانه Demiri döve döve Mermeri oya oya Duvarı dele çıka Baharın bereketinde Süren filizindedir جوانه‌ایست که از دامانِ خجسته‌ی بهار آهن را مدام می‌کوبد سنگ را می‌شکافد دیوار را ویران می‌سازد و سر می‌زند. Ne güz gelir yaprağımın ucuna Ne kış tutar köklerimin dilini Benim çürüğüm zindan Halkların fideliğidir نه خزان به سرپنجه‌ی برگ‌هایم می‌رسد نه زمستان زبانِ ریشه‌هایم را می‌گیرد زندانی که در آن پوسیده‌ام بستری‌ست که بذر مردمان در آن می‌روید.
Show all...
Repost from Ahmet Kaya
Bir yanım arz-ı miri Bir yanım haraciyye Benim çürüdüğüm zindan Halkların fideliğidir این سوی‌ من اراضیِ سلطان¹ است سوی دیگرم زمین‌های خراجی² زندانی که در آن پوسیده‌ام بستری‌ست که بذرِ مردمان در آن می‌روید Benim gömüldüğüm toprak Bin yılların tarlası Yedi iklim Dört bucak Sevda ile sürülen Başağından binbir çiçek getiren Ve kuşların çiçekleri زمینی که در آن دفن گشته‌ام کشتزاری هزاران ساله است هفت اقلیم چهار ناحیه شیار کرده با عشق هزار و یک غنچه از خوشه‌هایش برمی‌خیزد و هزار پرنده‌ی گلگون Gözleri çapak çapak Aşiret çocukları Zincirde Pusuda tutmaz Türkülerde söylerler کودکانِ عشیره با چشمانی قی‌کرده از خواب ایمن از زنجیر و کمین‌گاه ترانه می‌خوانند Benim ellerimin hünerinde Yüreği çatal civan Dört bir yanı Sevda ile karılmış Kınalı fatihadır Doğan çocuğun altın çığlığı در هنرمندیِ دستانم جوانی‌ست زیبا با قلبی دوپاره به هر سویش فاتحه‌ای‌ست حنایی‌ که با عشق درآمیخته: فریادِ زرّینِ کودکی نورَس. Benim atmadığım dağda Ya gece Ya zulum Ya esaret به آن کوهساران که من‌اش پدید نیاوردم یا ظَلامِ شامگاهان است یا ستم برقرار است یا اسارت است در کار. Cehennemden hınç kuşanıp gelirler Kanlı taçlarında zincirli seher Tan yerinin ağartısı dönektir Ve sınır karakolları Kaçakçı ölülerinden Muhacir halklara derttir Kederdir خشم را به دوزخ مهیّا می‌سازند و می‌آیند سپیده‌ای زنجیرشده بر تاج‌های خونین‌شان روشنای سحر ناپایدار است و پاسگاه‌های مرزی از اجسادِ فراریان برای مردمانِ مهاجر تنها رنج بر جای می‌گذارند و اندوه. Aşiret beylerine intihar Gül yüzlü gelinlere hasrettir Hasrettir nazlım Hasrettir belalım Hasrettir buruk Çaresiz Uslu hasrettir برای سرانِ عشیره انتحار برجای می‌ماند برای نوعروسانِ زیباروی، حسرت حسرت است نازنینم حسرت است بلاکَش من حسرتی دلگیر حسرتی مطیع Sapı kiraz dalından Çeliği kırk gün kırk gece İliklerinden su yemiş Bilgelerden akıl Ululardan dirayet derlemiş Ve aşiret kadınlarından vefa Destanlardan yiğitlik almış Eğri ucu Kürt hançer دسته‌اش از شاخه‌ی گیلاس، نهال‌اش چهل روز و چهل شب از مغزِ استخوان‌هایش آب خورده، از فرزانگان، عقل از بزرگواران، درایت و از زنانِ عشیره، وفاداری از افسانه‌ها دلاوری برگرفته است: خنجرِ کُردی با آن تیغه‌ی خمیده‌اش. Deli Urartu Elleri Turuşpa'da başak başak açılan Benim atmadığım dağda Çiledir Öşürdür Ve kelepçedir اورارتوی مجنون³ دستانش در توروشپا⁴ خوشه‌خوشه گندم می‌رویاند لیک به آن کوهساران که من‌اش پدید نیاوردم رنج است و باج است و زنجیر. Gül açar Meyva verir dengimiz Elbet Bir türküde söylerler bizi Güneş vurdukça açar Zulüm vurdukça düşer İpe çekildiysek eğer Be şeref ü zureker Mahabad'tan Rewanduz'a Cizre'ye İp atıp Kin ördüğünden گُل خواهد شکفت  میوه خواهد داد خون‌خواهی‌مان بی‌تردید در نغمه‌ای از ما خواهند سرود  نغمه‌ای که خورشید را می‌شکوفد و ستم را فرومی‌ریزد. اگرچه بر دار گشته‌ایم، اگرچه بی‌شرفان ‌و کذّابان⁵ از مهاباد  تا رواندوز  تا جیزره⁶ چوبه‌ی دار بر پا می‌دارند و  کینه می‌پرورانند. Benim göğerdiğim toprak Halkların isyanıdır Şeyh Ubeydullah Nehri derler adıma Kanım Acılıdır Çaresiz Yorgun Ve yaralıdır خاکی که در آن ریشه دوانده‌ام بسترِ عصیانِ خلق‌هاست شیخ عبیدالله نهری می‌خوانند نام‌ام را خون‌ام دردآلوده است، ناچار وامانده و زخم‌آلوده است. Ve gözlerimin akı Kan akıtır geceye Ve ellerim büzülmüş Felce girmiştir و سپیدیِ چشمانم به خون می‌کشد شب را و دستانم چروکیده و افلیج گشته‌اند
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.