cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

تو نمی‌میری ژوزه

ولی تو یادت باشه من چقدر عاشق زندگی و جنگیدن برای آزادی بودم.

Show more
Advertising posts
2 267
Subscribers
-324 hours
-47 days
+1030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

«قلب آنت تمام سینه‌اش را پر کرده بود، نمی‌توانست آن را برای خودش نگه دارد.» • جان شیفته / رومن رولان @letterssto
Show all...
مفهوم خدا، باور، ایمان و اعتقاد مدت‌هاست برام بی‌معنی شده‌ ولی تو این چند ماه اخیر چهار-پنج بار پیش اومده که از شدت ضعف و بی‌چاره بودن، با خودم گفتم کاش خدایی بود، بهش التماس می‌کردم، می‌شنید و جواب میداد؛ اما میدونم که نیست. اگر خدایی بود که اینقدر به مخلوقش رنج نمیداد و بعد هم بشینه به دردکشیدنش نگاه کنه! مگه مریضه؟!
Show all...
5
[واژه رنگ زندگی بود وقتی توو فکر تو بودم]
Show all...
3
کاش باز هم می‌شد سرحال و تنومند، دست پر از بیرون برمی‌گشتی و میگفتی:« کفشاتونو بذارید تو جا کفشی.»
Show all...
7
بیماری بابا منو تبدیل کرده به یه ظرف چینی بزرگ پر از اشک؛ هرچیزی می‌تونه باعث شکستنم بشه و کاری کنه که به گریه بیفتم.
Show all...
19🕊 5
بالاخره «inside out2» رو دیدم و با اون قسمتی که شخصیت اضطراب کنترل مرکز احساسات رو به دست گرفته و باعث میشه رایلی پنیک کنه، گریه کردم. وقتی «اضطراب» گریه می‌کنه و از «شادی» بابت اینکه مثلا می‌خواسته با نگرانی و آینده‌نگری بابت اتفاقات پیش نیومده از رایلی محافظت کنه، عذرخواهی میکنه هم همینطور.
Show all...
27🕊 1
حوصله آدما و بازی‌هاشون رو ندارم
Show all...
🕊 2
Repost from Negar is here.
نمی‌دونم ناراحتم از این که تابستون داره تموم می‌شه یا صرفا بخاطر شروع کلاس‌ها ناراحتم.
Show all...
میدونم آدم‌ها لطف دارن که حال بابا رو ازم می‌پرسن ولی دلم میخواد یه پلاکارد بندازم گردنم و روش بنویسم:« لطفا از من درباره‌ی پدرم سوال نپرسید. خیلی ممنونم.»
Show all...
18
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.